معمای دلار در قرن بیستویکم : هژمونی یا هرجومرج؟

افول تدریجی دلار بهعنوان ارز مسلط جهانی، نهتنها یک تغییر پولی بلکه نشانه آغاز بینظمی و شکنندگی در ساختار اقتصاد جهانی است که جایگزینی قدرتمند برای آن هنوز پدید نیامده است.
جهان صنعت نیوز – دلار آمریکا برای چند دهه گذشته، نقشی فراتر از یک ارز ملی ایفا کرده است. بهعنوان لنگرگاه پولی جهان، پشتوانه ذخایر ارزی بانکهای مرکزی، معیار قیمتگذاری کالاهای اساسی و ابزار اصلی تأمین مالی فراملی، سلطه دلار در نظم اقتصاد جهانی بیرقیب بوده است. اما نشانههایی فزاینده از افول تدریجی این سلطه در حال نمایان شدناند؛ افولی که در صورت تداوم، میتواند جهانی پرتنش، پرهزینه و پرمخاطرهتر برای همه کشورها خلق کند.
سیاستهای ناپایدار و پیشبینیناپذیر دولت ترامپ باعث شده بسیاری از کشورها و سرمایهگذاران، اعتماد خود را به دلار بهعنوان یک دارایی امن از دست بدهند. بینظمی تجاری، عقبنشینی از تعهدات بینالمللی و استفاده سیاسی از ابزارهایی چون تحریمهای دلاری، میل به کاهش وابستگی به دلار را در سطح جهانی تشدید کرده است.
در این شرایط، کشورها دو راه بیشتر ندارند: یا بهناچار با نوسانات ناشی از این بیثباتی کنار بیایند، یا بهتدریج ساختارهای تجاری و پولی خود را بهسمت کاهش وابستگی به دلار بازطراحی کنند.
اگر دلار فروبپاشد، چه چیزی جایگزین خواهد شد؟
دلار نهفقط دارایی ذخیره، بلکه ابزار غالب در تأمین مالی، تسعیر ارز، قیمتگذاری جهانی و شبکههای بانکی است. از این رو، افول جایگاه آن یکباره و ساده نخواهد بود. اما اگر این افول آغاز شود، سازوکار جایگزینی آن چگونه خواهد بود؟
در سناریویی محتمل، جهان وارد دوران «چندقطبی پولی» میشود: یورو، رنمینبی، طلا، رمزارزها و سایر داراییها هر یک بخشی از جایگاه دلار را بهدست میآورند. اما این چندقطبی، بهجای ثبات، ممکن است هزینههای مبادله را افزایش داده و ریسکهای سیستمی را گسترش دهد. در غیاب یک ارز غالب قابل اعتماد، نقدینگی جهانی تضعیف میشود، هزینه تأمین مالی بالا میرود و تجارت بینالمللی محدود میگردد.
یکی از پیامدهای کلیدی فروپاشی سلطه دلار، کاهش یا حتی از بین رفتن مفهوم «دارایی امن» در بازارهای جهانی است. داراییهایی که تا امروز بهعنوان مرجع نرخ بدون ریسک و مبنای قیمتگذاری سایر داراییها محسوب میشدند، دیگر کارکرد قبلی خود را نخواهند داشت.
در چنین شرایطی قیمتگذاریها ناپایدار و وابسته به حدس و گمان میشوند در نتیجه از یکسو نوسانات ساختاری افزایش مییابد و از سوی دیگر، ریسک نقدشوندگی بهشدت بالا میرود. بهبیان دیگر، جهانی بدون دارایی امن، جهانی گرانتر، پرریسکتر و کماطمینانتر است.
تحول ساختاری نظم پولی
اگرچه جهان ممکن است بهسمت کاهش سلطه دلار حرکت کند، اما هنوز هیچ ارزی آماده پذیرش کامل این مسئولیت نیست. یورو با چالشهای سیاسی و ساختاری دروناتحادیه مواجه است؛ رنمینبی تحت کنترل دولتی است و هنوز آزادانه قابل تبدیل نیست و رمزارزها هنوز با مسائل ناپایداری و پذیرش جهانی دستوپنجه نرم میکنند.
در این میان، یک سناریوی محتمل ظهور مناطق ارزی دیجیتال است؛ حوزههایی که بر پایه زیرساختهای فناورانه، استیبلکوینها و سیستمهای پرداخت بومی، نظم پولی خاص خود را ایجاد میکنند. در چنین جهانی، قدرت پولی نه بر اساس انتشار ارز کاغذی، بلکه بر پایه حاکمیت فناورانه در شبکههای مالی تعریف خواهد شد.
در شرایطی که بیثباتیهای پولی شدت میگیرند، فشار افکار عمومی و نیازهای اقتصادی، دولتها را وادار به مداخله فعالانه خواهد کرد. احتمال بازگشت به نظامهای بستهتر مالی، محدودسازی جریان سرمایه و تنظیم مجدد جریانهای پولی وجود دارد و این یعنی پایان یکی از اصول کلیدی نظم نئولیبرالی جهانی. همانطور که در دهه ۱۹۵۰ شاهد بازطراحی نظم پولی پس از جنگ جهانی بودیم، ممکن است جهان امروز نیز وارد مرحلهای شود که سیاستهای پولی دوباره ملی شوند و تعاملات مالی بینالمللی با ابزارهای تجاری جایگزین شوند.
پایان سلطه دلار، آغاز بینظمی؟
پایان یافتن سلطه دلار، تنها تغییر یک ارز با ارز دیگر نیست؛ بلکه تغییر در قواعد اساسی اقتصاد جهانی است. در جهانی بدون هژمونی پولی، هزینههای مبادله بالاتر میروند، نوسانات افزایش مییابد، جریان سرمایه کندتر میشود و در نهایت، توسعه اقتصادی بسیاری از کشورها با چالش مواجه خواهد شد.
تا زمانی که جایگزینی قدرتمند برای دلار ظهور نکند، شاید باید با واقعیت ترسناک بیدلاری کنار آمد و همانطور که هابز قرنها پیش هشدار داد: هژمونی، اگرچه نامحبوب، اما بهتر از هرجومرج است.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانلینک کوتاه :