xtrim

بازی نفت با ترس؛ اگر تنگه هرمز بسته شود

بسته شدن تنگه هرمز چه پیامدهایی برای اقتصاد جهانی به خصوص قیمت نفت در پی خواهد داشت؟

دیبا حاجیها-جهان صنعت نیوز: تنگه هرمز، این قطعه باریک آبی میان ایران و عمان، سال‌هاست نه‌تنها یکی از استراتژیک‌ترین گذرگاه‌های تجاری جهان، بلکه به‌نوعی گلوگاه حیاتی امنیت انرژی جهانی محسوب می‌شود. در دل تمام تنش‌ها و بحران‌های خاورمیانه، همیشه یک پرسش مثل سایه‌ای سنگین بر سر بازار جهانی نفت باقی مانده: اگر تنگه هرمز بسته شود، چه می‌شود؟ آیا قیمت نفت می‌تواند از ۲۰۰ دلار بگذرد و آیا اقتصاد جهانی توان تاب‌آوردن چنین شوکی را خواهد داشت؟ این‌ها سوالاتی‌اند که بارها و بارها توسط تحلیلگران، نهادهای بین‌المللی و رسانه‌ها مطرح شده‌اند. اما اغلب پاسخ‌ها یا رنگی از ترس‌های اغراق‌شده داشته‌اند یا در تحلیل‌های صرفاً عددی گم شده‌اند. این گزارش، تلاشی‌ست برای بررسی بی‌طرفانه، دقیق و تا حد ممکن غیرهیجانی این سناریوی پرتکرار.

‎گلوگاه ۱۳ درصدی انرژی جهان

‎تنگه هرمز باریک است؛ کمتر از ۵۰ کیلومتر عرض دارد و در باریک‌ترین نقطه‌اش حتی از ۳۰ کیلومتر هم کمتر می‌شود. اما نقشی که این مسیر آبی در تأمین انرژی جهانی ایفا می‌کند، به هیچ‌وجه متناسب با ابعاد جغرافیایی‌اش نیست. طبق آمار آژانس بین‌المللی انرژی، روزانه بیش از ۱۳.۲ میلیون بشکه نفت خام از این تنگه عبور می‌کند؛ چیزی در حدود یک‌سوم از کل نفتی که به‌صورت دریایی جابه‌جا می‌شود. این عدد به‌تنهایی به ما نشان می‌دهد که بستن تنگه هرمز نه‌فقط یک اقدام نظامی یا ژئوپلیتیکی، بلکه یک زلزله عظیم اقتصادی‌ست.

‎کشورهایی چون عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی و عراق جنوبی، تقریباً به‌طور کامل به این تنگه برای صادرات نفت خود وابسته‌اند. هرگونه انسداد در این مسیر، عملاً صادرات نفت این کشورها را به صفر می‌رساند؛ حتی اگر مخازن پر از نفت باشد، بدون مسیر، نفت هیچ ارزشی در بازار جهانی نخواهد داشت. درست مثل نانی که هست اما نانوایی تعطیل است.

‎واکنش بازار؛ میان عقل و احساس

‎بازار نفت در طول دهه‌های گذشته بارها تحت تأثیر شوک‌های ژئوپلیتیکی قرار گرفته و واکنش‌هایش را می‌توان به‌خوبی رصد کرد. اما آنچه در این میان همیشه نقش اصلی را بازی کرده، نه عرضه واقعی، بلکه احساسات و پیش‌بینی‌های روانی بازیگران بازار بوده است.

‎تاریخ به ما نشان داده که چگونه در زمان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۵۹، قیمت نفت حدود ۲۵ درصد افزایش یافت. در سال ۱۳۶۹، با حمله عراق به کویت، جهش قیمتی بیش از ۱۲۰ درصد رخ داد. حمله آمریکا به عراق در ۱۳۸۲ نیز باعث شد قیمت نفت از ۳۰ دلار به بیش از ۵۰ دلار برسد. بحران اوکراین در سال ۲۰۲۲ یکی دیگر از نمونه‌های کلاسیک است: بازار به‌دلیل ترس از کمبود عرضه، قیمت نفت را به بالای ۱۲۵ دلار رساند. در همه این موارد، نکته مشترک، نقش پررنگ ترس در تصمیم‌گیری‌های بازار بود.

‎اگر تنگه هرمز بسته شود، شوک اولیه بازار شدید خواهد بود. سرمایه‌گذاران، دولت‌ها و حتی مصرف‌کنندگان دچار هراس خواهند شد. قیمت‌ها دیگر تابع عرضه و تقاضای واقعی نخواهند بود، بلکه تابعی از پیش‌بینی‌ها، شایعات و احساس ناامنی خواهند شد و این‌جاست که عقل اقتصادی به‌ناچار جای خود را به عواطف انسانی می‌دهد.

‎سه سناریو، سه آینده متفاوت

‎بر اساس داده‌های به‌روز از Oxford Economics، S&P و آژانس بین‌المللی انرژی، می‌توان بسته‌شدن تنگه هرمز را در سه سناریوی مجزا بررسی کرد:

‎سناریوی اول: انسداد محدود و کوتاه‌مدت

‎اگر انسداد تنها چند روز، مثلاً ۳ تا ۵ روز به‌طول بیانجامد، حذف عرضه نفت در حدود ۲ تا ۳ میلیون بشکه در روز خواهد بود. چنین کاهشی می‌تواند بازار را دچار نوسان کند، اما واکنش‌ها بیشتر از جنس شوک روانی خواهد بود. در این شرایط، قیمت نفت احتمالاً در محدوده ۹۵ تا ۱۱۰ دلار تثبیت می‌شود. ذخایر استراتژیک آمریکا و دیگر کشورها می‌توانند برای چنین بازه زمانی کوتاهی، نقش ضربه‌گیر ایفا کنند.

‎سناریوی دوم: انسداد متوسط‌مدت

‎اگر انسداد دو هفته یا کمی بیشتر ادامه یابد، وضعیت پیچیده‌تر خواهد شد. در این حالت، تا ۱۰ میلیون بشکه از عرضه جهانی ممکن است از دست برود. قیمت نفت می‌تواند با جهشی محسوس به مرز ۱۴۰ تا ۱۵۰ دلار برسد. ذخایر اضطراری نقش کمتری خواهند داشت، زیرا برداشت بیش از حد از آن‌ها ریسک امنیت انرژی را در میان‌مدت تهدید می‌کند.

‎سناریوی سوم: انسداد شدید و بلندمدت

‎سناریوی سوم و ترسناک‌ترین حالت ممکن است. اگر انسداد بیشتر از یک ماه ادامه یابد، ۱۳.۲ میلیون بشکه نفت خام روزانه از بازار حذف خواهد شد. در چنین شرایطی، قیمت نفت می‌تواند به‌راحتی از مرز ۲۰۰ دلار عبور کند و حتی به ۲۵۰ دلار نیز برسد. این سناریو کابوس اقتصاد جهانی‌ست، زیرا چنین قیمتی نه‌فقط بر انرژی، بلکه بر کل زنجیره تأمین کالاهای اساسی، حمل‌ونقل، تولید و تورم جهانی تأثیر خواهد گذاشت.

‎ترمزهای قیمت

‎با وجود آنکه سناریوی سوم ممکن است در نگاه اول هولناک به‌نظر برسد، اما برخی عوامل می‌توانند نقش ترمز برای این جهش قیمت ایفا کنند. نخستین و مهم‌ترین ابزار، ذخایر استراتژیک آمریکاست که بیش از ۷۰۰ میلیون بشکه نفت خام را شامل می‌شود. چین، هند و برخی کشورهای اروپایی نیز ذخایر قابل‌توجهی در اختیار دارند.

‎از سوی دیگر، خطوط لوله جایگزین، اگرچه ظرفیت محدودی دارند، اما در شرایط بحران می‌توانند بخشی از فشار بازار را کاهش دهند. برای مثال، خط لوله فجیره در امارات و خط لوله SUMED در مصر ظرفیت انتقال چند میلیون بشکه نفت را بدون عبور از تنگه هرمز فراهم می‌کنند. همچنین افزایش تولید و صادرات نفت از کشورهای غیرعضو اوپک، مانند روسیه و ونزوئلا، در صورت رفع برخی تحریم‌ها، می‌تواند نقش تعادلی ایفا کند.

‎با این حال، همه این راهکارها زمان‌بر هستند و تا اجرایی شدن کامل آن‌ها، بازار جهانی تحت فشار روانی شدید باقی خواهد ماند.

‎اقتصاد جهانی زیر سایه یک لخته نفتی

‎اقتصاد جهانی در دهه‌های اخیر به‌شدت به نفت وابسته باقی مانده است. اگرچه سهم انرژی‌های تجدیدپذیر در حال افزایش است، اما نفت هنوز عنصر اصلی در زنجیره تأمین انرژی، حمل‌ونقل، پتروشیمی و صنایع تولیدی محسوب می‌شود. اگر قیمت نفت حتی به‌مدت چند هفته از ۲۰۰ دلار عبور کند، تأثیر آن به‌سرعت به سایر بازارها نیز سرایت خواهد کرد.

‎افزایش قیمت انرژی منجر به رشد هزینه تولید در صنایع از خودروسازى گرفته تا کشاورزى خواهد شد. در کشورهای در حال توسعه، که یارانه‌های انرژی نقش کلیدی در تثبیت تورم دارند، افزایش قیمت نفت می‌تواند باعث کاهش ذخایر ارزی و جهش قیمت کالاهای اساسی شود. در کشورهای توسعه‌یافته نیز فشار تورمی افزایش می‌یابد، بانک‌های مرکزی مجبور به افزایش نرخ بهره خواهند شد و این موضوع رکود اقتصادی را تقویت می‌کند.

‎بازار سهام نیز از چنین بحرانی در امان نخواهد بود. افزایش هزینه‌های تولید و کاهش سودآوری شرکت‌ها، همراه با افزایش نرخ بهره، منجر به افت بازارهای بورس جهانی خواهد شد. در این شرایط، طلا و ارزهای امن مانند فرانک سوئیس و ین ژاپن به پناهگاه‌های سرمایه‌گذاران تبدیل می‌شوند.

‎در یک جمله، بسته‌شدن تنگه هرمز می‌تواند همان لخته کوچکی باشد که جریان خون اقتصاد جهانی را به‌شدت مختل کند.

سناریویی که جهان نمی‌خواهد تجربه‌اش کند

‎تحلیل‌ها نشان می‌دهد که بسته‌شدن تنگه هرمز، اگرچه یک سناریوی غیرقطعی است، اما آن‌قدر پرریسک و هزینه‌زاست که همه بازیگران جهانی تلاش می‌کنند از تحقق آن جلوگیری کنند. اما همین که احتمال آن وجود دارد، برای شکل‌دادن به رفتارهای دفاعی بازار کافی‌ست. قیمت نفت ممکن است به ۲۵۰ دلار برسد؛ اما تنها برای مدتی کوتاه. زیرا اقتصاد جهانی توان تحمل چنین باری را در بلندمدت ندارد. بازار نفت در چنین وضعیتی، دیگر تابع منطق اقتصادی نیست، بلکه زیر سلطه روان‌شناسی توده‌ها حرکت می‌کند و روان انسان، همان‌قدر که به دنبال بهانه‌ای برای صعود است، توان بازگشت به تعادل را نیز دارد.

‎در پایان، باید گفت تنگه هرمز فقط یک گذرگاه جغرافیایی نیست؛ گلوگاه اعصاب بازار جهانی‌ست و تا وقتی دنیا به نفت وابسته است، هر تحرکی در این نقطه از جهان، می‌تواند اقتصاد جهانی را به مرز ایست قلبی برساند.

اخبار برگزیدهاقتصاد کلان
شناسه : 517554
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *