جدیدترین قیمت آیفون، جان انسان است!

قتل دردناک سروش ستودهنیا، مربی ۲۸ ساله بدنسازی، هنگام مقاومت برای حفظ موبایلش بار دیگر خشونت ناشی از سرقتهای خشونتبار را به صدر اخبار آورد.
جهان صنعت نیوز – سارا پوردلجو: خبرهای مربوط به قتل برای سرقت موبایل یا اموال شاید تکراری به نظر برسند، اما هرگز عادی نمیشوند. اینبار، خبر قتل سروش ستودهنیا، مربی ۲۸ سالهی بدنسازی و فیتنس، به گوش میرسد. سروش ستودهنیا در تلاش برای دفاع و حفظ موبایل خود، بر اثر جراحات ناشی از ضربهی چاقو به گردن توسط سارقان، جان باخت.
این حادثه تنها یک فاجعهی فردی نبود، بلکه بازتابی از گسترش خشونت، تنزل آستانهی تحمل اجتماعی، و بحرانهای اقتصادی و روانی است که جامعه با آن دستوپنجه نرم میکند. در همین راستا، گفتوگویی تفصیلی با علی نجفی توانا، استاد دانشگاه و متخصص برجستهی آسیبشناسی اجتماعی و جرمشناسی، انجام دادهایم که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
آیفون نخرید تا زنده بمانید!
هنوز یک ماه از خبر قتل فجیع و غمانگیز الهه حسیننژاد نگذشته که اینبار نام دیگری سرخط خبرها شده است: سروش ستودهنیا.
علت همهی این قتلها اما یک چیز است: قتل به دلیل سرقت موبایل.
موبایلی از نوع آیفون که در سراسر جهان صرفاً یک ابزار ارتباطی محسوب میشود، در ایران به آلت قتالهای برای شهروندان بدل شده است.
علت این وضعیت را تنها میتوان در تورم، هزینههای بالای زندگی و فقر جستوجو کرد. کالایی که در بسیاری از کشورها بهسادگی مورد استفاده قرار میگیرد، در ایران به ابزاری گرانقیمت و لاکچری تبدیل شده است.
دزدی اما در ایران دیگر تنها به دزدی ختم نمیشود؛ دزدی در ایران معادل جنایت شده است.
الهه حسیننژاد، امیرمحمد خالقی، سروش ستودهنیا و…
همهی اینها تنها در فاصلهی چند ماه رخ دادهاند!
نوشدارو پس از مرگ سهراب!
فقر توجیه مناسبی برای جنایت نیست. دستگیری سارق پس از ارتکاب جرم، دردی را دوا نمیکند.
ترس، بر تکتک سلولهای شهروندان سایه افکنده است. این تصور که ممکن است هر لحظه مورد حملهی یک دزد جنایتکار قرار بگیریم، حتی لحظهای ما را رها نمیکند.
باید راهحلی پیشگیرانه برای کاهش اینگونه جنایتها در نظر گرفته شود.
فقر، بیکاری، ناامنی اقتصادی؛ ریشههای ساختاری بزهکاری خشن
دکتر علی نجفی توانا، استاد دانشگاه و متخصص برجستهی آسیبشناسی اجتماعی و جرمشناسی، نویسنده کتابهای جرمشناسی، سیاست جنایی و چندین کتاب دیگر در این زمینه، به جهان صنعت گفت:
«متأسفانه در جامعهی امروز ما، افزایش جرایم مالی و جسمی، و گاهی پیوند میان این دو، بسیار نگرانکننده است. جرایمی که ممکن است در ابتدا ماهیتی ساده مثل سرقت داشته باشند، اما در نهایت به جنایت و خونریزی ختم شوند. این روند بهطور مستقیم با عواملی چون فقر، بیکاری، نداری، تورم و احساس ناامنی اقتصادی پیوند خورده است.»
نجفی توانا در ادامه گفت:
«بسیاری از بزهکاران، بهویژه آنها که درگیر جرایم خشونتبار میشوند، به دلیل شرایط بحرانی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، فاقد توان مدیریت بحران رفتاری هستند. آستانهی مقاومت روانی در آنها بسیار پایین است. در چنین وضعیتی، افراد بهسرعت تحت تأثیر عوامل بیرونی قرار گرفته، تحریکپذیر میشوند و بدون سنجش عواقب عمل خود، مرتکب جرم میشوند.»
سود سرقت در برابر جنایت؟ نابرابری بزرگ جرمشناسانه
«بر اساس دادههای جرمشناسی و اصول عقلانی در محاسبهی سود و زیان، آنچه یک سارق از جرم خود بهدست میآورد، در برابر هزینهای که بابت آن میپردازد – یعنی ورود به رفتار خشونتآمیز یا حتی قتل به هیچوجه قابل مقایسه نیست. اما وقتی آستانهی تحمل روانی و اقتصادی افراد سقوط میکند، همین معادلهی ساده نیز بیاثر میشود.»
وی افزود:
«در بحث آسیبشناسی جنایی، ما معتقدیم بسیاری از این مجرمان، خود قربانی شرایطی هستند که ساختار اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی به آنها تحمیل کرده است. البته این سخن بههیچوجه به معنای توجیه جرم نیست؛ اما نمیتوان نقش فقر را در تاریخ حیات بشری، بهعنوان یکی از عوامل اصلی ارتکاب جرم، نادیده گرفت. این موضوع حتی در آموزههای اسلامی نیز مورد تأکید قرار گرفته است که کاد الفقر أن یکون کفراً.»
مجازات شدید کافی نیست؛ باید درمان کرد، نه فقط تنبیه
نجفی توانا تصریح میکند:
«هرچند مجازات در مقابله با جرایم خشن مؤثر است و تشدید آن میتواند بازدارندگی ایجاد کند، اما نباید فراموش کنیم که این مجازاتها تنها کارکردی مسکنگونه دارند. یعنی در کوتاهمدت ممکن است موجب توقف یا انصراف از رفتار مجرمانه شود، ولی در بلندمدت، اثربخشی خود را از دست میدهند.»
او با یادآوری تجربیات کشور در این زمینه میگوید:
«ما سالهاست که در حوزههایی مانند مواد مخدر، قتل فرزندان، خشونتهای خانوادگی و سرقتهای مسلحانه، شاهد اجرای قوانین سختگیرانه و مجازاتهای شدید هستیم. اما با این حال، نرخ ارتکاب این جرایم نهتنها کاهش نیافته، بلکه گاهی افزایش هم یافته است.»
سیاست موفق، سیاست پیشگیرانه است
«برای مهار این نوع بزهکاریهای خشن و بیرحمانه، باید بهجای تکیهی صرف بر مجازات، به سمت کنشهای پیشگیرانه حرکت کنیم. یعنی باید عوامل زمینهساز ارتکاب جرم را کاهش دهیم. سن متوسط مرتکبان جرایم جسمی در کشور عمدتاً بین ۱۸ تا ۵۰ سال است. بیشتر سارقانی که اقدام به موبایلقاپی، قمهکشی یا زورگیری میکنند، جوانانی هستند که از خانوادههایی فقیر و فاقد آموزش کافی میآیند. اغلب آنها بیکارند یا درآمد ناچیزی دارند و بسیاری از آنها به مشروبات الکلی یا مواد مخدر پناه بردهاند.»
نجفی توانا تأکید میکند که مطالعهی دقیق این پروندهها میتواند راهحلهای عملی در اختیار مدیران قرار دهد:
«مطالعات میدانی، ابزار مهمی در دست مدیران مستقل و منتقد است تا بتوانند با نگاهی علمی و مبتنی بر شواهد، تصمیمگیری کنند. متأسفانه تاکنون به این نوع توصیهها توجه نشده است.»
سروش، قربانی بود؛ نه فقط از چاقو، بلکه از نابرابری اجتماعی
در تحلیل ماجرای قتل سروش ستودهنیا، نجفی توانا معتقد است:
«در این پرونده، سارقان بهصورت برنامهریزیشده اقدام کردند. آنها سروش را شناسایی کرده، زمان خروج او از باشگاه را زیر نظر گرفتند و با تصور اینکه قربانی مقاومت نخواهد کرد یا امکان فرار وجود دارد، اقدام به سرقت کردند.»
او ادامه میدهد:
«در بسیاری از پروندههای سرقت که منجر به جنایت میشود، قربانیان در هنگام مقاومت برای حفظ اموالشان دچار آسیب یا قتل میشوند. وضعیت اقتصادی امروز جامعه که مردم هر روز با تورم شدیدتر و قیمتهای بالاتر مواجهاند، اما درآمدها ثابت یا در حال کاهش است، باعث شده که مردم ناخودآگاه حاضر باشند برای حفظ مال خود، حتی جانشان را در معرض خطر قرار دهند.»
عدالت، فقط در مجازات نیست؛ در درمان ریشههاست
«در این پرونده هم، سروش برای بازیافتن گوشی تلفن همراهش تلاش کرد تا جلوی سارق را بگیرد. درگیر شد و در کشمکش جسمانی، سارق با چاقو ضربهای زد که چه بسا ناخواسته منجر به مرگ او شد.»
نجفی توانا میگوید:
«در چنین شرایطی، ما نیازمند مطالعهی دقیق شخصیت مجرم، بازسازی صحنهی جرم از منظر روانشناسی جنایی، و ارزیابی عوامل روانی، اقتصادی و اجتماعی مؤثر هستیم. نباید فقط به جنبهی کیفری قضیه نگاه کنیم. هر روز با جنایاتی مواجه هستیم که نسبت به روز قبل شدیدتر شدهاند: پدری که فرزندش را میکشد، شوهر والیبالیست زنش را به قتل میرساند، والدینی که فرزندانشان را میسوزانند… چرا؟ چون آستانهی مقاومت اجتماعی سقوط کرده و پاسخها حیوانی، بدوی و خشونتآمیز شدهاند.»
اصلاحپذیری بهجای انتقام؛ جامعه هم مقصر است
«در چنین شرایطی، نمیتوان مجرمان را صرفاً بهعنوان “فاعل آگاه به جرم” در نظر گرفت. باید عواملی مثل اضطراب، بحران اقتصادی و روانی، و بیعدالتی اجتماعی را نیز در تحلیل جرم لحاظ کرد.»
نجفی توانا نتیجهگیری میکند:
«وقتی با چنین نگاهی به موضوع نگاه کنیم، بهجای قصاص و اعدام، میتوان با بهرهگیری از سیستمهای اصلاحی، از جمله زندانهای بسته و نیمهباز، تلاش کرد تا این افراد را به جامعه بازگرداند. چرا که در چنین جنایاتی، جامعه هم مقصر است. اگر مدیران کشور بخواهند با این پدیدهها برخورد مؤثر داشته باشند، باید از شعار فاصله بگیرند و با استفاده از نخبگان مستقل، به آسیبشناسی علمی و ارائهی راهحلهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت بپردازند.»
اجتماعی و فرهنگیاخبار برگزیدهلینک کوتاه :