راهکار مقابله با جنگ اقتصادی عربها و غربیها علیه ایران
جهان صنعت نیوز: مهدی تقوی اقتصاددان در روزنامه شرق نوشت:تحریمهای مضاعف ایالات متحده علیه ایران، فشار زیادی بر منابع ارزی و تأمین سرمایه در کشور وارد کرده است. در این شرایط دولت میتواند با استفاده از صرفهجویی منابع و صرفهجویی دستگاههای دولتی با محوریت رشد بهرهوری، اجازه ندهد تأمین مالی پروژههای عمرانی متوقف شود.
در زمان جنگ تحمیلی، اقتصاددانان وقت بهدلیل کمبودها پیشنهاد کردند دفترچههایی به مردم ارائه شود تا کالاهای ضروری بهصورت سهمیهای به آنها اختصاص یابد و همه از حداقلها برخوردار شوند. پس از جنگ، سیاست تعدیل اقتصادی دولت سازندگی دنبال شد که جهش تورمی به همراه داشت.
در دوران احمدینژاد هم حذف یارانه حاملهای انرژی، افزایش قیمت آن را در پی داشت و افزایش نقدینگی ضمن لطمه به بودجه عمرانی، اقتصاد را گرفتار رکود تورمی کرد. در آن دوره نرخ رشد اقتصادی منفی شد. وقتی نرخ رشد اقتصادی منفی باشد، واحدهای اقتصادی تعطیل میشوند یا با حداقل ظرفیت فعالیت میکنند و این یعنی تعطیلی واحدهای تولیدی یا تعدیل نیرو که در هر صورت، اشتغال و قدرت خرید جامعه را از بین میبرد.
اشتغال مهمترین مسئلهای است که بر زندگی و رفاه مردم تأثیر دارد و اینگونه سیاستهای نادرست اقتصادی، مردم را تحت فشار قرار داد. این در حالی است که در مقطع دولت قبل، تحریمها هرگز به گستردگی و دشواری شرایط امروز نبود. ترامپ رسما اعلام کرده نهتنها فروش نفت ایران را به صفر میرساند، بلکه تولیدات و فروش فولاد ایران را هم متوقف خواهد کرد و با استفاده از ابزاری به نام تحریم، ایران را در گسترش این صنعت متوقف خواهد کرد. او اکنون همه فشارهای مالی و اقتصادی را بر ایران وارد کرده و دیگر برگی برای روکردن نخواهد داشت.
میدانیم فروش نفت ایران با کاهش محسوسی مواجه شده اما ازآنجاکه طرف ترککننده برجام و برهمزننده توافقها آمریکا بوده، اروپا و چین میکوشند امکان استفاده ایران از مواهب برجام را فراهم کنند. کشورهای جهان ناگزیر به دادوستد با آمریکا هستند و بههمیندلیل ایجاد سازوکاری خارج از حاکمیت دلار برای معامله با ایران، کار دشواری است.
از سوی دیگر عمده صادرات ایران متکی به نفت است و افزایش قیمت دلار در سال گذشته که خوشبختانه متوقف و تعدیل شد، باعث افزایش بهای کالاها و مواد اولیه وارداتی شد. بههرحال شرایط جهان و نوع رفتار ترامپ در درون و بیرون ایالات متحده سبب شده امکان اجماعسازی را از دست بدهد. آمریکا امروز توان مجازات همه کشورهای دنیا را ندارد و تعدادی از کشورها، دیگر با تحریمهای آمریکا یا افزایش تعرفه واردات کالای ساخت آن کشور به درون ایالات متحده لطمه نمیبینند.
مشکل دیگر، تلاش برخی کشورهای عربی برای جایگزینشدن نفت ایران است. قانون عرضه و تقاضا میگوید کاهش نفت ایران باعث کاهش عرضه و افزایش قیمت خواهد شد و اگر شرایط بازار به همین شکل پیش برود، این افزایش قیمت تا حدی رخ خواهد داد. اعراب به فکر کسب سود بیشتر از فروش نفت هستند و هر کشوری به منافع ملی خود میاندیشد و آن را در اولویت قرار میدهد، پس افزایش تولید نفت عراق و عربستان و حتی روسیه، امری طبیعی است و در اینجا، اصل منافع بر سایر اصول اولویت دارد.
برجام میتوانست فضای داد و ستد اقتصادی ایران با جهان را بهبود ببخشد؛ اما لابی اسرائیل و عربستان حتما برای کسب منافع اقتصادی بیشتر، یکی از عوامل خروج آمریکا از برجام هستند. کاهش درآمدهای نفتی ایران، سبب شده دلار کمتری وارد اقتصاد کشور شود. افزایش تولید نیازمند خرید ماشینآلات از اروپا و سایر کشورهاست و حتی برای سازندگی در داخل، واردات قطعات و مواد اولیه، اجتنابناپذیر است.
وقتی توان کشور برای واردات کالاهای سرمایهای افت کند، رشد اقتصادی کاهش خواهد یافت. قوای کشور میتوانند با برنامهریزی دقیق برای افزایش بهرهوری، کاهش فساد و تخصیص بهینه منابع اقدام کنند. تشکیل اتاق فکر، ایجاد انسجام و استفاده از نظرات چهرههای اقتصادی میتواند بازوی مشورتی نهادهای کشور در شرایط موجود باشد.
اقتصاد کلانلینک کوتاه :