دیپلماسی یا جنگ بیپایان؟ انتخاب سرنوشتساز ایران و جهان

محمدجواد ظریف در یادداشت خود در فارن پالیسی تأکید میکند که ایران و منطقه باید از چرخه تهدید و درگیری رها شده و با تغییر پارادایم به سوی فرصتها، همکاری منطقهای و گفتوگوی جهانی حرکت کنند.
جهان صنعت نیوز – در میانه شعلههای جنگ و تنشهای ژئوپلیتیکی، محمدجواد ظریف در یادداشت تازه خود در فارن پالیسی بر ضرورت یک «تغییر پارادایم» برای ایران و کل آسیای غربی تأکید میکند. او بر این باور است که استمرار چرخه تاریخی منازعات و فرصتهای ازدسترفته نهتنها آینده منطقه بلکه ثبات جهانی را تهدید میکند. ظریف با اشاره به مقاومت ایران در برابر فشارهای نظامی و تحریمهای فلجکننده، مردم را مهمترین سرمایه ملی و همسایگان را ستون اصلی فرصتهای همکاری میداند. وی در این چارچوب بر بازتعریف رویکرد ایران از «ذهنیت تهدید» به «ذهنیت فرصت» تأکید کرده و مسیر آن را در گسترش روابط منطقهای و جهانی، تقویت همکاریهای جمعی در حوزههای امنیتی، اقتصادی و فرهنگی، و بازگشایی باب گفتوگوی نوین با قدرتهای جهانی میبیند. به باور او، ایالات متحده و اروپا نیز منافع حیاتی در این تغییر رویکرد دارند، چراکه تداوم گزینه جنگ میتواند کل منطقه را به ورطه فروپاشی و آشوب بکشاند. اکنون، به تعبیر ظریف، ایران، منطقه و جامعه جهانی در برابر یک انتخاب سرنوشتساز قرار گرفتهاند: بازتولید گذشتهای ویرانگر یا ساخت آیندهای مشترک و مبتنی بر صلح.
اکنون زمان تغییر پارادایم فرا رسیده است
آسیای غربی در آستانه یک نقطه عطف خطرناک قرار گرفته است. فجایع جاری در غزه، تجاوز اخیر به ایران که با مقاومت مردم و نیروهای مسلح کشور دفع شد و ادامه بیثباتسازی سوریه همگی بهروشنی نشان میدهند که برای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی و حامیان جهانیاش تنها «تهدید وجودی» واقعی در واقع صلح و آرامش است. این ترکیبِ آپارتاید داخلی اسرائیل با درگیری همیشگی در منطقه، پایههای نظم منطقهای و جهانی را تهدید میکند.
هرچند دفاع قدرتمند ضروری است اما راهحل پایدار نیازمند ابتکاری دیپلماتیک و شجاعانه است؛ تغییری تاریخی برای ایران و منطقه از الگوی ذهنی مبتنی بر تهدید به الگوی مبتنی بر امکان و فرصت. این تغییر شامل گسترش روابط با همسایگان و کشورهای جنوب جهانی، ایجاد شراکت منطقهای میان کشورهای مسلمان آسیای غربی و آغاز گفتوگویی نو با اروپا و ایالات متحده خواهد بود.
شکستن چرخه تاریخی درگیریها
کشورهای منطقه برای مدت طولانی در چرخهای از درگیری و فرصتهای از دسترفته گرفتار شدهاند. ساختن آیندهای متفاوت نیازمند دیدگاه، شجاعت و تصمیمی آگاهانه برای رهایی از سرنوشت محتوم تاریخی است. برای ایران این تغییر باید از داخل آغاز شود و به منطقه گسترش یابد. ایران با نشان دادن تواناییاش در ایستادگی در برابر دو مهاجم مجهز به سلاح هستهای ثابت کرده که شکار آسانی نیست و توان دفاع از خود را دارد. اکنون این ظرفیت را دارد که از رویکرد مبتنی بر مقابله دائمی با تهدیدات به رویکردی مبتنی بر بهرهبرداری از فرصتها گذار کند.
این گذار نهتنها ممکن است بلکه عمیقاً به نفع ایران، منطقه و جامعه جهانی است. دستیابی به آن نیازمند عزم راسخ داخلی و عدم مداخله خارجی است و این روند نه الزاماً از سر اخلاق یا قوانین بینالمللی بلکه بهسادگی از سر منافع شخصی قابل پیگیری است.
نقطه اتکای اصلی ایران: مردم
مهمترین نقطه قوت و امکان ایران، مردم آن هستند. هزاران سال تاریخ، گواهی بر استقامت فوقالعاده آنان است. سرزمین ایران بارها مورد تجاوز قرار گرفته اما متجاوزان همواره در دل فرهنگ پایدار ایرانی جذب شدهاند و هرگز نتوانستهاند ارزشهای خود را بر مردم ایران تحمیل کنند. همین استقامت عامل تعیینکنندهای بوده که دشمنانی به ظاهر برتر را سردرگم کرده است؛ از تجاوز عراق در سال ۱۳۵۹ (با حمایت قدرتهای جهانی) گرفته تا اقدامات اخیر بنیامین نتانیاهو و دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا. به همین دلیل است که چهار دهه فشار حداکثری و تحریمهای فلجکننده نتوانستهاند به اهداف خود دست یابند.
با وجود محدودیتهای جهانی بیسابقه – از قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل گرفته تا محدودیتهای صادراتی که بهطور عمدی برای جلوگیری از پیشرفت فناوری ایران طراحی شدهاند – مردم ایران با تکیه بر توان داخلی، پیشرفتهای علمی و فناوری را بهویژه در حوزههای دفاعی و انرژی هستهای رقم زدهاند. بنابراین مردم ایران نه عناصری برای مهار بلکه سرمایهای حیاتی برای تقویت، پرورش و شکوفایی کشور هستند.
همسایگان ایران: ستون دوم فرصتها
دومین رکن حیاتی امکان و فرصت برای ایران، همسایگان آن هستند. ایران با پانزده کشور مرز مشترک دارد و در یک چهارراه منحصر بهفرد در اوراسیا قرار گرفته است. اما مهمتر از موقعیت جغرافیایی، پیوندهای تاریخی و فرهنگی عمیق و ناگسستنی است که طی قرون متمادی توسط شاعران، عارفان، فلاسفه و دانشمندان ایرانی با این منطقه تنیده شده است. این ارتباطات تاریخی، از دل امپراتوریها، تهاجمات و آشوبها سربلند بیرون آمده و همچنان پابرجا ماندهاند.
با این حال، همکاری واقعی و پایدار منطقهای تاکنون دستنیافتنی باقی مانده است. در دههها فعالیت دیپلماتیک خود بهعنوان یک دیپلمات ایرانی در تدوین ابتکاراتی مشارکت داشتهام که همواره از سوی الگوی حاکم بر منطقه – یعنی بیاعتمادی و تهدید – تضعیف شدند. از پیشنهادهای تأمین امنیت خلیج فارس در دوران جنگ ایران و عراق گرفته تا بیانیههای همکاری که پس از تجاوز عراق به کویت در سال ۱۹۹۰ با همسایگان جنوبی خلیج فارس مطرح شدند و بعدها ابتکاراتی همچون « گفتوگوی منطقهای»، «پیمان عدم تعرض»، «ابتکار صلح هرمز»، «انجمن گفتوگوی مسلمانان آسیای غربی» و تازهترین آنها «شبکه پژوهش و پیشرفت اتمی خاورمیانه» همه و همه در نهایت به دلیل بیاعتمادی متقابل ناکام ماندند.
اما تشدید تنشهای اخیر از سوی اسرائیل در منطقه آگاهی تازهای نسبت به آسیبپذیری مشترک ایجاد کرده است. اکنون یک پنجره فرصت بسیار حیاتی گشوده شده است. ایران در کنار کشورهایی مانند بحرین، مصر، عراق، اردن، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی، سوریه، ترکیه، امارات متحده عربی و یمن و با امکان گسترش به پاکستان، آسیای مرکزی و قفقاز باید از این لحظه بهره بگیرد. تحت نظارت سازمان ملل متحد میتوانیم توافقنامهای جدید را پایهگذاری کنیم که یک چرخش راهبردی از تفرقه به همافزایی را رقم بزند. کریدورهای مشترک انرژی، چارچوبهای مستحکم همکاری هستهای و عدم اشاعه، همکاریهای اقتصادی و همبستگی فرهنگی میتوانند موتورهای شکوفایی مشترک باشند.
از زاویه دید این الگوی نوینِ مبتنی بر فرصتها، ایران و حتی روسیه و ترکیه میتوانند به توافق اخیر میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان در واشنگتن نه بهعنوان تهدید بلکه بهعنوان فرصتی بنگرند—فرصتی برای احیای ابتکار پیشین همکاریهای ترانزیتی در منطقه قفقاز، میان ایران، روسیه و ترکیه، همراه با ارمنستان، آذربایجان و گرجستان. این توافق جدید بستری جهانی فراهم میکند که ابتکار منطقهای ما در سال ۲۰۱۹ را عملیتر و پایدارتر میسازد. همچنین این همکاری میتواند فرصتهای منحصربهفردی برای سرمایهگذاری بخش خصوصی ایالات متحده و سایر کشورها فراهم آورد.
رکن سوم: دیپلماسی جهانی و چالشهای آن
سومین ستون اساسی که به دیپلماسی جهانی مربوط میشود شاید چالشبرانگیزترین حوزه برای ایران بهویژه با توجه به سرخوردگیهای عمیق ناشی از تجربههای پیشین باشد. با این حال من با اطمینان معتقدم که ایران و جامعه جهانی در عبور از این گذشته و ساختن آیندهای متفاوت منافع وجودی مشترکی دارند.
ایران طی دههها نقش مهمی در ثبات جهانی ایفا کرده است. بهعنوان یکی از اعضای بنیانگذار سازمان ملل متحد، ایران پیشنهادهای مهمی را مطرح کرده است: از جمله پیشنهاد سال ۱۹۷۴ برای ایجاد منطقه عاری از سلاحهای هستهای در خاورمیانه، «گفتوگوی تمدنها» در سال ۱۹۹۷ و برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال ۲۰۱۵. با این وجود، قدرتهای بزرگ جهانی همواره این تلاشهای ایران را تضعیف کردهاند.
این الگو در تاریخ بهروشنی قابل مشاهده است: واکنش تهاجمی غرب به ملی شدن نفت ایران در سال ۱۹۵۱ که در نهایت به کودتای ۱۹۵۳ انجامید؛ حمایت از تجاوز صدام حسین به ایران در سال ۱۹۸۰؛ فراهمکردن شرایط برای تجهیز اسرائیل به صدها کلاهک هستهای؛ برچسب زدن به ایران بهعنوان بخشی از «محور شرارت» در سال ۲۰۰۲، علیرغم همکاری ایران پس از حملات ۱۱ سپتامبر و کارزار بیامان اطلاعات نادرست علیه برنامه صلحآمیز هستهای ایران. نکته طنزآمیز اینجاست که این هجمه،در رأس آن از سوی اسرائیلی هدایت شده که نهتنها معاهده عدم اشاعه سلاحهای هستهای (NPT) را امضا نکرده بلکه بهصورت مخفیانه یک زرادخانه هستهای بزرگ را توسعه داده است.
برجام: نمونهای از دیپلماسی نافرجام
ماجرای برجام بهروشنی نماد وعدههای تحققنیافته دیپلماسی است. در سال ۲۰۱۵ این توافق در سراسر جهان بهعنوان یک پیروزی دیپلماتیک مورد ستایش قرار گرفت. اما تصمیم دونالد ترامپ برای خروج از برجام در سال ۲۰۱۸، ضربهای جدی به اعتماد ایران به مسیر دیپلماتیک وارد کرد. فراتر از تحریمهای فلجکننده، اقدام اخیر اروپا در فعالسازی «سازوکار اسنپ بک» در چارچوب برجام، آن هم در میانه حملات اسرائیل به تأسیسات ایرانی، حرکتی عمیقاً ریاکارانه بود. اروپا بهمدت هفت سال نتوانست (یا نخواست) تعهدات خود در قبال برجام و قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل را اجرا کند. توافق اصلی – یعنی عادیسازی اقتصادی در برابر پایبندی هستهایِ راستیآزماییشده – با خروج آمریکا از بین رفت و اروپا حتی قادر یا مایل به اجرای ابتداییترین سازوکارهای اقتصادی مانند اینستکس- INSTEX (ابزاری برای دور زدن تحریمهای آمریکا) نبود.
در واکنش به عدم پایبندی ایالات متحده و سه کشور اروپایی (بریتانیا، آلمان و فرانسه) به تعهداتشان ایران بهصورت قانونی و مطابق با مفاد برجام از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱ اقدامات جبرانی خود را آغاز کرد. با این حال بهجای حمایت از دیپلماسی، تروئیکای اروپایی از حملات نظامی اسرائیل به ایران در ماه ژوئن حمایت کردند؛ تا آنجا که صدراعظم آلمان، فریدریش مرتس، اعلام کرد اسرائیل در حال انجام «کارهای کثیف غرب» است. این همراهی اروپا با جنگ و سپس توسل به سازوکار دیپلماتیک حل اختلافات در چارچوب توافق هستهای – برای همان اهدافی که جنگ در تحقق آن ناکام ماند – بیش از پیش احترام و اعتماد ایران به مسیر دیپلماسی را خدشهدار کرده است.
با در نظر گرفتن این سابقه تاریخی سنگین متقاعد کردن مردم و دولت ایران برای باور به کارآمدی دیپلماسی، چالشی بزرگ خواهد بود. اما مسیر جایگزین – یعنی تداوم جنگهای بیپایان – به ناگزیر به فروپاشی منطقهای، افراطگرایی افسارگسیخته و آشوبی میانجامد که نهتنها آسیای غربی بلکه فراتر از آن را نیز دربر خواهد گرفت. چنین سناریویی حتی میتواند ایالات متحده و غرب را وارد باتلاقی تاریخی کند.
ایالات متحده و اروپا – و نه فقط ایران – در ایجاد این تغییر الگو منافعی حیاتی و وجودی دارند. آنان با انتخاب گزینه جنگ حتی در حالی که گفتوگوها در جریان بود، عملاً درِ دیپلماسی را بستند. اکنون این وظیفه بر دوش آنهاست که مسیر خود را تغییر دهند، اگر انتظار دارند ایران نیز متقابلاً واکنش مثبت نشان دهد. ایران نیز با ورود به گفتوگویی چندبعدی، آیندهنگر و مبتنی بر نتایج عملی میتواند دستاوردهای زیادی کسب کند و از سختیهای عظیمی جلوگیری نماید.
مسیر پیش رو میتواند شامل ایجاد شبکهای منطقهای برای همکاریهای صلحآمیز هستهای و عدم اشاعه باشد؛ همراه با احتمال انعقاد یک پیمان عدم تعرض میان ایران و ایالات متحده.
لحظه تصمیم: آیندهای نو یا تکرار گذشتهای فاجعهبار؟
ما نمیتوانیم گذشته را نادیده بگیریم و نباید از آن غافل بمانیم. اما نباید اجازه دهیم اسیر شکستهای آن شویم. در غیر این صورت خود را به چرخهای بیپایان از فاجعهها محکوم میکنیم.
آنان که سودای جنگ دارند، از بسته شدن هر روزنهای برای دیپلماسی استقبال میکنند. ما باید این فرصت را از آنان بگیریم؛ نباید اجازه دهیم الگوی تهدیدِ ویرانگر تثبیت شود و امید را از بین ببرد. اکنون در یک چهارراه تاریخی ایستادهایم. انتخاب پیش روی ایران، منطقه و قدرتهای جهانی روشن است: تکرار گذشتهای ویرانگر یا شجاعت برای ساختن آیندهای مشترک. زمان تغییر الگو اکنون فرا رسیده است.
اخبار برگزیدهسیاسیلینک کوتاه :