از برجام تا تحریم؛ مسیر دلاریزه شدن اقتصاد ایران

نرخ ارز در ایران طی دهههای اخیر در چرخهای معیوب از تثبیت مصنوعی، جهشهای شدید و کاهش مداوم ارزش ریال گرفتار شده که در نهایت به دلاریزه شدن پایدار اقتصاد ایران منجر شده است.
جهان صنعت نیوز – نرخ ارز در ایران طی سالهای اخیر همیشه دچار نوسانهای شدید بوده است. این نوسانها فقط نتیجه تغییرات عرضه و تقاضای ارز نیست، بلکه ترکیبی از ضعفهای ساختاری اقتصاد، تحریمهای خارجی و سیاستهای اشتباه ارزی است. دولتها معمولاً با استفاده از درآمد نفتی سعی کردهاند نرخ ارز را بهطور مصنوعی ثابت نگه دارند، اما این کار تنها برای مدت کوتاهی جواب داده و بعد از آن فشارهای پنهان باعث جهشهای بزرگ ارزی شده است. از طرف دیگر، هر شوک سیاسی یا تحریمی هم این تعادل ظاهری را بههم زده و ارزش ریال را به شدت کاهش داده است. در نتیجه، اقتصاد ایران وارد یک چرخه تکراری شده: تثبیت کوتاهمدت، جهش ارزی، و سپس کمارزش شدن مداوم پول ملی. این روند باعث شده مردم و بنگاهها اعتماد خود را به ریال از دست بدهند و به سمت استفاده از دلار در معاملات و قراردادها بروند؛ مسیری که به دلاریزه شدن بخش زیادی از اقتصاد ایران انجامیده است.
دورههای تحول نرخ ارز و شکلگیری بستر دلاریزه شدن
دوره ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۱( شوک تحریمها و فروپاشی تثبیت ارزی): با تشدید تحریمهای نفتی و بانکی، عرضه ارز به شدت محدود شد و نرخ دلار در بازار آزاد ظرف دو سال بیش از سه برابر افزایش یافت و از ۱,۱۰۰ تومان به بالای ۳,۵۰۰ تومان رسید. در این مقطع، شکاف بزرگی بین نرخ رسمی و آزاد ایجاد شد که هم موجب رانت و فساد شد و هم بیاعتمادی به سیاستهای ارزی را افزایش داد. این بحران اولین نشانه جدی کاهش اعتبار ریال در برابر دلار بود.
دوره ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶ (مذاکرات هستهای و ثبات مصنوعی) : شروع مذاکرات هستهای و اجرای برجام فضای روانی مثبت ایجاد کرد و رشد نرخ ارز محدود شد. اما این ثبات ناشی از بیشارزشگذاری ریال و تزریق درآمد نفتی بود، نه یک تعادل واقعی. همین سیاست دوباره فشارهای پنهان ایجاد کرد و زمینه را برای جهش بعدی آماده ساخت.
دوره ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹ (خروج آمریکا از برجام و جهش ساختاری): با خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریمها، نرخ دلار در سه سال بیش از چهار برابر شد و به بالای ۲۴ هزار تومان رسید. شاخص نرخ واقعی ارز برای مدت طولانی بالای ۱۰۰ واحد باقی ماند؛ نشانهای روشن از کمارزش شدن پایدار ریال. در این دوره، انتظارات تورمی شدید شد و بسیاری از معاملات و قراردادها بر پایه دلار انجام گرفت. این نقطه را میتوان آغاز دلاریزه شدن گسترده اقتصاد ایران دانست.
دوره ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ (بیثباتی مزمن و تثبیت کمارزشگذاری): در این سالها جهشهای انفجاری کمتر شد، اما روند صعودی نرخ ارز ادامه یافت؛ دلار از حدود ۲۴ هزار تومان به بیش از ۶۸ هزار تومان رسید. شاخص واقعی ارز همواره بالای ۱۴۰ واحد باقی ماند و نشان داد اقتصاد با یک رژیم پایدار کمارزشگذاری ریال روبهرو است. در چنین فضایی، مردم و بنگاهها عملاً رفتارهای خود را بر اساس دلار تنظیم کردند؛ از قراردادهای اجاره گرفته تا قیمتگذاری کالاها. این یعنی دلاریزه شدن نه یک انتخاب، بلکه یک واقعیت پایدار در اقتصاد ایران شد.
مکانیزمهای دلاریزه شدن اقتصاد ایران
دلاریزه شدن در ایران فقط نتیجه افزایش نرخ ارز نیست، بلکه حاصل مجموعهای از سازوکارهاست که به تدریج رفتار مردم و بنگاهها را تغییر داده است.
وقتی مردم و فعالان اقتصادی میبینند ارزش ریال به طور مداوم کاهش مییابد و شاخص نرخ واقعی ارز در سطوح بالا تثبیت شده است، به این نتیجه میرسند که افت ارزش پول ملی ادامهدار است. در چنین فضایی، همه تلاش میکنند داراییها و معاملات خود را به دلار پیوند بزنند تا از کاهش ارزش ریال در امان بمانند. از بازار مسکن و اجاره گرفته تا خرید مواد اولیه و حتی خدمات، بسیاری از قراردادها به دلار بسته میشوند یا با تغییرات دلار تعدیل میخورند. این روند باعث شده دلار به مرجع اصلی قیمتگذاری تبدیل شود و ریال نقش خود را از دست بدهد.
شرکتها و تولیدکنندگان برای مدیریت ریسک ارزی، قیمت کالاها و محصولات خود را با توجه به نرخ دلار تعیین میکنند. حتی دستمزدها یا هزینههای جاری نیز در برخی بخشها به دلار محاسبه میشود. این کار بهطور مستقیم دلار را وارد چرخه تصمیمگیری اقتصادی کرده است.
با کاهش اعتماد به ریال، مردم به سمت نگهداری داراییهای دلاری، طلا و رمزارز حرکت کردهاند. این رفتار نشان میدهد که دلار نه فقط در معاملات، بلکه در پسانداز و سرمایهگذاری هم جایگزین ریال شده است.
پیامدهای دلاریزه شدن
دلاریزه شدن در ایران فقط یک تغییر در شیوه قیمتگذاری نیست، بلکه پیامدهای عمیقی برای اقتصاد کلان، بنگاهها و زندگی روزمره مردم به همراه دارد. وقتی بیشتر قیمتها به دلار وابسته میشوند، هر نوسان در بازار ارز به سرعت به کل اقتصاد منتقل میشود. نتیجه آن تورمی است که کنترل آن سختتر میشود و حتی سیاستهای پولی و مالی هم قدرت مهار آن را از دست میدهند.
با دلاریزه شدن، کوچکترین تغییر در نرخ ارز به افزایش هزینههای زندگی منجر میشود. خانوارها که درآمدشان ریالی است، عملاً توانایی خود را برای تأمین نیازهای اساسی از دست میدهند و فشار معیشتی شدیدتر میشود.
سرمایهگذاران در شرایطی که ارزش ریال دائماً در حال کاهش است، افق بلندمدت برای سرمایهگذاری نمیبینند. در نتیجه تصمیمها کوتاهمدت میشوند و بنگاهها بیشتر به سمت بقا میروند تا توسعه.
ریال سه کارکرد اصلی خود یعنی معیار ارزش، وسیله مبادله و ذخیره ارزش را از دست میدهد. وقتی مردم و بنگاهها برای سنجش ارزش کالاها و داراییها به دلار رجوع میکنند، اعتماد به پول ملی بهشدت کاهش مییابد.
در شرایط دلاریزه شدن، بنگاهها برای فرار از ضرر ناشی از نوسان ارز، هزینهها را مستقیماً به مصرفکننده منتقل میکنند. به همین دلیل سطح عمومی قیمتها با سرعت بیشتری افزایش مییابد.
آینده ریال در اقتصاد دلاریزهشده ایران
تحولات نرخ ارز در چهار دهه اخیر نشان میدهد که اقتصاد ایران در یک چرخه معیوب گرفتار شده است: تثبیت مصنوعی نرخ ارز با اتکا به درآمدهای نفتی، انباشت فشارهای پنهان، و سپس جهشهای شدید که به کمارزش شدن پایدار ریال منجر میشود. تداوم این روند باعث شده دلار به مرجع اصلی تصمیمگیریهای اقتصادی تبدیل شود و دلاریزه شدن به یک واقعیت پایدار بدل گردد. چشمانداز پیشرو نشان میدهد که اگر اصلاحات ساختاری جدی در سیاستهای ارزی و مالی صورت نگیرد، دلاریزه شدن اقتصاد ایران نه تنها کاهش نخواهد یافت، بلکه عمیقتر هم خواهد شد. این اصلاحات باید بر چند محور استوار باشد:
- بازگرداندن اعتماد عمومی به ریال از طریق سیاست پولی شفاف و مستقل،
- مدیریت واقعبینانه نرخ ارز و پرهیز از تثبیتهای مصنوعی،
- کاهش وابستگی بودجه و نظام ارزی به درآمدهای نفتی،
- و ایجاد ثبات سیاسی برای کاهش انتظارات منفی.
در غیر این صورت، پول ملی بیش از پیش جایگاه خود را از دست میدهد، فشار بر خانوارها و بنگاهها افزایش مییابد، و سیاستگذار ابزار مهمی برای هدایت اقتصاد کلان را از دست خواهد داد. به بیان ساده، بدون بازسازی اعتماد به ریال و اصلاح بنیادهای اقتصادی، دلاریزه شدن نه یک پدیده موقت، بلکه آینده محتوم اقتصاد ایران خواهد بود.
اقتصاد کلانپیشنهاد ویژهلینک کوتاه :