xtrim

فروپاشی نظام پناهندگی جهانی

نظام پناهندگی جهانی دیگر پاسخگوی واقعیت‌های امروز نیست؛ راهکار مؤثر، جداسازی مسیر پناهندگی از مهاجرت کاری و تمرکز بر حمایت از پناهندگان در نزدیکی محل زندگی‌شان است.

جهان صنعت نیوز – اکونومیست در سرمقاله نسخه جهان این هفته خود با عنوان « نظام پناهندگی را کنار بگذارید و چیزی بهتر بسازید» به بررسی چالش‌ها پناهندگی در دنیای پرچالش امروزی پرداخت. کنوانسیون ۱۹۵۱ پناهندگان برای دنیای پس از جنگ جهانی دوم طراحی شده بود، اما با گسترش بحران‌ها، افزایش مهاجرت و تغییر رویکرد سیاسی کشورها، دیگر توان پاسخگویی به شرایط کنونی را ندارد. بسیاری از متقاضیان پناهندگی عملاً به دنبال فرصت‌های کاری هستند، نه فقط امنیت و این امر باعث بروز بحران مشروعیت، رشد پوپولیسم و آشفتگی در مرزها شده است. راه‌حل پایدار، اسکان پناهجویان در کشورهای امن همسایه، ایجاد نظامی مستقل برای مهاجرت کاری و کاهش انگیزه عبورهای غیرقانونی از مرزهاست.

نظام پناهندگی را کنار بگذارید و چیزی بهتر بسازید

اکونومیست-پناهندگی

کنوانسیون پناهندگان سازمان ملل در سال ۱۹۵۱ فقط شامل اروپا می‌شد و هدف آن جلوگیری از بازگرداندن افرادی بود که از استالین گریخته بودند تا با خشم و سرکوب او روبه‌رو نشوند. این کنوانسیون اعلام کرد که هر کسی که به دلیل ترس از آزار و اذیت مجبور به فرار شده باشد، باید از حق پناهندگی برخوردار شود و نباید به جایی بازگردانده شود که در آن با خطر مواجه خواهد شد؛ اصلی که به آن «عدم بازگرداندن» گفته می‌شود. در سال ۱۹۶۷ این پیمان به سایر نقاط جهان نیز تعمیم یافت.

اکثر کشورها این پیمان را امضا کرده‌اند، اما تعداد کمی واقعاً به آن پایبند مانده‌اند. چین کمتر از کشور کوچکی مانند لسوتو پناهنده می‌پذیرد و پناهندگان اهل کره شمالی را به کشورشان بازمی‌گرداند، جایی که احتمالاً با اردوگاه‌های کار اجباری مواجه می‌شوند. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، تقریباً برای همه افراد جز سفیدپوستان اهل آفریقای جنوبی، حق پناهندگی را لغو کرده و قصد دارد برای اخراج مهاجران غیرقانونی بیشتر از بودجه دفاعی بسیاری از کشورها هزینه کند. در غرب، نگرش‌ها نسبت به پناهندگان سخت‌گیرانه‌تر شده است. در اروپا، دیدگاه‌های احزاب سوسیال‌دموکرات و پوپولیست‌های راست‌گرا در این زمینه به یکدیگر نزدیک شده‌اند.

این نظام که برای اروپای پس از جنگ جهانی دوم طراحی شده بود، دیگر توانایی سازگاری با دنیای امروز را ندارد؛ دنیایی که پر از درگیری‌های جدید، امکان سفر ارزان و تفاوت‌های شدید درآمدی بین کشورهاست. حدود ۹۰۰ میلیون نفر در جهان تمایل دارند به طور دائم به کشور دیگری مهاجرت کنند. از آن‌جا که برای بیشتر شهروندان کشورهای فقیر امکان مهاجرت قانونی به کشورهای ثروتمند وجود ندارد، بسیاری از آن‌ها بدون مجوز مهاجرت می‌کنند.

در دو دهه اخیر، بسیاری از افراد دریافته‌اند که پناهندگی می‌تواند راهی غیرمستقیم برای مهاجرت باشد. به جای عبور مخفیانه از مرزها، همان‌طور که در گذشته مرسوم بود، حالا افراد مستقیماً به مأمور مرزی مراجعه می‌کنند و درخواست پناهندگی می‌دهند، چون می‌دانند رسیدگی به این درخواست‌ها ممکن است سال‌ها طول بکشد و در این مدت می‌توانند از دید پنهان بمانند و کار پیدا کنند.

در حال حاضر، بیشتر درخواست‌های پناهندگی در اتحادیه اروپا به‌طور کامل رد می‌شوند. نگرانی از بی‌نظمی در مرزها موجب رشد پوپولیسم شده است. برای ایجاد نظامی که هم به افرادی که واقعاً نیاز به پناه دارند امنیت بدهد و هم بتواند مسیر مناسبی برای مهاجرت کاری فراهم کند، سیاست‌گذاران باید این دو موضوع را از یکدیگر جدا کنند.

در حال حاضر، حدود ۱۲۳ میلیون نفر به دلیل درگیری، بلایای طبیعی یا آزار و اذیت از خانه‌های خود رانده شده‌اند که این رقم سه برابر بیشتر از سال ۲۰۱۰ است. بخشی از این افزایش به دلیل طولانی‌تر شدن جنگ‌هاست. همه این افراد حق دارند به دنبال امنیت باشند. اما امنیت الزاماً به معنای دسترسی به بازار کار کشورهای ثروتمند نیست. در واقع، اسکان مجدد در کشورهای ثروتمند هرگز نمی‌تواند بیش از بخش بسیار کوچکی از راه‌حل باشد. در سال ۲۰۲۳، کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) مجموعاً ۲.۷ میلیون درخواست پناهندگی دریافت کردند که یک رکورد محسوب می‌شود، اما در مقایسه با ابعاد واقعی بحران، تنها قطره‌ای در اقیانوس است.

راه‌حل واقع‌گرایانه: فراهم کردن پناه در نزدیکی خانه

عملی‌ترین رویکرد این است که به پناهندگان بیشتری در نزدیکی محل زندگی‌شان پناه داده شود. معمولاً این به معنای پذیرش آن‌ها در اولین کشور امن یا منطقه‌ای است که به آن وارد می‌شوند. پناهندگانی که مسافت‌های کوتاه‌تری را طی می‌کنند، احتمال بیشتری دارد که روزی به خانه بازگردند. همچنین، احتمال بیشتری دارد که از سوی میزبانان خود پذیرفته شوند، چون معمولاً از نظر فرهنگی به آن‌ها نزدیک‌تر هستند و می‌دانند که این افراد تنها به دنبال اولین مکان امن برای نجات از فاجعه بوده‌اند.

به همین دلیل است که اروپایی‌ها تا حد زیادی از پناهجویان اوکراینی استقبال کرده‌اند، ترک‌ها نسبت به سوری‌ها رفتار سخاوتمندانه‌ای داشته‌اند و مردم چاد نیز پناهندگان سودانی را پذیرفته‌اند. کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان در کشور چاد برای هر پناهنده، روزانه کمتر از یک دلار هزینه می‌کند. با توجه به محدود بودن بودجه‌ها، کشورهای ثروتمند در صورتی که بودجه کافی و مناسبی به سازمان‌های پناهندگی اختصاص دهند که در حال حاضر این کار را نمی‌کنند، می‌توانند به افراد بسیار بیشتری کمک کنند تا اینکه بخواهند پناهندگان را در اقامتگاه‌های کشورهای پیشرفته اسکان دهند یا هزینه‌های گزافی صرف وکلایی کنند که سال‌ها صرف رسیدگی به پرونده‌ها می‌شود. این کشورها همچنین باید کمک‌های بیشتری به کشورهای میزبان ارائه دهند و آن‌ها را تشویق کنند که اجازه دهند پناهندگان مانند بسیاری دیگر از افراد، با کار کردن از خود حمایت کنند.

افراد دلسوز در کشورهای غربی ممکن است احساس مسئولیت کنند و بخواهند به پناهندگانی کمک کنند که وارد سرزمین آن‌ها شده‌اند. اما اگر مسیر مهاجرت طولانی، دشوار و پرهزینه باشد، معمولاً کسانی که موفق به رسیدن می‌شوند، نه افراد نیازمندتر بلکه مردان جوان، سالم و نسبتاً متمول خواهند بود. مثلاً پناهندگانی که از جنگ سوریه گریختند و خود را به ترکیه رساندند، نماینده‌ طیف گسترده‌ای از جامعه سوریه بودند؛ اما آن‌هایی که موفق شدند خود را به اروپا برسانند، ۱۵ برابر بیشتر از سایرین دارای مدرک دانشگاهی بودند.

زمانی که آلمان در سال‌های ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ درهای خود را به روی سوری‌ها گشود، این اقدام باعث شد که حدود یک میلیون پناهنده که پیش‌تر در ترکیه به امنیت رسیده بودند، تصمیم بگیرند به اروپا مهاجرت کنند تا از فرصت‌های شغلی و درآمد بهتر بهره‌مند شوند. بسیاری از آن‌ها در نهایت زندگی‌های مفید و پربازدهی را آغاز کردند، اما مشخص نیست چرا آن‌ها باید نسبت به گروه‌های بی‌شماری از افراد دیگر که گاه حتی دارای صلاحیت‌های بیشتری بودند در اولویت قرار می‌گرفتند.

اگر کشورهای ثروتمند می‌خواهند جلوی ورود این دسته از افراد را بگیرند، باید انگیزه‌ها را تغییر دهند. مهاجرانی که از یک کشور امن راهی کشور ثروتمندتری می‌شوند، نباید واجد شرایط پناهندگی تلقی شوند. افرادی که وارد کشور می‌شوند، باید برای بررسی پرونده‌شان به کشور سومی فرستاده شوند. اگر دولت‌ها تصمیم داشته باشند پناهندگانی را از مناطق دوردست بپذیرند، می‌توانند آن‌ها را مستقیماً از مبدأ انتخاب کنند؛ جایی که سازمان ملل هم‌اکنون در هنگام فرار آن‌ها از مناطق جنگی، ثبت‌نامشان را انجام می‌دهد.

برخی دادگاه‌ها ممکن است بگویند این کار با اصل «عدم بازگرداندن» مغایرت دارد. اما اگر کشور سوم، کشوری امن باشد، چنین تضادی وجود نخواهد داشت. جورجیا ملونی، نخست‌وزیر ایتالیا، می‌خواهد درخواست‌های پناهندگی را در کشور آلبانی بررسی کند، کشوری که شرایط لازم را دارد. در مقابل، سودان جنوبی که دونالد ترامپ قصد دارد مهاجران غیرقانونی را به آنجا بفرستد، کشوری امن محسوب نمی‌شود.

امکان انجام توافق‌هایی برای جلب همکاری دولت‌های کشورهای ثالث وجود دارد، به‌ویژه اگر کشورهای ثروتمند به‌صورت هماهنگ عمل کنند. همان‌طور که اتحادیه اروپا کم‌کم در حال انجام این کار است. زمانی که روشن شود ورود بدون دعوت و مجوز هیچ مزیتی به همراه ندارد، شمار افرادی که این مسیر را انتخاب می‌کنند، به‌طرز چشمگیری کاهش خواهد یافت.

سیاست ممکن‌گرایی

این رویکرد می‌تواند نظم را به مرزها بازگرداند و در نتیجه، فضای سیاسی لازم برای بحثی آرام‌تر و منطقی‌تر درباره مهاجرت کاری فراهم کند. کشورهای ثروتمند از ورود مغزهای مستعد خارجی سود خواهند برد. بسیاری از این کشورها همچنین به نیروی کار جوان برای کار در مزارع کشاورزی و خانه‌های سالمندان نیاز دارند؛ چنان‌که خانم ملونی پیشنهاد داده است. ورود منظم و برنامه‌ریزی‌شده استعدادهای انسانی می‌تواند هم به نفع کشورهای میزبان باشد و هم باعث پیشرفت بیشتر خود مهاجران شود.

رسیدگی به انباشت پرونده‌های مهاجرتی غیرقانونی قبلی همچنان دشوار خواهد بود. سیاست دونالد ترامپ مبنی بر اخراج دسته‌جمعی مهاجران هم بی‌رحمانه است و هم پرهزینه. راه‌حل بسیار بهتر آن است که به افرادی که در این کشورها ریشه دوانده‌اند اجازه ماندن داده شود، در حالی که هم‌زمان مرزها تقویت شده و انگیزه‌های مهاجرت غیرقانونی در آینده اصلاح می‌شود.

اگر لیبرال‌ها نظام بهتری طراحی نکنند، پوپولیست‌ها نظامی بدتر را جایگزین خواهند کرد.

 

اقتصاد کلانپیشنهاد ویژه
شناسه : 520770
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *