بیابانزایی فقط مشکل مناطق خشک نیست

مدیرکل دفتر امور بیابانهای سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور با تأکید بر نقش حیاتی تعادل چهار عنصر آب، خاک، هوا و پوشش گیاهی در جلوگیری از بیابانزایی، گفت: ایران با اجرای پروژههای نوآورانه و همکاریهای بینالمللی، به یکی از کشورهای موفق در کنترل بیابانزایی در آسیا تبدیل شده است.
جهان صنعت نیوز، بیابانزایی، پدیدهای خاموش، اما ویرانگر، امروز به یکی از بزرگترین چالشهای زیستمحیطی و اقتصادی قرن ۲۱ تبدیل شده است؛ پدیدهای که با گسترش آن، منابع حیاتی، چون آب، خاک، پوشش گیاهی و حتی سکونتگاههای انسانی در معرض تهدید قرار میگیرند.
براساس برآوردهای جهانی، سالانه میلیونها هکتار از اراضی حاصلخیز در معرض تخریب قرار میگیرند و به بیابان تبدیل میشوند.
بیابانزایی تنها به معنای گسترش بیابانهای طبیعی نیست، بلکه فرآیندی است که در آن زمینهای نیمهمرطوب، نیمهخشک و حتی مناطق با بارندگی مناسب، بهدلیل فعالیتهای انسانی یا عوامل طبیعی، توان تولید خود را از دست میدهند و به سرزمینهایی با پوشش گیاهی ضعیف یا بدون پوشش بدل میشوند.
چه عواملی بیابانزایی را تشدید میکنند؟
کارشناسان، عوامل مؤثر در بیابانزایی را به دو دسته طبیعی و انسانی تقسیم میکنند. خشکسالی، تغییرات اقلیمی، گرمایش زمین و کاهش بارندگی از جمله عوامل طبیعی هستند که در سالهای اخیر بهویژه در منطقه خاورمیانه شدت گرفتهاند.
در کنار این عوامل، فعالیتهای انسانی نظیر چرای بیش از حد دام، قطع بیرویه درختان، تبدیل اراضی جنگلی به کشاورزی، برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی و توسعه ناپایدار شهری، روند بیابانزایی را بهطرز نگرانکنندهای تسریع کردهاند.
گسترش بیابانها به معنای کاهش شدید حاصلخیزی زمین و تخریب زیستبومهاست. این پدیده امنیت غذایی را تهدید میکند، منابع آبی را تحت فشار قرار میدهد، موجهای مهاجرت داخلی ایجاد میکند و به بروز بحرانهای اجتماعی و اقتصادی دامن میزند. در ابعاد جهانی، بیابانزایی با افزایش انتشار گازهای گلخانهای و کاهش جذب کربن در خاک، مستقیماً در چرخه تغییرات اقلیمی نقش دارد.
ایران در معرض تهدید بیابانزایی
ایران با داشتن اقلیمی عمدتاً خشک و نیمهخشک، یکی از کشورهای آسیبپذیر در برابر بیابانزایی محسوب میشود. بیش از ۷۰ درصد از مساحت کشور در مناطق خشک قرار دارد و بخش زیادی از جمعیت نیز بهطور مستقیم از زمین و منابع طبیعی معیشت میگیرند. ادامه روند کاهش بارندگی، افت سطح سفرههای آب زیرزمینی و تخریب پوشش گیاهی در بسیاری از استانها، زنگ خطر جدی برای آینده منابع سرزمینی کشور است.
در حالی که شعار “زمین زنده، آینده پایدار” در بسیاری از کنفرانسهای بینالمللی شنیده میشود، عملیاتی کردن این شعار نیازمند اراده، سیاستگذاری صحیح و همکاری میاندستگاهی در کشورهاست؛ چرا که بیابانزایی تنها مسئله منابع طبیعی نیست، بلکه آینده حیات انسانی را نشانه گرفته است.
غلامرضا هادربادی مدیر کل دفتر امور بیابانهای سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی برنا، با اشاره به اهمیت موضوع بیابانزایی در سطح جهانی گفت: در حال حاضر بیش از ۱۱۰ کشور جهان تحت تأثیر پدیده بیابانزایی قرار دارند و این مسئله تنها مختص ایران نیست. اهمیت این پدیده به اندازهای است که تاکنون ۱۹۸ کشور عضو کنوانسیون مقابله با بیابانزایی و خشکسالی سازمان ملل متحد شدهاند.
وی با تأکید بر اینکه حتی کشورهایی که از نظر منابع آبی و پوشش گیاهی وضعیت مطلوبتری دارند، نسبت به بیابانزایی احساس خطر کردهاند، افزود: این موضوع نشاندهندهی نگاه جهانی به بیابانزایی به عنوان یک تهدید جدی و فراملی است.
هادربادی در تشریح عوامل اصلی بیابانزایی تصریح کرد: گرچه خشکسالی یکی از عوامل اصلی در گسترش بیابانها محسوب میشود، اما چهار مؤلفهی آب، خاک، هوا و پوشش گیاهی اگر از تعادل خارج شوند، میتوانند نقطهی شروع بیابانزایی باشند. بههم خوردن توازن در هر یک از این عناصر، فرآیند تخریب سرزمین را تسریع میکند.
مدیرکل دفتر امور بیابانها بر لزوم توجه جامع و همافزا به مدیریت منابع طبیعی تأکید کرد و گفت: تلاش هماهنگ ملی و بینالمللی برای حفظ تعادل اکولوژیکی، راهکار مؤثری در مقابله با گسترش بیابانهاست.
مدیرکل دفتر امور بیابانهای سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور، با اشاره به اینکه بیابانزایی پدیدهای چندوجهی است، اظهار داشت: اگرچه خشکسالی از عوامل مهم بیابانزایی به شمار میرود، اما بر هم خوردن تعادل در چهار مؤلفهی حیاتی یعنی آب، خاک، هوا و پوشش گیاهی، منشأ اصلی آغاز این پدیده است. تخریب جنگلها، چرای بیرویه دام، استفاده بیرویه از منابع آب زیرزمینی و تغییرات اقلیمی، همگی از مصادیق برهم خوردن این تعادل هستند.
وی افزود: گرمایش زمین ناشی از گازهای گلخانهای از جمله دیاکسید کربن، که افزایش آن ارتباط مستقیمی با تخریب پوشش گیاهی و آلایندهها دارد، موجب کاهش تشکیل ابر و کاهش بارندگی شده و بیابانزایی را تشدید میکند. همچنین فرسایش خاک، تخریب اراضی و بهرهبرداری ناپایدار از زمین، از دیگر عوامل مهم در این فرآیند هستند.
هادربادی با بیان اینکه برخلاف تصور عمومی، بیابانزایی تنها مختص مناطق خشک و نیمهخشک نیست، تصریح کرد: حتی در استانهایی با اقلیم نیمهمرطوب مانند گلستان نیز با پدیده بیابانزایی مواجه هستیم؛ بنابراین مقابله با بیابانزایی نیازمند نگاهی جامع و فرابخشی است.
وی با اشاره به پیشینه ایران در همکاریهای بینالمللی، خاطرنشان کرد: ایران سومین کشوری بود که در سال ۱۳۷۵ به کنوانسیون مقابله با بیابانزایی سازمان ملل پیوست و هماکنون یکی از اعضای فعال این کنوانسیون محسوب میشود. کشور ما با بهرهگیری از تجارب موفق در اجرای پروژههایی نظیر نهالکاری، مدیریت روانآب، احداث هلالیهای آبگیر، استفاده از مالچهای غیر زنده و مدیریت چرای دام، به الگویی مؤثر در سطح منطقه تبدیل شده است.
وی با اشاره به همکاریهای بینالمللی در این حوزه بیان داشت: در دهه ۷۰ با همکاری کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل، پروژهای موفق در خراسان جنوبی اجرا شد. همچنین در دهه ۸۰ پروژه بینالمللی تثبیت کربن با رویکرد مشارکتمحور جوامع محلی در شرق کشور آغاز شد که اهدافی، چون توانمندسازی جوامع، معیشت جایگزین، توسعه انرژیهای تجدیدپذیر و ارتقای مهارتهای بومی را دنبال میکرد.
هادربادی ادامه داد: این پروژه در سال ۲۰۱۶ از سوی برنامه عمران سازمان ملل متحد (UNDP) بهعنوان یکی از ۱۰ تجربه موفق مشارکت مردمی در مهار بیابانزایی در سطح اوراسیا معرفی شد. افزون بر این، همکاریهایی با کشور چین در حوزه کنترل فرسایش بادی و استفاده از موانع بیولوژیکی و فیزیکی نیز داشتهایم.
مدیرکل دفتر امور بیابانها در پایان تصریح کرد: ما در آغاز مسیر مقابله با بیابانزایی هستیم و علیرغم دستاوردهای ارزنده، راهی طولانی در پیش داریم. اخیراً تجارب موفق و خلاقانه کشور در زمینه کنترل بیابانزایی و مقابله با شنهای روان در سراسر کشور مستندسازی شده و قابلیت بهرهبرداری جهانی نیز دارد.
وی در پاسخ به پرسشی درباره بهرهگیری از فناوریهای نوین گفت: در مطالعات کانونهای بحران فرسایش بادی و طرحهای جامع مقابله با بیابانزایی که حدود ۱۰ میلیون هکتار را در سراسر کشور پوشش میدهند، از فناوریهای نوین نظیر سنجش از دور و سامانههای اطلاعات جغرافیایی (GIS) برای بهروزرسانی اطلاعات و پایش مداوم استفاده میکنیم.
بیابانزایی فقط یک بحران زیستمحیطی نیست؛ مسألهای فرهنگی است
بیابانزایی صرفاً یک مسئله طبیعی یا فنی نیست که با کاشت چند نهال یا اجرای چند پروژه مهندسی حل شود.
این پدیده، حاصل سالها رفتار نادرست انسان با زمین است؛ رفتاری که ریشه در فرهنگ مصرف، نوع نگاه به طبیعت و الگوهای زندگی روزمره ما دارد.
تا زمانی که مردم یک سرزمین، خاک را صرفاً محلی برای ساختوساز ببینند یا طبیعت را منبعی بیانتها برای بهرهبرداری تصور کنند، نمیتوان انتظار داشت برنامههای مقابله با بیابانزایی پایدار و مؤثر باشند.
فرهنگسازی، حلقهی گمشده در زنجیرهی مقابله با بیابانزایی
آنچه بیش از هر چیز در مهار بیابانزایی مغفول مانده، فرهنگسازی عمیق و ماندگار در جامعه است.
تا وقتی که کشاورز نمیداند چرا کشت بیرویه باعث نابودی خاک میشود، یا دامدار از چرای بیرویه در مراتع جلوگیری نمیکند، و تا وقتی که شهروندان ارزش کاشت یک درخت یا حتی مصرف صحیح آب را درک نکنند، تلاشهای سازمانها به تنهایی کافی نخواهد بود.
چگونه فرهنگسازی کنیم؟
فرهنگسازی نباید محدود به بنرهای مناسبتی و کمپینهای فصلی باشد. باید از سنین کودکی، در مدرسه، خانواده و رسانهها نهادینه شود.
آموزش مفاهیم ساده مثل چرخه آب، ارزش خاک، نقش گیاهان در حفظ حیات و تأثیر رفتارهای انسانی بر محیطزیست باید وارد زندگی روزمره شود. رسانهها، معلمان، شوراهای محلی و حتی هنرمندان میتوانند نقش تعیینکنندهای در نهادینهکردن این فرهنگ ایفا کنند.
همه مسئولاند، نه فقط دولت
اگرچه دولتها نقش بزرگی در تدوین سیاستها، تخصیص منابع و اجرای پروژهها دارند، اما تجربه جهانی نشان داده که موفقترین پروژههای مقابله با بیابانزایی، پروژههایی هستند که مردم در آن نقش دارند؛ از مشارکت در کاشت نهال گرفته تا تغییر سبک زندگی، استفاده از انرژیهای پاک، صرفهجویی در مصرف آب و حمایت از کشاورزی پایدار.
بیابانزایی آینده را میبلعد
در جهانی که هر روز میلیونها تن خاک حاصلخیز از بین میرود، اگر امروز کاری نکنیم، فردا حتی زمین کافی برای کشاورزی نخواهیم داشت.
بیابانزایی بهتدریج امنیت غذایی، اشتغال روستایی، منابع آبی و حتی سکونتگاههای انسانی را تهدید میکند. این فقط بحران یک استان یا یک دهه نیست؛ بحران زیستیِ تمدنی است که سبک مصرف خود را اصلاح نکرده و هنوز فکر میکند طبیعت همیشه خودش را ترمیم میکند.
بر اساس این گزارش، برای مهار بیابانزایی، باید اول نگاه انسان به طبیعت تغییر کند. فرهنگ حفاظت از منابع طبیعی باید مانند فرهنگ رانندگی یا بهداشت شخصی، در ذهن همه نهادینه شود.
اگر جامعهای بیاموزد که حفظ یک درخت، ذخیره یک لیتر آب، یا اجتناب از ساختوساز بیرویه، همانقدر مهم است که حفظ جان انسانها، آنگاه میتوان امیدوار بود که ریشههای بیابانزایی خشک شوند، پیش از آنکه زمین خشک شود.
منبع: برنا
محیط زیستلینک کوتاه :