بازگشت سوسیالیسم: چرا اندیشه شکستخورده دوباره زنده شده است؟

با فروپاشی تجربههای سوسیالیستی در قرن بیستم، گمان میرفت این اندیشهها به تاریخ پیوستهاند، اما امروز با نارضایتی عمومی از بحرانهای اقتصادی و فساد در ساختار سرمایهداری، شکل جدیدی از سوسیالیسم در جوامع غربی در حال ظهور است.
جهان صنعت نیوز – در دوران جنگ سرد، سوسیالیسم با شکست تجربههای پرهزینه و ناکارآمد اتحاد جماهیر شوروی و چین کنار گذاشته شد. کارخانههایی که میلیونها کفش بیکیفیت تولید میکردند، صفهای طویلی که برای خرید کالای وارداتی تشکیل میشد و قحطیهای مرگبار ناشی از برنامهریزی متمرکز، همه نشانههای سقوط آن نظم اقتصادی بودند. اما امروز، در دهه ۲۰۲۰، ایدههایی از دل همان شکستخورده سوسیالیسم اینبار نه با وعده تغییر نظام مالکیت، بلکه با وعده بازتوزیع گسترده و کنترل دولتی بر بخشهایی از اقتصاد در حال بازگشت است.
اما چه چیزی موجب احیای این اندیشهها در قلب سرمایهداری شده است؟
پاسخ شاید در خود آمریکا و در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ نهفته باشد؛ جایی که فساد سیاسی، رانتخواری، نابرابری اقتصادی و سقوط اخلاق بازار اعتماد عمومی به سرمایهداری آزاد را از درون تهی کردهاند.
شکست سرمایهداریِ رفاقتی
اقتصاد آمریکا در سالهای اخیر با مجموعهای از بحرانها مواجه شد: رکود بزرگ، همهگیری کرونا، تورم بالا و جهش بیسابقه در قیمت داراییها. سود این بحرانها نصیب مالکان سرمایه شد، در حالیکه اجارهنشینها و طبقه کارگر فقیرتر شدند. میلیونها دلار از کمکهای کرونایی بهدست صاحبان قدرت و شرکتهای صوری افتاد، در حالیکه فارغالتحصیلان جوان با کوهی از بدهی و بازار کاری راکد تنها ماندند.
در همین حال، دولت ترامپ با سیاستهایی چون تضعیف نهادهای نظارتی، حذف ممیزیهای مالیاتی و موج جدیدی از تعرفهگذاری، عملاً تصویری از سرمایهداری رفاقتی و فاسد ترسیم کرد. دولتی که در آن قدرت سیاسی به ابزار سودجویی شخصی بدل شده، مشروعیت نظام بازار را در چشم نسل جدید آمریکا مخدوش کرده است.
سوسیالیسم جدید
بازگشت سوسیالیسم در آمریکا امروز نه از دل ایدئولوژیهای مارکسیستی، بلکه از دل نارضایتی عمومی از وضعیت موجود شکل میگیرد. بسیاری از جوانان آمریکایی دیگر خاطرهای از فاجعههای اقتصادی برنامهریزی مرکزی ندارند، اما نابرابریهای کنونی، گرانی مسکن و هزینههای آموزش را بهخوبی حس میکنند.
این نسل با شور و اشتیاق به سراغ چهرههایی مانند «زهران ممدانی» رفتهاند؛ سیاستمداری که با وعدههای رادیکال همچون حملونقل رایگان، فروشگاههای دولتی، فریز اجارهها و ساخت ۲۰۰ هزار واحد مسکونی مقرونبهصرفه بهتازگی در نیویورک برنده انتخابات مقدماتی شهرداری شده است.
اما سؤال اساسی این است: سوسیالیسمِ بدون برنامهریزی مرکزی دقیقاً چه چیزی ارائه میدهد؟ اگر هدف فقط توزیع مجدد منابع موجود باشد، این نظام چگونه میخواهد ثروت تازهای تولید کند؟ آیا دولت بدون استفاده از ابزارهای کلاسیک بازار میتواند رفاه خلق کند یا صرفاً به توزیع مجدد در یک دایرهی بسته بسنده خواهد کرد؟
فراموشی تجربه و افول دفاع از بازار
مشکل اصلی در شرایط فعلی نه صرفاً بازگشت سوسیالیسم، بلکه ضعف عمیق در دفاع عقلانی و اخلاقی از سرمایهداری است. جناح راست با افتادن در دام پوپولیسم، بازار را به ابزاری برای سودجویی دوستان و همحزبیها تقلیل داده و جناح چپ نیز از نقد ساختاری عبور کرده و بیشتر به تقاضاهای بازتوزیعی مبهم و ناکارا پناه برده است.
در چنین فضایی، سرمایهداری بدون مدافع باقی مانده است. هیچکس از آزادی اقتصادی و تبادل داوطلبانه دفاع نمیکند. در حالیکه «تبادل آزاد» نظامی از همکاری و بهرهمندی متقابل است، تصویر غالب از آن، سیستمی طماع و فاسد شده است؛ چیزی که مارکسیستها سالها آن را «غارت سازمانیافته» نامیدند.
بازگشت سوسیالیسم نه نشانه قدرت آن، بلکه نشانه ضعف است. ضعف در اصلاح سرمایهداری، ضعف در دفاع از آن و ضعف در بهبود زندگی مردم. اگر بازارها میخواهند در رقابت دموکراتیک باقی بمانند، باید خود را اصلاح و کارآمدتر سازند. در غیر اینصورت جاهطلبیهای رمانتیک سوسیالیستی، هرچند ناپخته، ممکن است با شور نارضایتی عمومی، به نیرویی واقعی بدل شوند.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانلینک کوتاه :