انقلاب توکنها؛ آیا استیبلکوین جایگزین بانکهای سنتی میشود؟

قانون جدید آمریکا برای استیبلکوینها موج تازهای از توکنیسازی داراییها را به جریان انداخته که نهتنها کارایی مالی را افزایش میدهد، بلکه تهدیدی جدی برای ساختار سنتی نظام بانکی و نهادهای نظارتی محسوب میشود.
جهان صنعت نیوز – در میان اهالی محافظهکار والاستریت، صحبت از «موارد استفاده» رمزارزها اغلب با لبخندی تمسخرآمیز همراه است. افراد باسابقه همه چیز را قبلاً دیدهاند. داراییهای دیجیتال آمدهاند و رفتهاند، گاهی با سر و صدای زیاد و سرمایهگذاران هیجانزده را در مسیر صعود و سقوط میمکوینها و NFTها با خود بردهاند. استفاده از آنها به عنوان چیزی فراتر از ابزار سوداگری و جرمهای مالی، بارها ناکارآمد و نامؤثر ارزیابی شده است.
اما موج جدید تفاوت دارد. در ۱۸ ژانویه، دونالد ترامپ «قانون GENIUS» را به امضا رساند؛ قانونی که برای استیبلکوینها شفافیت قانونیای را فراهم میکند که مدتها مورد انتظار فعالان این صنعت بوده است. استیبل کوین ها، توکنهای رمزارزی است که پشتوانهای متعارف (معمولاً دلار) دارند. صنعت رمزارزها اکنون در حال شکوفایی است و اهالی والاستریت با عجله تلاش میکنند وارد این حوزه شوند. «توکنسازی» نیز به سرعت در حال گسترش است: حجم فزایندهای از داراییها مانند سهام، صندوقهای بازار پول و حتی سهمهای سرمایهگذاری خصوصی و بدهیها، در بلاکچینها معامله میشوند.
مثل هر انقلاب دیگری، شور و شوق انقلابیها با نگرانی محافظهکاران همراه است. ولاد تنف، مدیرعامل رابینهود (یک کارگزار داراییهای دیجیتال) معتقد است که این فناوری جدید میتواند «زیرساختی برای تبدیل رمزارز به ستون فقرات نظام مالی جهانی» فراهم کند. اما کریستین لاگارد، رئیس بانک مرکزی اروپا، نظر متفاوتی دارد. او نگران است که موج جدید استیبلکوینها چیزی جز «خصوصیسازی پول» نباشد.
هر دو طرف، مقیاس تغییر پیش رو را بهخوبی درک میکنند. لحظه کنونی، پتانسیلی دارد که حتی میتواند بسیار تحولآفرینتر از دورههای قبلی سفتهبازی در رمزارزها برای بازارهای مالی سنتی باشد. در حالی که بیتکوین و سایر رمزارزها وعده «طلای دیجیتال» را میدادند، توکنها در واقع پوسته یا وسیلهای برای نمایندگی سایر داراییها هستند. شاید این موضوع چندان چشمگیر به نظر نرسد، اما بسیاری از نوآوریهای تحولساز در تاریخ مالی مدرن صرفاً در نحوه بستهبندی، قطعهقطعهسازی و بازترکیب داراییها مثل صندوقهای قابل معامله در بورس (ETF)، یورودلار و بدهیهای اوراقبندیشده خلاصه میشوند.
امروزه حدود ۲۶۳ میلیارد دلار استیبلکوین در گردش وجود دارد، که حدود ۶۰ درصد بیشتر از یک سال پیش است. بانک استاندارد چارترد پیشبینی میکند که ارزش این بازار طی سه سال آینده به ۲ تریلیون دلار خواهد رسید. ماه گذشته، بانک جیپی مورگان، بزرگترین بانک آمریکا، برنامههایی را برای عرضه محصولی مشابه با استیبلکوین به نام توکن سپرده جیپی مورگان (JPMorgan Deposit Token یا JPMD) اعلام کرد؛ این در حالی است که مدیرعامل این بانک، جیمی دایمون، مدتها به رمزارزها با دیده تردید نگاه میکرد.
بازار داراییهای توکنیشده اکنون تنها ۲۵ میلیارد دلار ارزش دارد، اما در یک سال گذشته بیش از دو برابر رشد کرده است. در تاریخ ۳۰ ژوئن، پلتفرم رابینهود بیش از ۲۰۰ توکن جدید برای سرمایهگذاران اروپایی معرفی کرد که به آنها امکان میدهد سهام آمریکا و صندوقهای ETF را خارج از ساعات معمول معاملات، خرید و فروش کنند.
استیبلکوینها انجام تراکنشها را سریع و ارزان میکنند، چرا که مالکیت بهصورت لحظهای در دفاتر کل دیجیتال ثبت میشود و واسطههایی که در سیستم پرداخت سنتی نقش دارند، حذف میشوند. این ویژگی بهویژه در تراکنشهای برونمرزی که معمولاً کند و پرهزینه هستند، اهمیت زیادی دارد. گرچه در حال حاضر استیبلکوینها کمتر از یک درصد از تراکنشهای مالی جهان را شامل میشوند، اما تصویب قانون GENIUS محرکی مهم برای رشد آنها به حساب میآید.
این قانون تأیید میکند که استیبلکوینها بهعنوان اوراق بهادار محسوب نمیشوند و همچنین الزام میکند که این کوینها بهطور کامل با داراییهای امن و نقدشونده پشتیبانی شوند. به گزارشها، غولهای خردهفروشی مانند آمازون و والمارت در حال بررسی عرضه کوینهای اختصاصی خود هستند. از نگاه مصرفکننده، این کوینها ممکن است مانند کارت هدیه عمل کنند و موجودی قابل استفاده برای خرید از فروشگاه فراهم کنند. این روند، شرکتهایی مانند مسترکارت و ویزا را که در آمریکا از هر تراکنش حدود ۲ درصد کارمزد میگیرند، کنار خواهد زد.
داراییهای توکنیشده نسخه دیجیتالی یک دارایی دیگر چه یک صندوق سرمایهگذاری، چه سهمی از یک شرکت یا مجموعهای از کالاها هستند. درست مانند استیبلکوینها، این داراییها نیز میتوانند انجام تراکنشهای مالی را سریعتر و آسانتر کنند، بهویژه در مواردی که دارایی مورد نظر نقدشوندگی کمتری دارد. البته برخی از محصولات ارائهشده در این حوزه بیشتر جنبه تبلیغاتی یا نمایشی دارند. مثلاً توکنیسازی سهام انفرادی چه فایدهای دارد؟ ممکن است به سرمایهگذاران اجازه دهد بهصورت ۲۴ ساعته معامله کنند، چون دیگر نیازی به باز بودن بورسهای سنتی نیست. اما مزیت چنین ویژگیای قابل بحث است. در ضمن، هزینههای معاملاتی برای بسیاری از سرمایهگذاران خرد هماکنون بسیار پایین یا حتی صفر است.
تلاش توکنی
با این حال، بسیاری از محصولات عرضهشده در این حوزه فقط نمایشی یا فانتزی نیستند. بهعنوان مثال، صندوقهای بازار پول که در اوراق خزانهداری سرمایهگذاری میکنند را در نظر بگیرید. نسخه توکنیشده این صندوقها میتواند نقش یک ابزار پرداخت را نیز ایفا کند. این توکنها، مانند استیبلکوینها، پشتوانهای از داراییهای امن دارند و بهراحتی و بدون واسطه در بلاکچینها قابل تبادل هستند. علاوه بر این، این توکنها نوعی سرمایهگذاری محسوب میشوند که بازدهی آنها از نرخ بهره حسابهای بانکی بیشتر است. در حالی که میانگین نرخ سود حسابهای پسانداز در آمریکا کمتر از ۰.۶ درصد است، بسیاری از صندوقهای بازار پول بازدهی حدود ۴ درصد دارند.
صندوق بازار پول توکنیشده شرکت بلکراک، که بزرگترین صندوق از این نوع است، اکنون بیش از ۲ میلیارد دلار ارزش دارد. لری فینک، مدیرعامل این شرکت، در نامهای اخیر به سرمایهگذاران نوشت: «روزی فرا خواهد رسید که صندوقهای توکنی برای سرمایهگذاران به اندازه ETFها آشنا خواهند شد.»
این تحول برای بازیگران سنتی بازار مالی بهشدت مخرب خواهد بود. بانکها شاید در حال تلاش برای ورود به حوزه توکنهای دیجیتال باشند، اما بخشی از این تلاش ناشی از آگاهی آنها از تهدیدی است که این فناوری برای آنها به همراه دارد. ترکیبی از استیبلکوینها و صندوقهای بازار پول توکنیشده در گذر زمان میتواند سپردههای بانکی را به محصولی کمتر جذاب تبدیل کند.
انجمن بانکداران آمریکا هشدار داده است که اگر بانکها تنها ۱۰ درصد از ۱۹ تریلیون دلار سپردههای خُرد خود که ارزانترین منبع تأمین مالی آنهاست را از دست بدهند، میانگین هزینه تأمین مالی آنها از ۲.۰۳ درصد به ۲.۲۷ درصد افزایش خواهد یافت. گرچه سپردههای کل، شامل حسابهای تجاری ممکن است کاهش نیابد، اما حاشیه سود بانکها بهطور چشمگیری تحت فشار قرار خواهد گرفت.
این داراییهای جدید همچنین ممکن است برای کل سیستم مالی، آثار مخرب به همراه داشته باشند. برای نمونه، دارندگان توکنهای سهام جدید رابینهود در واقع مالک مستقیم سهام پایه نیستند. از نظر فنی، آنها صاحب نوعی مشتقه هستند که ارزش آن دارایی از جمله سود تقسیمی که شرکت میپردازد را دنبال میکند، اما خود سهام را در اختیار ندارند. بنابراین، آنها از حقق رأی که معمولاً به مالک سهام تعلق میگیرد، بهرهمند نمیشوند.
در صورت ورشکستگی صادرکننده توکن، دارندگان این توکنها با شرایط پیچیده حقوقی روبرو میشوند؛ چرا که باید با سایر طلبکاران شرکت ورشکسته بر سر مالکیت داراییهای زیربنایی رقابت کنند. چنین شرایطی بهتازگی برای استارتآپ فینتکی به نام Linqto پیش آمده است که در اوایل ماه جاری اعلام ورشکستگی کرد. این شرکت از طریق ابزارهای مالی ویژه (SPV) سهام شرکتهای خصوصی را به فروش میرساند. حالا خریداران مطمئن نیستند که آیا واقعاً مالک داراییهایی هستند که تصور میکردند خریدهاند یا نه.
این یکی از بزرگترین فرصتهای توکنیسازی است که در عین حال، بزرگترین چالش را برای نهادهای نظارتی به همراه دارد. ترکیب داراییهای خصوصی و نقدنشونده با توکنهایی که بهراحتی قابل مبادله هستند، بازاری بسته و محدود را به روی میلیونها سرمایهگذار خُرد باز میکند؛ سرمایهگذارانی که تریلیونها دلار سرمایه برای تخصیص دارند. آنها میتوانند سهمهای کوچک از جذابترین شرکتهای خصوصی را بخرند؛ شرکتهایی که در حال حاضر، خارج از دسترس آنها هستند.
اما این مسئله، پرسشهایی را به میان میآورد. نهادهایی مانند کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا (SEC) کنترل بسیار بیشتری بر شرکتهای عمومی دارند تا شرکتهای خصوصی و همین موضوع باعث میشود سرمایهگذاری خرد در شرکتهای عمومی مناسبتر باشد. حال اگر توکنهایی عرضه شوند که معرف سهام شرکتهای خصوصی باشند، این سهمها به داراییهایی قابل معامله در حد سهولت ETFها تبدیل خواهند شد. اما بر خلاف ETFها، صادرکنندگان این توکنها متعهد به خرید و فروش داراییهای پایه برای تأمین نقدشوندگی درونروزی نیستند.
در مقیاس وسیع، توکنها میتوانند عملاً شرکتهای خصوصی را به شرکتهایی عمومی تبدیل کنند. بیآنکه مشمول الزامات افشا و شفافسازیای باشند که بهطور معمول برای شرکتهای بورسی الزامی است.
حتی تنظیمگران طرفدار رمزارز نیز خواهان ترسیم خطوط قرمز مشخص هستند. هستر پیرس، یکی از کمیسرهای SEC که بهدلیل مواضع دوستانهاش با صنعت رمزارز به «مامان رمزارز» مشهور شده، در بیانیهای در تاریخ ۹ جولای تأکید کرد که توکنها نباید راهی برای دور زدن قوانین اوراق بهادار باشند. او نوشت: «اوراق بهادار توکنیشده، همچنان اوراق بهادار هستند.»
به این ترتیب، قوانین مربوط به افشا و شفافسازی برای شرکتهایی که اوراق بهادار منتشر میکنند، صرفنظر از اینکه این اوراق در قالب جدیدی مثل توکن ارائه شوند یا نه، اجرا خواهد شد.
البته این موضوع از نظر تئوری منطقی است، اما در عمل، ظهور انبوهی از داراییهای جدید با ساختارهای نوآورانه به این معناست که نهادهای نظارتی مدام در حال عقبماندن و دنبالکردن تحولات بازار خواهند بود.
تناقضی بنیادین
در نهایت یک پارادوکس اساسی وجود دارد: اگر استیبلکوینها بخواهند واقعاً مفید باشند، در عین حال بهطور واقعی مخرب خواهند بود. هرچه داراییهای توکنیشده برای کارگزاران، مشتریان، سرمایهگذاران، فروشندگان و دیگر فعالان مالی جذابتر شوند، تغییراتی اساسی و هم مثبت و هم نگرانکننده در نظام مالی ایجاد خواهند کرد.
صرفنظر از اینکه کفه این تغییرات به نفع پیشرفت است یا باعث بروز ریسک، یک نکته از همین حالا روشن است: این دیدگاه که رمزارزها هیچ نوآوری قابلتوجهی ایجاد نکردهاند، دیگر به گذشته تعلق دارد.
اخبار برگزیدهارز دیجیتال
لینک کوتاه :