xtrim

سقوط پادشاهی دلار : امپراتوری سبز در محاصره یوان، یورو و بلاک‌چین

سقوط ۱۰ درصدی دلار از آغاز سال ۲۰۲۵، تنها یک بحران ارزی نیست، بلکه نماد افول تدریجی سلطه دلار و زوال نظم مالی تک‌قطبی به رهبری آمریکاست.

جهان صعت نیوز – سال ۲۰۲۵ با یک تحول در بازار ارز جهانی آغاز شد و دلار آمریکا، به‌عنوان ارز ذخیره جهانی، بیش از ۱۰ درصد از ارزش خود را از دست داد که شدیدترین کاهش در پنج دهه گذشته محسوب می‌شود. این روند، تنها یک پدیده ارزی نیست، بلکه نشانه‌ای از چرخش عمیق در اعتماد جهانی به دلار و نظام مالی ایالات متحده است. روندی که برخی تحلیلگران آن را نشانه‌ای از زوال تدریجی اقتصاد آمریکا و بازآرایی نظم پولی جهان می‌داند.

در حقیقیت افت ارزش دلار را نمی‌توان یک پدیده گذرا درنظر گرفت بلکه ناشی از عوامل متعدد ساختاری و سیاسی در داخل و خارج از آمریکاست. این افت ارزش دلار در شرایطی رخ داده که نرخ بهره حقیقی نیز در حال افزایش است؛ وضعیتی نادر که نشان از شرایط غیرمعمول در اقتصاد جهانی است. یک تفسیر رایح این است که  افت ارزش دلار همزمان با افزایش یا ثبات نرخ بهره، نشانه‌ای از کاهش اشتیاق بانک‌های مرکزی جهان به نگهداری اوراق خزانه آمریکا و کاهش تدریجی تقاضای جهانی برای دلار است.

اما چرا تقاضا دلار از سوی بانک‌های مرکزی جهان و سرمایه گذاران کاهش یافته است؟

اقتصاددانان در پاسخ به این پرسش ۴ عامل اصلی را برای کاهش ارزش دلار ذکر می‌کنند. بی‌ثباتی سیاسی و نهادی در آمریکا (تحت سیاست‌های دولت ترامپ)، کاهش اعتماد جهانی به نظام مالی آمریکا، جهش در کسری بودجه و بدهی‌های عمومی آمریکا و افزایش نگرانی درباره احتمال نکول دولت بر تعهدات خارجی.

پیامدهای کاهش ارزش دلار بر اقتصاد آمریکا

نقش دلار به‌عنوان ارز ذخیره جهانی سبب شده بود ایالات متحده بتواند با هزینه بسیار پایین و نرخ‌های بهره ناچیز، بدهی‌های خود را تأمین مالی کند. کاهش تقاضا برای دلار، این مزیت را از بین می‌برد و نرخ بهره را به‌طور ساختاری افزایش می‌دهد که اثری مستقیم بر بازار وام‌های مسکن، خودرو و کسب‌وکارها خواهد داشت.

سیاست‌های ترامپ برای کاهش نرخ بهره (از طریق فشار بر فدرال رزرو) در شرایط افت ارزش دلار، می‌تواند منجر به افزایش نرخ تورم شود. اقتصاددانان هشدار می‌دهند که احیای مجدد سیاست‌های کنترل قیمت، تعرفه‌های سنگین یا حتی سرکوب مالی می‌تواند منجر به بازگشت به دهه ۱۹۷۰ منجر شود؛ دوره‌ای که پس از لغو استاندارد طلا توسط نیکسون، آمریکا دچار تورم مزمن و رشد ضعیف شد.

یکی از ابعاد قدرت مالی آمریکا، توانایی اعمال تحریم‌های مالی از طریق سلطه دلار بر تراکنش‌های جهانی است. با کاهش استفاده از دلار، اثرگذاری این ابزار کاهش می‌یابد. کشورهای تحریم‌شده مانند روسیه، ایران و چین، به سرعت در حال توسعه سامانه‌های پرداخت مستقل هستند.

اصطلاح امتیاز مفرط توسط ژیسکاردستن، رئیس‌جمهور پیشین فرانسه، وضع شد و اشاره به این داشت که آمریکا می‌تواند بدون نگرانی از تراز پرداخت‌ها، پول چاپ کند، استقراض کند و واردات بالا داشته باشد، بدون اینکه دچار بحران ارزی شود. با این حال، ترامپ و مشاوران اقتصادی‌اش مانند استیون میران این موقعیت را نه امتیاز، بلکه دلیلی برای افزایش هزینه‌های تولید و تضعیف رقابت‌پذیری آمریکا می‌دانند. به اعتقاد آنان، دلار قوی موجب می‌شود که کالاهای آمریکایی در بازارهای جهانی گران شوند. هر چند این استدلال تا حدود درست اما راه‌حل ترامپ برای حل این معضل که شامل نکول بر بدهی‌های خارجی نیز هست، اعتماد جهانی را نسبت به دلار به‌شدت تضعیف کرده است.

نیکسون در دهه ۷۰ میلادی با خروج از استاندارد طلا، نظم پولی جهان را برهم زد. اکنون ترامپ نیز با اعمال تعرفه‌های بی‌سابقه، مداخله در استقلال فدرال رزرو، تهدید به نکول و استفاده افراطی از تحریم‌ها، در حال واردکردن شوک‌های نهادی مشابهی به نظم مالی جهانی است. این سیاست‌ها، گرچه ممکن است در کوتاه‌مدت تأثیرگذار باشند، اما در افق میان‌مدت به رکود، تورم و از دست رفتن اعتماد منجر خواهند شد.

واگرایی از دلار و نظم مالی چندقطبی

چین از یک دهه پیش در حال جدا شدن از نظم دلاری است، اما تحریم‌های مالی علیه روسیه، این فرآیند را تسریع کرده‌اند. چین به‌خوبی درک کرده که در صورت درگیری نظامی بر سر تایوان، آمریکا از ابزار مالی برای انزوا استفاده خواهد کرد، لذا چین سامانه‌های تراکنش خود را تقویت می‌کند.

همچنین با وجود ضعف‌های ساختاری، وضعیت کنونی فرصتی تاریخی برای یورو است تا سهم بیشتری از ذخایر جهانی بگیرد. اروپا از سال ۲۰۱۴ تاکنون، پس از تجربه تحریم‌های ثانویه آمریکا علیه ایران، در تلاش است وابستگی به دلار را کاهش دهد.

اقتصاددانان پیش‌بینی می‌کنند که در ۱۰ تا ۲۰ سال آینده، نظم مالی جهان از یک‌قطبی (دلارمحور) به سه‌قطبی (دلار – یورو – یوان) تبدیل خواهد شد.

رمزارزها و استیبل‌کوین‌ها؛ بازیگران جدید یا ریسک‌های پنهان؟

دلار در اقتصاد غیررسمی که حدود ۲۰ درصد تولید ناخالص جهانی را تشکیل می‌دهد با رقابت رمزارزها مواجه شده است. این پدیده می‌تواند به‌مرور نفوذ دلار در خارج از چارچوب بانکی را نیز کاهش دهد.

در این شرایط دولت ترامپ، به‌جای راه‌اندازی ارز دیجیتال ملی، به توسعه استیبل‌کوین‌های خصوصی مجوز داده است. این سیاست، گرچه در کوتاه‌مدت نوآورانه است، اما در صورت نبود نظارت کافی، می‌تواند به یک بحران مالی در افق ۱۰ تا ۱۵ سال آینده منجر شود.

نکته دیگر این اسن که تحریم‌هایی که زمانی ابزار قدرت آمریکا بودند، اکنون به عاملی برای انزوای مالی این کشور تبدیل شده‌اند. نه‌فقط دشمنان آمریکا، بلکه متحدان آن نیز در حال بازنگری در وابستگی به دلار هستند. از اروپا تا کشورهای در حال توسعه، بسیاری به‌دنبال ساختارهای مالی مستقل‌اند تا در معرض سیاست‌های یک‌جانبه آمریکا نباشند.

ترامپ، کشورهای عضو بریکس را تهدید به اعمال تعرفه‌های ۱۰ درصدی در صورت خروج از نظام دلاری کرده است. همچنین جنگ تجاری با چین، اتحادیه اروپا و دیگر کشورها، در بلندمدت به تضعیف اعتماد به آمریکا به‌عنوان رهبر نظم جهانی و ارز برتر می‌انجامد.

دلار هنوز زنده است، اما سلطه آن شکننده شده است

دلار، هنوز ارز غالب در جهان است اما روندهای ساختاری نشان می‌دهند که این سلطه در حال افول است. سیاست‌های داخلی آمریکا، مداخله در نهادهای مستقل، فشار بر فدرال رزرو، تحریم‌های گسترده، جنگ‌های تجاری و سیاست‌های مالی نامتعارف، همه به تضعیف اعتماد جهانی به دلار منجر شده‌اند.اگر این روند ادامه یابد، طی یک یا دو دهه آینده، جهان وارد نظم مالی سه‌قطبی خواهد شد، با افزایش نقش یورو و یوان، و افزایش کاربرد رمزارزهای تنظیم‌شده.

اقتصاد کلانپیشنهاد ویژه
شناسه : 521218
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *