عواقب مرخصیها و تعطیلیهای اجباری پایتخت

موج تعطیلیهای پیاپی، تصویری نگرانکننده از بحرانهای زیرپوستی اقتصاد ایران ترسیم کرده است؛ بحرانهایی که با ناترازی در انرژی، بیآبی، سوءمدیریت و گفتمان غیرتخصصی گره خورده و حالا به گفته کارشناسان، کشور در وضعیت فرابحرانی به سر میبرند.
ساراپوردلجو – جهان صنعت نیوز: در ماههای اخیر، موجی از تعطیلیهای غیرمنتظره، چهره اقتصاد کشور را در هم پیچیده است. تصمیماتی که از سوی نهادهای رسمی با هدف مقابله با بحرانهای زیستمحیطی، انرژی و حتی سلامت عمومی اتخاذ شدهاند، اکنون به موضوعی فراتر از ملاحظات مقطعی بدل شدهاند؛ نشانهای از بحرانی ساختاری که زخمهای انباشتهشدهاش سالهاست بر بدنه اقتصاد ایران باقی مانده است. در این میان، پرسش اساسی آن است که ریشهی واقعی این تعطیلیها کجاست؟ آیا صرفاً با تغییر فصل و نوسان در مصرف انرژی، باید کشور را در حالت نیمهتعطیل قرار داد؟ یا آنگونه که برخی کارشناسان معتقدند، این رخدادها تنها سطح آشکار یک بیماری عمیقتر هستند؟
پر واضح است که تهران دیگر جای زندگی نیست. شهروندان تهران دیگر شهروندانی ساده نیستند؛ به جانسختهایی تبدیل شدهاند که گویی بیش از دو جان دارند. زندگی در پایتخت، روزبهروز دشوارتر میشود و رنگ و بوی زندگی در آن، در حال رنگ باختن است. بسیاری از روستاها طی سالها خالی از سکنه شدهاند، چراکه مردم به امید زندگی شهری و صنعتی، روانهی تهران شدهاند. اما حالا، تهرانِ دوستداشتنی، زیرِ دود خاکستری، بیآبی، خاموشیهای مکرر، بیکاری، آلودگی هوا، فقر و… در حال جان باختن است.
آیا راهحل در کوچ به شهرهای اطراف نهفته است؟ مگر نه این است که تهران نیز روزگاری محل زیستن و زندگی بود و اکنون، بهدلیل تصمیمات نادرست و سیاستگذاریهای غلط، با چنین بحرانی دستوپنجه نرم میکند؟ مگر نه این است که تا زمانی که اقدامات زیرساختی درست و اصولی اتخاذ نشود، تمام شهرهای این کشور که هر یک نمادی از تمدن دیرینه و قومیتهای اصیل ایرانیاند یکی پس از دیگری به ویرانه تبدیل خواهند شد؟
کار از زنگ خطر و هشدار گذشته است. یک خطای دیگر، بهمعنای Game Over است؛ دیگر زمانی برای بازگشت و بازسازی باقی نمانده است.
پشت این کشور و تکتک شهرهای آن، تمدن و تاریخی ایستاده که همچنان زبانزد مردم جهان است. پیشرفت، نوآوری و خلاقیت از ارکان اصلی تاریخی است که بیش از ۲۵۰۰ سال قدمت دارد. اما اکنون، شاهد از میان رفتن همهی نعمتهای این مرز و بوم هستیم؛ نعمتهایی که مایهی افتخار هر شهروند ایرانیاند.
از ارومیه، دریاچهای که دیگر دریاچه نیست گرفته تا زایندهرود، رودخانهای که دیگر نه رود است و نه زاینده. پایتختی که آلودگی، نفسهای آن را به شماره انداخته و مجال نفس کشیدن را از شهروندان گرفته است و صدها مثال دیگر، که همه در طی این سالها رخ دادهاند. برهمین اساس، ایمان زنگنه، کارشناس اقتصادی، و عضو هیات مدیره انجمن اقتصاددانان ایران در گفتگو با جهان نیوز صنعت به تحلیل تعطیلیهای اخیر پرداخته و آنها را به مثابه علامتی از بحران تصمیمگیری و ناترازیهای مزمن اقتصادی تفسیر میکند. وی ضمن واکاوی نقش سوءمدیریت، ساختارهای ناکارآمد و غلبه گفتمان غیرتخصصی بر فضای تصمیمسازی کشور، به ارائه راهکارهایی برای عبور از این وضعیت پرداخته است.
تعطیلکردن پایتخت، راهحل نیست!
مردم تازه داشتند به خاموشیهای گسترده که سهم هر فرد از آن، دو ساعت خاموشی در روز بود عادت میکردند که حالا بیآبی نیز به آن اضافه شده است. صنایعی که در طی چند سال اخیر از این خاموشیها بهشدت متضرر شده بودند، اکنون بیآبی را نیز تجربه میکنند. قطع برق و آب خانگی، معادلات را برای صنایع کشور تغییر نداد و بحران همچنان به قوت خود باقی است.
راهحل مسئولان در این مدت چه بوده است؟ تعطیلی! این یعنی بحران پشت بحران! این تعطیلیها نهتنها بهصورت موقت نیز مشکلی را حل نکردهاند، بلکه آسیبهای بیشتری را به کسبوکارها و مشاغل، بهویژه کسبوکارهای کوچک و متوسط، وارد کردهاند.
ناترازی، تصمیمگریزی و شبهعلم؛ سه ضلع بحران مدیریتی امروز ایران
ایمان زنگنه، کارشناس اقتصادی، با اشاره به تعطیلیهای پیاپی و غیرقابل پیشبینی اخیر، این پدیده را بیسابقه توصیف کرده و آن را نشانهای از انباشت بحرانهای مدیریتی و ساختاری طی سالهای گذشته دانست. وی تأکید کرد: «شدت و فراوانی تعطیلیها بیانگر آن است که دیگر امکان کتمان ناکارآمدیهای گذشته وجود ندارد. سوءمدیریت، تعلل در تصمیمگیری و بیتوجهی به هشدارهای کارشناسان، اکنون به نقطهای رسیده که تبعات آن به شکل تعطیلی گسترده بروز کرده است.»
زنگنه افزود که این تعطیلیها در واقع نوعی مسکن موقتی برای بیماریای عمیقتر است که نیاز به جراحی دارد. به گفتهی او، شاید در کوتاهمدت نشانههایی از کاهش بحران دیده شود، اما درمان پایدار تنها با اصلاحات ساختاری امکانپذیر است.
این کارشناس اقتصادی اظهار داشت که امکان برنامهریزی اقتصادی در کشور تقریباً از بین رفته است. وی توضیح داد: «هیچ فعال اقتصادی نمیداند در چه بازهای مجاز به فعالیت است، یا چه زمانی باید برای مجوز تولید یا تأمین مالی اقدام کند. این بیثباتی، تمام اجزای زنجیره تولید و خدمات را مختل کرده است.»
به گفته زنگنه، کسبوکارهای کوچک که از پشتوانه مالی کافی برخوردار نیستند، بیش از دیگران آسیبپذیرند. کاهش فروش ناشی از رکود اقتصادی و تضعیف تقاضا، بنیهی مالی این بنگاهها را فرسوده کرده است و بسیاری از آنها در آستانهی ورشکستگی قرار دارند.
هشدار نسبت به موج قریبالوقوع خروج از صنعت
ایمان زنگنه با ابراز نگرانی از شرایط پیشِ رو، اظهار داشت: «ما در ماههای آینده احتمالاً با موجی از ورشکستگی و خروج از صنعت مواجه خواهیم شد. بنگاههایی که تاکنون با وجود مشکلات دوام آوردهاند، دیگر توان ادامه ندارند و به این نتیجه میرسند که خروج، کمهزینهترین تصمیم ممکن است.»
وی افزود که شنیدهها از فعالان اقتصادی حاکی از افزایش تمایل به ترک بازار است؛ پدیدهای که اگر فراگیر شود، نهتنها برای اقتصاد کشور زیانبار خواهد بود، بلکه نشانهی شکست سیاستگذاری در مدیریت بحران نیز هست.
زنگنه در ادامه به ریشههای ساختاری بحران پرداخت و گفت: «بسیاری از تعطیلیها ناشی از ناترازی در انرژی است. در زمستان، گاز صنایع قطع میشود، در تابستان برق نیست و امروز کمبود آب نیز به این بحران اضافه شده است.»
وی تصریح کرد که در این وضعیت، فعالیت اقتصادی بیش از آنکه به فعالیت طبیعی شباهت داشته باشد، به مجاهدت و تلاش طاقتفرسا برای بقا شباهت دارد. وی تأکید کرد که با این زیرساختها، امکان شکلگیری یک تولید پایدار وجود ندارد.
زنگنه یکی از ریشههای اساسی بحران را در عدم تصمیمگیری در زمان مناسب دانست و اظهار داشت: «در مقاطعی که امکان تصمیمگیری منطقی و آیندهنگر وجود داشت، مدیریت ارشد کشور ترجیح داد آرامش کاذب را حفظ کند.»
او افزود که ترس از تبعات اجتماعی تصمیمات درست، موجب تعویق و تعلل در اصلاحات شده است. به گفتهی وی، بسیاری از سیاستگذاران، با آنکه به درستی راهحلها واقف بودهاند، به دلیل فشار افکار عمومی شکلگرفته از تریبونهای غیرتخصصی، از اتخاذ تصمیم صحیح اجتناب کردهاند.
این کارشناس اقتصادی با انتقاد از رشد گفتمانهای غیرعلمی در رسانهها، هشدار داد: «ما شاهد نوعی غلبه شبهعلم در حوزههای تخصصی هستیم. افرادی که صلاحیت علمی ندارند، نظراتی را منتشر میکنند که افکار عمومی را منحرف میسازد.»
زنگنه افزود که رسانهها باید میدان را به متخصصان واقعی بدهند تا امکان گفتوگوی علمی دربارهی بحرانهایی نظیر ناترازی انرژی، ورشکستگی منابع آبی، نرخ ارز، تورم و… فراهم شود. او تأکید کرد که اصلاح بدون تحمل دشواری و ریاضت امکانپذیر نیست و این واقعیت باید با مردم بهصراحت در میان گذاشته شود.
راهکارهایی برای نجات اقتصاد
زنگنه بر لزوم شکلگیری یک اراده سیاسی قوی در سطح ملی برای اصلاحات بنیادین اقتصادی تأکید کرد. وی گفت: «تصمیمگیری دربارهی موضوعاتی که سالها بهفراموشی سپرده شده یا از اهمیت آن کاسته شده، امروز به اولویت ملی تبدیل شده است.»
او همچنین بر ضرورت ارتباط مؤثر میان حاکمیت، رسانهها و نخبگان علمی با مردم تأکید کرد و گفت که مردم باید در جریان دلایل و تبعات اصلاحات قرار بگیرند تا زمینهی اجتماعی برای تغییرات فراهم شود.
به گفته زنگنه، کشور نیازمند تصمیمگیری قاطع در حوزههایی چون بهرهوری آب، تغییر الگوی کشت، انتقال صنایع به مناطق ساحلی، اصلاح نظام یارانهای، کاهش اتلاف در شبکههای آب و برق و … است.
وی هشدار داد که وضعیت فعلی کشور مجال آزمون و خطای سیاسی ندارد. به گفتهی او، «هر اشتباه امروز ممکن است به قیمت از دست رفتن فرصتهای اساسی و منافع ملی تمام شود. کشتی ایران اگر صدمه ببیند، همهی ما در معرض خطر خواهیم بود.»
ایمان زنگنه، کارشناس اقتصادی، در بخش پایانی گفتوگو با تأکید بر ضرورت تحولآفرینی در ساختار مدیریت کشور، اظهار داشت که تحول نباید صرفاً یک انتخاب یا گرایش مدیریتی باشد، بلکه باید بهعنوان یک الزام سازمانیافته از سوی حاکمیت تزریق شود.
وی گفت: «تحول باید یک اجبار مدیریتی در سطح کلان تلقی شود، نه یک انتخاب فردی. اگر این اراده سیاسی از بالا اعمال شود، آنگاه میتوان امیدوار بود که نتایج ملموسی حاصل شود. در غیر این صورت، با توجه به ناترازیهای متعدد و عمیق، اقدام خاصی از سوی مدیران بعید به نظر میرسد.»
زنگنه با اشاره به مشکلاتی نظیر بحران آب و انرژی تصریح کرد که این مسائل، مسائلی نیستند که با یک بخشنامه یا تصمیم فوری قابل حل باشند. به گفتهی او، حتی حرکت در مسیر حل مسئله، خود یک دستاورد محسوب میشود. وی افزود: «ما نمیخواهیم برای جلب توجه افکار عمومی شعار بدهیم، اما باید واقعبین بود. حل برخی از این ناترازیها نیازمند برنامهریزی بلندمدت، منابع مالی، و بهکارگیری تکنولوژیهای جدید است.»
ضرورت عبور از مدیریت هزینهمحور به مدیریت کارآمد و درآمدزا
او در ادامه، مدل مدیریتی غالب در کشور را ناکارآمد و «هزینهمحور» دانست و اظهار داشت: «مدیران دولتی ما طی سالها به دریافت بودجه و مصرف آن برای گذران امور عادت کردهاند. این نوع مدیریت دیگر پاسخگوی شرایط امروز کشور نیست.»
زنگنه تأکید کرد که مدیران باید بهدنبال بهرهوری حداکثری از منابع و همچنین شناسایی و توسعه منابع مالی خارج از بودجه باشند. وی افزود: «حتی در شرایط عادی، بودجه کشور با کسری قابلتوجهی مواجه است؛ چه برسد به شرایط فعلی که ناترازیها و فشارهای بینالمللی و جنگ آن را تشدید کردهاند.»
وی تصریح کرد که رفع ناترازیها تنها با اراده سیاسی ممکن نیست؛ بلکه به زیرساختهای مالی، سرمایهگذاری، فناوری و بهبود روابط دیپلماتیک نیز نیاز دارد. زنگنه گفت: «اراده و خواستن بهتنهایی کافی نیست. باید سرمایه، فناوری و مدیریت تحولگرا در کنار هم قرار گیرند تا کشور از این گردنه سخت عبور کند.»
او همچنین به نقش دیپلماسی در عبور از بحرانهای اقتصادی اشاره کرد و افزود: «اگر دستگاه دیپلماسی کشور بتواند فضای بینالمللی را بهگونهای مدیریت کند که فضای تنشآلود کاهش یابد و مسیر تجارت و تعامل اقتصادی باز شود، آنگاه میتوان امیدوار بود که اقتصاد کشور در مسیر رشد و پویایی قرار گیرد.»
به گفته زنگنه، دیپلماسی موفق شرط لازم است، اما شرط کافی نیست. وی توضیح داد: «تا زمانی که زیرساخت داخلی برای بهرهگیری از فرصتها وجود نداشته باشد، صرفاً بهبود روابط خارجی منجر به جهش اقتصادی نخواهد شد. اما بدون ثبات در حوزه بینالمللی، حتی شروع اصلاحات نیز با مانع مواجه میشود.»
این کارشناس اقتصادی در پایان با تأکید بر ضرورت همافزایی میان مدیریت کارآمد، اراده سیاسی، دیپلماسی هوشمند، و استفاده از ظرفیتهای علمی و تخصصی کشور، ابراز امیدواری کرد که با عبور از شرایط فعلی، مسیر بهبود و بازسازی اقتصادی آغاز شود.
او خاطرنشان کرد: «ما در شرایطی نیستیم که آزمون و خطا بکنیم. باید تصمیمات درست با حمایت عمومی و کارشناسی اتخاذ شوند. امروز همهمان در یک کشتی به نام ایران هستیم و هرگونه تصمیم یا اشتباه، تبعاتش متوجه همه خواهد بود.»
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانلینک کوتاه :