xtrim

از کلام تا کلیشه

دکتر میتراسادات جندقی‌جعفری، پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی و مدرس دانشگاه

جهان صنعت نیوز، در چند سال گذشته، ترانه در موسیقی پاپ ایران نه‌تنها دچار افت کیفی شده، بلکه در موارد بسیاری به سطحی‌ترین و کلیشه‌ای‌ترین شکل ممکن تقلیل یافته است. چنان‌که گاه تفاوت چندانی میان یک کپشن اینستاگرامی و یک ترانه رسمی چاپ‌شده در کتاب یا نوشته شده بر اساس ملودی نیست. ترانه‌ای که قرار بود امتداد طبیعی شعر فارسی در بستر موسیقی عامه‌پسند باشد، اکنون در اغلب موارد از بنیان‌های ادبی، ساختار روایی و ظرافت زبانی تهی شده است.

ترانه‌ فارسی در دهه‌های پیش، با تکیه بر غنای زبان، بهره‌گیری از صنایع ادبی، روایت‌پردازی خلاق و خلق تصاویر ذهنی تأثیرگذار، توانسته بود حتی به گونه‌ای مستقل از شعر و موسیقی خودنمایی کند. نه تقلیدی از یکی و نه زائده‌ای بر دیگری. در دهه‌های ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰شاعران و ترانه‌سرایانی چون بابک صحرایی، افشین یداللهی، محمدعلی بهمنی، یغما گلرویی، عبدالجبار کاکایی و دیگران، با وجود تفاوت در زبان و سبک، جایگاهی برای ترانه ساختند که هم نزد مخاطب عام محبوب بود و هم در میان منتقدان ادبی قابل تأمل. اما امروز، ترانه پاپ در بسیاری موارد به ابزاری صرفاً مصرفی بدل شده که تنها وظیفه‌اش پر کردن زمان یک آهنگ است.

به اعتقاد نگارنده یکی از عوامل مؤثر در این سقوط را می‌توان فقدان درک درست از ماهیت ترانه دانست. ترانه، نه شعر کلاسیک است و نه متن موسیقایی صرف. ترانه، زبان دوم موسیقی است. باید توان روایت‌گری، شخصیت‌پردازی، و انتقال عاطفه را در قالب محدود واژگان و ریتم دارا باشد. با این حال، امروزه بسیاری از ترانه‌هایی که در آهنگ‌های پاپ شنیده می‌شوند یا در قالب کتاب منتشر می‌شوند، نه دغدغهٔ روایت دارند، نه ساختار دارند، نه حتی زبان. استفادهٔ مفرط از واژگان دم‌دستی، افعال تکراری، ترکیب‌های شعاری و بی‌جان، ترانه را در مسیر رسیدن به بن‌بست قرار داده. از سوی دیگر، کمرنگ بودن نظارت کیفی در فضای انتشار ترانه به این مسئله دامن زده است. کتاب‌های ترانه که روزگاری برای برخی، معیار جدی‌بودن یک ترانه‌سرا محسوب می‌شد، اکنون در بسیاری موارد با کمترین حد از ویرایش زبانی و محتوایی به چاپ می‌رسند. ناشران نیز در رقابت بر سر بازار محدود مخاطبان ترانه، تن به انتشار آثار ضعیف می‌دهند. بی‌آن‌که به آینده‌ زبان و ادبیات موسیقایی بیندیشند.

نباید از تأثیر فضای مجازی و سلیقه مخاطب عام نیز غافل شد. در برهه کنونی، موسیقی پاپ بیش از هر زمان دیگری به الگوریتم‌های پلتفرم‌های شنیداری و تصویری وابسته است که به دنبال محتوای ساده، سطحی و کوتاه است. این پدیده، سطح انتظار مخاطب را پایین آورده و ترانه‌سرا را به خلق متونی واداشته که صرفاً «کار کند» یا «بگیر باشد»، نه این‌که خلق ادبی باشد.

راه برون‌رفت از این وضعیت، بازگشت به آموزش، نقد تخصصی و آشتی با ادبیات است. ترانه‌سرا باید همزمان با شناخت عمیق موسیقی و زبان، درک درستی از جامعه، عاطفه و روایت داشته باشد. تنها در این صورت است که ترانه‌ می‌تواند بار دیگر به جایگاه اصیل خود بازگردد: حلقهٔ پیوند زبان، موسیقی و احساس!

اجتماعی و فرهنگی
شناسه : 529998
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *