xtrim
ردپای بحران آب در سبد غذایی؛

آب گران، برنج نایاب، ذرت وارداتی

ایران با کمبود شدید آب و سیاست‌گذاری مبهم در قیمت‌گذاری آن در آستانه بحرانی قرار گرفته که می‌تواند تعادل تولید محصولات استراتژیک کشاورزی و در نهایت امنیت غذایی کشور را بر هم بزند.

جهان صنعت نیوز – ایران با قرار گرفتن در کمربند خشک و نیمه‌خشک جهان و بارندگی سالانه‌ای کمتر از یک‌سوم میانگین جهانی با بحرانی فزاینده در منابع آبی روبه‌روست. بخش کشاورزی که نزدیک به ۹۰ درصد آب کشور را مصرف می‌کند، در عین نقش حیاتی در امنیت غذایی و اشتغال روستایی به دلیل الگوهای بهره‌برداری ناکارآمد و قیمت‌گذاری نادرست آب، فشار سنگینی بر منابع زیرزمینی وارد کرده است. دوگانگی قیمت آب سیاست‌گذاری در این حوزه را پیچیده کرده است. باید توجه داشت که اثر تغییر قیمت آب بر محصولات کلیدی کشاورزی متفاوت است؛ به گونه‌ای که گندم کمترین و برنج بیشترین حساسیت را نسبت به تغییر قیمت آب دارد. بر این اساس مدیریت هوشمند آب و طراحی سیاست‌های تفکیکی متناسب با ویژگی‌های هر محصول برای حفظ تعادل بین بهره‌وری، امنیت غذایی و پایداری منابع ضرورتی فوری به شمار می‌آید.

ایران در کمربند تشنگی

ایران بر روی کمربند خشک و نیمه‌خشک جهان قرار دارد و منابع آبی آن از یکسو محدود و از سوی دیگر، با سرعتی نگران‌کننده در حال کاهش است. متوسط بارندگی سالانه کشور کمتر از یک‌سوم میانگین جهانی است و پراکنش مکانی و زمانی آن نیز نامتوازن است. به‌گونه‌ای که در بسیاری از مناطق دوره‌های طولانی خشکسالی و بارش‌های کوتاه و شدید جایگزین الگوی بارش پایدار شده است. در چنین شرایطی بخش کشاورزی به‌عنوان بزرگ‌ترین مصرف‌کننده آب کشور با سهمی نزدیک به ۹۰ درصد نقش تعیین‌کننده‌ای در مدیریت منابع و امنیت آبی ایفا می‌کند.

کشاورزی ایران نه‌تنها تأمین‌کننده اصلی نیازهای غذایی داخلی است، بلکه با ایجاد اشتغال مستقیم و غیرمستقیم، ستون فقرات اقتصاد روستایی محسوب می‌شود. از این رو هرگونه اختلال در تأمین آب این بخش می‌تواند پیامدهای گسترده‌ای بر تولید، معیشت و حتی ثبات اجتماعی برجای گذارد. با این حال استمرار الگوی بهره‌برداری غیرکارآمد، اتکا به روش‌های آبیاری سنتی و نبود سازوکارهای دقیق قیمت‌گذاری آب، فشار مضاعفی بر سفره‌های آب زیرزمینی وارد کرده و منابع تجدیدپذیر را در معرض تهدید جدی قرار داده است.

آمارها نشان می‌دهد افت سطح آب‌های زیرزمینی، کاهش دبی رودخانه‌ها و خشک‌شدن تالاب‌ها به روندی مزمن تبدیل شده است. روندی که اگر با اصلاح الگوهای مصرف، ارتقای فناوری‌های آبیاری و سیاست‌گذاری هوشمندانه همراه نشود، می‌تواند توان تولید داخلی را تضعیف کرده و وابستگی کشور به واردات محصولات اساسی را افزایش دهد.

بحران آب دیگر صرفاً یک مسئله زیست‌محیطی نیست، بلکه به مسئله‌ای استراتژیک و چندبعدی در حوزه اقتصاد، امنیت و توسعه ملی بدل شده است.

دوگانگی قیمت آب و تولید کشاورزی

قیمت‌گذاری آب در ایران با یک دوگانگی بنیادین روبه‌روست؛ از یک سو پایین‌بودن قیمت این نهاده حیاتی باعث می‌شود کشاورزان بدون دغدغه هزینه، آب را به شیوه‌ای اغلب غیرکارآمد مصرف کنند. در چنین شرایطی، انگیزه‌ای برای سرمایه‌گذاری در فناوری‌های نوین آبیاری، اصلاح الگوی کشت یا افزایش بهره‌وری باقی نمی‌ماند و هدررفت منابع به‌ویژه در مناطق با منابع محدود تشدید می‌شود. در واقع قیمت پایین آب به‌طور ناخودآگاه به معنای بی‌ارزش تلقی‌شدن آن در فرآیند تولید است. هرچند که از نظر اقتصادی و زیست‌محیطی ارزشی بسیار بالا دارد.

از سوی دیگر، افزایش ناگهانی یا شدید قیمت آب هرچند می‌تواند در کوتاه‌مدت مصرف را کاهش دهد، اما برای کشاورزی معیشتی و حتی تولیدکنندگان متوسط تهدیدی جدی محسوب می‌شود. بالا رفتن هزینه تولید، حاشیه سود را کاهش می‌دهد، سطح زیر کشت را کوچک می‌کند و در نهایت ممکن است منجر به کاهش عرضه محصولات اساسی و افزایش وابستگی به واردات شود. این روند علاوه بر فشار بر معیشت روستاییان، می‌تواند پیامدهای تورمی و ناپایداری در بازار مواد غذایی ایجاد کند.

بنابراین سیاست‌گذاری در این حوزه نیازمند تعادلی با دقت بالا است؛ تعادلی که هم انگیزه صرفه‌جویی و ارتقای بهره‌وری را تقویت کند و هم از شوک‌های قیمتی مختل کننده تولید و امنیت غذایی جلوگیری نماید. دستیابی به این تعادل بدون طراحی همزمان سیاست‌های حمایتی، سرمایه‌گذاری در فناوری‌های نوین و بازنگری در الگوی کشت ممکن نخواهد بود.

چهره متفاوت بحران آب برای هر محصول استراتژیک

بررسی آثار تغییر قیمت آب نشان می‌دهد که میزان حساسیت محصولات کشاورزی به این متغیر به‌طور قابل‌توجهی متفاوت است و این تفاوت مستقیماً به الگوی مصرف آب و جایگاه محصول در ساختار تولید و مصرف کشور بازمی‌گردد.

گندم به‌عنوان مهم‌ترین محصول استراتژیک و اصلی‌ترین منبع تأمین نان، کمترین تأثیرپذیری را از افزایش قیمت آب دارد. این ویژگی عمدتاً ناشی از مصرف پایین‌تر آب در مقایسه با برخی محصولات دیگر و بهبود نسبی بهره‌وری آن در سال‌های اخیر به‌ویژه با توسعه سیستم‌های آبیاری تحت فشار است. به همین دلیل، تغییرات قیمتی در نهاده آب معمولاً اثر محدودی بر سطح زیر کشت و عملکرد گندم بر جای می‌گذارد.

در مقابل برنج که سهم مهمی در سبد غذایی خانوار ایرانی دارد و بخش قابل‌توجهی از کالری روزانه مصرف‌کنندگان را تأمین می‌کند به دلیل نیاز آبی بسیار بالا بیشترین حساسیت را به تغییر قیمت آب نشان می‌دهد. افزایش بهای آب می‌تواند به سرعت هزینه تولید برنج را بالا برده و بر توجیه اقتصادی کشت آن به‌ویژه در مناطق کم‌آب اثر منفی بگذارد.

سیب‌زمینی نیز از جمله محصولات پرمصرف در سفره ایرانیان است که علاوه بر نقش مهم در امنیت غذایی، سهمی در صادرات غیرنفتی و ایجاد اشتغال دارد. با این حال هرچند این محصول نیاز آبی قابل‌توجهی دارد اما اثرگذاری قیمت آب بر رقابت‌پذیری آن کمتر از برنج ارزیابی می‌شود و می‌توان با بهبود فناوری آبیاری و مدیریت مزرعه بخشی از این اثر را خنثی کرد.

ذرت دانه‌ای که به‌عنوان نهاده اصلی خوراک دام و طیور اهمیت ویژه‌ای در زنجیره تأمین پروتئین کشور دارد، به دلیل نیاز آبی بالا و وابستگی بالای بخش مرغداری به تولید داخلی آن به‌شدت تحت‌تأثیر قیمت آب قرار می‌گیرد. کاهش تولید ذرت در اثر افزایش هزینه آبیاری می‌تواند نیاز به واردات را افزایش داده و فشار مضاعفی بر تراز تجاری و امنیت غذایی ایجاد کند.

بنابراین سیاست‌های مدیریت آب باید با در نظر گرفتن ویژگی‌های فنی و اقتصادی هر محصول طراحی شوند؛ چرا که یک رویکرد یکسان برای همه محصولات می‌تواند به بروز عدم تعادل در تولید و تهدید امنیت غذایی بینجامد.

پیشنهاد ویژهکشاورزی
شناسه : 526948
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *