در میدان روایت، بازنده نباشیم

پرویز کرمی، روزنامه نگار و فعال رسانه
در روزگار ما ، میدان جنگ فقط عرصه موشک و پهپاد و عملیات نیست. هرچند دراین ایام خاک میهن ،آسمان کشور، سرداران شهید ،دانشمندان گرانقدر و جان برکفان نیروهای مسلح ما هدف دشمن قرارگرفته اند، اما امروز «ذهنها» و «باورها» نیز به میدان نبرد تبدیل شدهاند. در این میان، مهم نیست چه اتفاقی میافتد؛ مهم این است که مردم چه چیزی را باور میکنند.
به همین دلیل، جنگها را دیگر فقط ارتشها نمیبرند؛ این رسانهها، روایتگران، شبکههای اجتماعی و افکار عمومیاند که نتیجه را رقم میزنند.
جنگ روایتها: حقیقت یا تصویر حقیقت؟
در جریان حمله وجنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران ، آنچه بهموازات هر حمله نظامی در جریان بود، نبردی پنهان اما سرنوشتساز بر سر روایتها هم هست. چه کسی آغازگر بود؟ چه کسی دفاع کرد؟ چه کسی خسارت دید و چه کسی پیروز شد؟ پاسخ به این پرسشها نه از رادارهای نظامی، که از اتاقهای خبر، پستهای اینستاگرامی، هشتگهای توییتر و ویدیوهای ۳۰ ثانیهای مشخص میشود.
روایت را بساز، تا تحریف نشوی
اگر ملتی بخواهد بازنده جنگ روایتها نباشد، باید مالک روایت خود باشد. نباید منتظر بماند تا دیگران برایش داستان بنویسند و بعد به دنبال تکذیب و توجیه بدود. روایتها باید زود، دقیق، انسانی و چندوجهی ارائه شوند. نه فقط به زبان فارسی، بلکه با زبانی که جهان آن را بفهمد: زبان رسانه، تصویر، آمار، و احساس.
رسانه قوی، سرمایه امنیت ملی است
رسانهای که در لحظه بحران فقط به تکرار بیانیههای رسمی و نادیده گرفتن دیدگاههای متفاوت بسنده کند، بهجای تقویت انسجام ملی، اعتماد عمومی را سست میکند. مردم میخواهند بدانند چرا این تهاجم اغاز شد و چگونه گذشت، واستعداد پدافندی و افندی ما پس از این حملات ناجوانمردانه چگونه است،تاب اوری ما تا کجاست و سوالاتی از این دست .
اگرپاسخ سوالات خود را از رسانههای رسمی نشنوند، آن را از منابع غیررسمی میگیرند و اینجاست که فاجعه روایتسازی دیگران آغاز میشود.
باید شجاعانه و حرفهای روایت کرد
اعتماد، مهمترین سرمایه در جنگ روایتهاست.اگر همیشه یکطرفه روایت کنیم یا هرگز اشتباهات خود را نپذیریم، مردم حتی واقعیتهای درست را هم باور نمیکنند.
روایتگری مؤثر، ترکیبی از صداقت و مهارت است. هیچ اشکالی ندارد که رسانه بگوید حملهای آسیبزا بوده یا جانهایی را گرفته است. برعکس، پذیرش واقعیت با لحنی انسانی و حرفهای، اعتبار و اعتماد میآورد. باید از روایتهای خشک و کلیشهای عبور کرد. یک ویدیو کوتاه از مادری که خانه یا عزیزش را از دست داده، گاهی بیشتر از دهها صفحه تحلیل، تأثیرگذار است اگرصادقانه و واقعی باشد.
درک کنیم مردم مخاطب منفعل نیستند
افکار عمومی پیچیده و باهوش است؛ فقط مصرفکننده خبر نیست، بلکه تولیدکننده، تحلیلگر و پخشکننده آن هم هست.باید با مردم گفتگو کرد، نه فقط آنها را «اقناع» کرد دیگر دورهای که رسانه تنها مخابرهکننده بود، گذشته است. امروز، مردم تولیدکننده روایتاند؛ موبایلشان رسانه است، حسشان تحلیلگر است، و رأیشان تعیینکننده.
حضور هوشمندانه در شبکههای اجتماعی
روایتها در توییتر، تلگرام، اینستاگرام، تیکتاک و حتی ردیت ساخته میشوند، نه فقط در اخبار رسمی.
نیاز به روایتگران بومی داریم: روزنامهنگار مستقل، اینفلوئنسر مسئول، تحلیلگر رسانهای که مردم باورشان کنند. والبته باید به زبانهای مختلف ترجمه و ارسال شود
هشتگها، ویدیوهای کوتاه، تحلیلهای گرافیکی باید بهموقع و مؤثر استفاده شود
و در پایان…
اگر در میدان نبرد بتوان شکست را با جان و خاک جبران کرد، در میدان روایت، بازنده بودن میتواند به معنای تحقیر، انزوا، سوءتفاهم جهانی و بیاعتمادی داخلی باشد. پس پیش از هر واکنش نظامی، دیپلماتیک یا اقتصادی، باید از خود بپرسیم:
آیا روایت خود را ساختهایم؟ آیا ذهن مردم را آماده کردهایم؟ آیا در جنگ تصویرها، تنها ماندهایم؟
در عصر جنگ روایتها، پیروز کسیست که باور عمومی را با خود همراه میکند نه فقط با قدرت، بلکه با صداقت و روایت انسانی.
یادداشت
لینک کوتاه :