فرزند کمتر، ماشین بیشتر؟ | چالش سیاستهای فرزندآوری در دوران هوش مصنوعی

سیاستهای جمعیتی ایران در حالی بر وام و یارانه متمرکزند که عصر هوش مصنوعی، منطق افزایش جمعیت برای رشد اقتصادی را زیر سؤال برده است.
جهان صنعت نیوز – کاهش نرخ باروری در ایران طی یک دهه گذشته به یکی از دغدغههای اصلی سیاستگذاران تبدیل شده است. در واکنش به این معضل، مجموعهای از سیاستهای مالی و تکلیفی برای تشویق خانوادهها به فرزندآوری تدوین شده که عمدتاً بر پرداختهای نقدی، وامهای فرزندآوری، اولویتهای استخدامی یا مسکن و سهمیه ثبت نام خودرو متمرکزند. اما شواهد تجربی نشان میدهد که این سیاستها، در بهترین حالت، تنها تأثیر محدودی بر تصمیم خانوادهها دارند و اغلب از ریشههای عمیقتر کاهش فرزندآوری همچون نااطمینانی اقتصادی، فشار هزینههای زندگی شهری، ضعف حمایتهای اجتماعی و نابرابری جنسیتی در بازار کار غافل میمانند.
فراتر از این ناکارآمدی، آنچه کمتر مورد توجه قرار گرفته، تحول ساختاری در نسبت میان جمعیت و بهرهوری در آیندهای نهچندان دور است. با شتابگیری پیشرفت در حوزه هوش مصنوعی و اتوماسیون، بسیاری از پیشفرضهای پیشین درباره ضرورت رشد جمعیت برای حفظ رشد اقتصادی، اعتبار خود را از دست دادهاند. در چنین چشماندازی، ممکن است نهتنها نیازی به افزایش جمعیت برای پایداری اقتصادی نباشد، بلکه تمرکز اصلی سیاستگذاری بهسوی توزیع عادلانه رفاه در جوامع کوچکتر اما کارآمدتر جابجا شود.
از این منظر، مسأله فرزندآوری نه فقط یک بحران جمعیتی، بلکه نمادی از چالش عمیقتری در نظام سیاستگذاری ماست: تداوم وابستگی به نسخههای ناکارآمد گذشته، در جهانی که آیندهاش با منطق و الزامات کاملاً متفاوتی در حال شکلگیری است.
وام باعث تشویق به فرزندآوری می شود؟
پژوهشهای متعددی نشان داده است که پرداختهای نقدی روش مؤثری برای افزایش نرخ زاد و ولد نیست. جمعیتشناسان اثرگذاری چنین سیاستهایی را حداکثر حدود ۲۰ درصد میدانند؛ به بیان دیگر اگر یک دولت مقدار مشخصی پول صرف کند تا مردم را به بچهدار شدن تشویق کند، فقط در حدود ۲۰ درصد موارد آن سیاست نتیجه میدهد. بعید است که دولتهای حاضر شوند مزایای فرزندان را سه برابر کنند تا نرخ باروری را از حدود ۱.۳ تا ۱.۶ کودک بهازای هر زن به سطح جایگزینی جمعیت برسانند.
اما این به آن معنا نیست که سیاستهای تشویق فرزندآوری شکستخوردهاند.
بررسیها نشان میدهد مردم در کشورهای ثروتمند معمولاً فرزند کمتری از آنچه واقعاً میخواهند دارند. اگر سیاستهایی مانند مرخصی والدین با حقوق مناسب و برابر برای زن و مرد، دسترسی آسان به مهدکودک و البته افزایش کمکهزینههای فرزند، همزمان اجرا شوند، ممکن است نیمی از خانوادهها یک فرزند بیشتر از آنچه در غیر این صورت داشتند بیاورند.
سیاستهای بهتر برای خانوادهها، آثار مثبت دیگری هم دارد
مثلاً در لهستان، که بالاترین کمکهزینه فرزند در اروپا را ارائه میدهد، برنامهای به نام خانواده ۵۰۰+ توسط دولت محافظهکار قبلی راهاندازی شد. این برنامه در ابتدا با هدف افزایش نرخ زاد و ولد طراحی شد، اما اگرچه اثر آن بر تولد فرزندان محدود بوده، توانسته فقر کودکان را به شکل چشمگیری کاهش دهد.
همین موفقیت باعث شد دولت لیبرال فعلی نهتنها این سیاست را حفظ کند، بلکه آن را گسترش داده و به خانواده ۸۰۰+ تغییر نام دهد، که طبق آن، هر کودک ماهانه ۸۰۰ زلوتی (۲۲۲ دلار) دریافت میکند.
هوش مصنوعی و آینده فرزندآوری
هرچند به درستی بر هزینههای بالای برنامههای دولتی برای افزایش جمعیت و اثربخشی محدود آنها تاکید میشود اما اما هوش مصنوعی، واقعیتی است که در بحث نادیده گرفته میشود. این تصور که جوامع سالمند برای حفظ تعادل اقتصادی باید جمعیت خود را افزایش دهند، روزبهروز کمتر با واقعیت سازگار است.
پیشرفت در زمینه هوش مصنوعی و اتوماسیون، رابطه میان بهرهوری و جمعیت را دگرگون کرده است. در اقتصاد آینده، ممکن است تعداد کمتری انسان برای تولید همان مقدار یا حتی بیشتر کافی باشند.
اگر آینده متعلق به هوش مصنوعی است، پرسش اصلی این نیست که چطور نوزاد بیشتری به دنیا بیاوریم، بلکه این است که چگونه میتوانیم رفاه حاصل از ماشینها را در دنیایی با جمعیت کمتر بهصورت عادلانه توزیع کنیم.
فراتر از فرزندآوری: سیاستگذاری برای آیندهای متفاوت
بررسی شواهد تجربی و بینالمللی نشان میدهد که سیاستهای مبتنی بر پرداختهای نقدی یا تسهیلات تکلیفی، حتی در بهترین حالت تنها بخش کوچکی از مشکل کاهش زاد و ولد را حل میکنند. این سیاستها، در فقدان یک زیربنای حمایتی قوی از خانوادهها، اغلب به سیاستهای نمایشی یا پرهزینه و کماثر تبدیل میشوند.
از سوی دیگر، شرایط آینده بهگونهای در حال تغییر است که اساساً منطق سنتی رشد جمعیت بهعنوان پیشنیاز رشد اقتصادی را زیر سؤال میبرد. با گسترش هوش مصنوعی و اتوماسیون، وابستگی تولید به نیروی انسانی کاهش یافته و در عوض، چالش اصلی به سمت توزیع عادلانه رفاه در یک جامعه کوچکتر اما کارآمدتر سوق پیدا میکند.
از اینرو، سیاستگذاری جمعیتی در ایران باید از سطح کمّی و کوتاهنگر فعلی فراتر رفته و با نگاهی بلندمدت، به طراحی زیستپذیرتر زندگی برای خانوادهها بپردازد. این مسیر نه تنها میتواند کیفیت زندگی را ارتقا دهد، بلکه در بلندمدت، خود به عاملی برای افزایش داوطلبانه فرزندآوری تبدیل خواهد شد.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانلینک کوتاه :