ورشکستگی آبی ایران ؛ چه کسی مقصر شرایط امروز است؟

ایران در دو دهه گذشته بیش از ۲۱۱ میلیارد متر مکعب از منابع آبی خود را از دست داده است. این حجم عظیم، معادل بیش از دو برابر مصرف سالانه آب کشور به شمار میآید. کاهش پیوسته منابع آبی نشانهای آشکار از نزدیک شدن ایران به مرز ورشکستگی آبی است و زنگ خطری جدی برای آینده معیشت، کشاورزی و امنیت اقتصادی محسوب میشود.
جهان صنعت نیوز – ایران در طول تاریخ بهعنوان یکی از پیشگامان مدیریت آب شناخته میشد. شبکه گسترده قناتها، سدهای باستانی و روشهای سنتی کشاورزی نمونهای از هوشمندی ایرانیان در بهرهبرداری از منابع محدود آب بود. اما امروز شرایط تغییر کرده است؛ برداشت بیرویه از سفرههای زیرزمینی، رشد سریع جمعیت، توسعه نامتوازن کشاورزی و تغییرات اقلیمی، کشور را به سمت بحران کمآبی سوق داده است. خشکسالیهای پیاپی و فرونشست زمین تنها نشانههای سطحی این بحراناند.
ایران طی دو دهه گذشته چه مقدار از منابع آبی خود را از دست داده و چرا این روند به نقطهای خطرناک رسیده است؟
متهم اصلی بحران آب؛ خشکسالی یا مدیریت اشتباه؟
بررسی وضعیت منابع آبی نشان میدهد ایران در بیست سال گذشته بیش از ۲۱۱ میلیارد متر مکعب آب از دست داده است؛ رقمی که بیش از دو برابر مصرف سالانه کشور است. بخش اصلی این کاهش مربوط به افت شدید آبهای زیرزمینی است که هر سال به طور میانگین حدود ۲۸ سانتیمتر پایین رفتهاند. این در حالی است که بارشها در همین دوره نسبت به میانگین بلندمدت اندکی افزایش داشته است. بنابراین، کمبود بارش تنها عامل بحران نیست؛ بلکه بهرهبرداری بیش از حد از سفرههای زیرزمینی، موتور اصلی این ورشکستگی آبی به شمار میآید.
دو رویداد حدی طی این سالها نقش تعیینکنندهای در وضعیت منابع آب داشتهاند. نخست، خشکسالی شدید سال ۱۳۸۶ که منجر به از دست رفتن بیش از ۱۱۵ میلیارد متر مکعب آب شد و بسیاری از دشتهای کشور را وارد وضعیت بحرانی کرد. دوم، سیلابهای گسترده ابتدای سال ۱۳۹۸ که تقریباً همین مقدار آب را وارد چرخه کرد. با این حال، این سیلابها نتوانستند کاهش ذخایر زیرزمینی را جبران کنند، زیرا بخش بزرگی از آبهای سطحی حاصل از سیل یا تبخیر شد یا به سرعت از دسترس خارج گردید. به همین دلیل، اثر مثبت سیلابها موقتی بود و مسیر افت منابع آبی کشور تغییر نکرد.
پیامدهای این روند در سراسر کشور آشکار است. فرونشست زمین در دشتهای پرجمعیت، خشک شدن تالابها و دریاچهها، کاهش کیفیت خاک و گسترش بیابانزایی از جمله نشانههای جدی بحراناند. فشار بر کشاورزی نیز افزایش یافته و تولید بسیاری از محصولات به دلیل کمبود آب با محدودیت روبهرو شده است. این وضعیت تنها یک مسأله زیستمحیطی نیست؛ بلکه مستقیماً امنیت غذایی، مهاجرتهای اجباری و حتی ثبات اجتماعی و اقتصادی کشور را تهدید میکند.
مقایسه وضعیت بارش و ذخایر آبی نشان میدهد مشکل اصلی کمبود بارش نیست، بلکه سوءمدیریت و برداشت بیرویه از منابع زیرزمینی است. در حالی که در برخی سالها بارشها حتی بالاتر از میانگین بلندمدت بوده، میزان ذخایر آبی همچنان کاهش یافته است. این تناقض نشان میدهد سیاستهای نادرست در بخش کشاورزی و توسعه نامتوازن، سهم اصلی را در ورشکستگی آبی دارند. بیش از ۹۰ درصد مصرف آب کشور به کشاورزی اختصاص یافته و اتکای بیش از حد به چاهها باعث شده بسیاری از سفرههای زیرزمینی عملاً غیرقابل جبران شوند.
اگر این روند ادامه یابد، آیندهای بسیار نگرانکننده پیش روی کشور خواهد بود. ادامه افت منابع زیرزمینی میتواند دشتهای حاصلخیز را به زمینهای خشک و بیثمر تبدیل کند و امنیت غذایی را با تهدید جدی روبهرو سازد. همزمان، فرونشست زمین میتواند زیرساختهای شهری و روستایی را تخریب کند و خسارتهای اقتصادی سنگینی به همراه آورد. در چنین شرایطی، مهاجرتهای گسترده از مناطق کمآب به شهرهای بزرگ شدت خواهد گرفت و فشار اجتماعی و اقتصادی مضاعفی بر کشور وارد میشود.
برای عبور از بحران آب چه باید کرد؟
برای عبور از این شرایط، اصلاح سیاستهای آبی و تغییر الگوی مصرف ضروری است. نخست باید مصرف بیرویه در بخش کشاورزی کنترل شود و روشهای نوین آبیاری جایگزین شیوههای سنتی گردد. دوم، مدیریت تقاضا باید بر مدیریت عرضه مقدم باشد؛ به این معنا که بهجای ساخت سدهای بیشتر یا انتقال آب بین حوضهای، تمرکز بر کاهش مصرف و افزایش بهرهوری قرار گیرد. سوم، حفاظت از آبهای زیرزمینی و نظارت سختگیرانه بر حفر و بهرهبرداری از چاهها باید در اولویت قرار گیرد. بدون چنین اصلاحاتی، ایران با خطر تشدید بحران آب و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی گسترده آن روبهرو خواهد بود.
اخبار برگزیدهمحیط زیست
لینک کوتاه :