اسرائیل و ایران دوباره وارد جنگ میشوند؟

جنگ ۱۲ روزه نشان داد که بهدلیل محدودیتها و هزینههای بالا برای تلآویو و توان بازدارندگی ایران، مسیر آینده بیشتر بهسوی بازدارندگی پرتنش و رقابت فرسایشی کنترلشده پیش میرود تا یک نبرد فراگیر.
جهان صنعت نیوز، در حالی که برخی گمانهزنیها درباره تحرکات جدید رژیم صهیونیستی در منطقه برای حمله مجدد به ایران مطرح میشود، مرور وقایع و نتایج جنگ خرداد ماه میان این رژیم و ایران، تصویر روشنتری از توانمندیها، محدودیتها و خطاهای محاسباتی طرفین ارائه میدهد. جنگی که تنها ۱۲ روز به طول انجامید، هرچند با اهداف بلندپروازانه تلآویو آغاز شد، اما بهسرعت محدودیتهای عملیاتی و وابستگیهای راهبردی آن را آشکار کرد.
اهداف بلندپروازانه و دستاوردهای محدود
تلآویو در آغاز عملیات سه هدف اصلی را دنبال میکرد: تخریب گسترده زیرساختهای هستهای ایران، ایجاد شکاف و تضعیف ساختار فرماندهی، و کشاندن ایالات متحده به یک درگیری تمامعیار.
در عمل بخشی از این اهداف بهطور نسبی تحقق یافت، اما بسیاری از آنها یا ناکام ماندند یا آثار کوتاهمدت داشتند. حملات اولیه با وجود وارد کردن خسارت، نتوانست برنامه هستهای ایران را بهطور کامل متوقف کند و اختلال در فرماندهی نظامی تهران نیز ظرف کمتر از یک روز برطرف شد.
اشتباهات محاسباتی تلآویو
یکی از محاسبات کلیدی تلآویو اتکا به اثر روانی حملات برای ایجاد شکاف داخلی در ایران بود. اما پاسخ موشکی سریع و سازمانیافته ایران و بازسازی سریع کادر فرماندهی، این محاسبه را بیاثر کرد. برعکس فضای اجتماعی ایران در کوتاهمدت به سمت همبستگی و حمایت از سیاستهای دفاعی متمایل شد، هرچند ارزیابی پایداری این روند نیازمند گذر زمان است.
تجربه نبرد خرداد نشان داد که توان دفاعی رژیم صهیونیستی بهشدت به پشتیبانی مستقیم آمریکا وابسته است. استفاده از حدود یکچهارم ذخایر موشکهای رهگیر پیشرفته آمریکا تنها در طول ۱۲ روز این وابستگی را برجسته کرد. بدون این پشتیبانی، تداوم عملیات برای تلآویو دشوار بود و همین موضوع یکی از دلایل پذیرش آتشبس عنوان میشود.
با وجود کنترل مقطعی آسمان ایران در طول جنگ، تلآویو نتوانست برتری هوایی مطلق و پایدار ایجاد کند. پاسخ موشکی ایران خسارات قابل توجهی به زیرساختها وارد کرد و نشان داد که سناریوی تبدیل ایران به «عرصه عملیات بدون هزینه» مشابه برخی کشورهای منطقه، دستکم در کوتاهمدت قابل تحقق نیست.
جنگ ایران و اسرائیل به کجا میرود؟
در حالی که برخی گمانهزنیها درباره تحرکات تازه رژیم صهیونیستی مطرح میشود، مرور تجربه جنگ خردادماه نشان میدهد که توازن قوا به سمت بازدارندگی متقابل و تنشهای مقطعی متمایل شده است، نه یک جنگ فراگیر و طولانی. جنگ ۱۲ روزه آشکار کرد که تلآویو با وجود تبلیغات اولیه، در تحقق اهداف کلیدی خود با محدودیتهای جدی مواجه است. وابستگی سنگین به حمایت مستقیم آمریکا در حوزه دفاع هوایی، محدودیت ذخایر رهگیر و ناتوانی در ایجاد برتری هوایی پایدار، این رژیم را از ادامه یک نبرد پرشدت بازمیدارد.
با چنین واقعیتی، پیشبینی میشود مسیر نزاع در کوتاهمدت بیشتر در قالب بازدارندگی پرتنش دنبال شود؛ یعنی برخوردهای محدود و مقطعی در حوزههای سایبری، دریایی یا پهپادی، بدون عبور از آستانه جنگ تمامعیار. همچنین امکان حملات نقطهای و کوتاهمدت در واکنش به حوادث یا خطاهای محاسباتی وجود دارد اما چشمانداز اصلی، تداوم یک رقابت فرسایشی و کنترلشده است. به این ترتیب، میدان بازی از «برتریطلبی سریع» به «مدیریت تنش و مهار متقابل» تغییر جهت داده است؛ وضعیتی که بیش از آنکه نتیجه یک توافق رسمی باشد، محصول واقعیتهای میدانی و محدودیتهای طرفین است.
اخبار برگزیدهسیاسیلینک کوتاه :