xtrim

سقوط اقتصاددانان در عصر بی‌ثباتی ؛ علم اقتصاد در برابر پوپولیسم شکست می‌خورد؟

در جهانی که بی‌ثباتی سیاسی، تحولات فناورانه و چرخش‌های ناگهانی سیاست‌گذاری رو به افزایش است، اعتماد عمومی به اقتصاددانان به‌دلیل ناتوانی در پیش‌بینی تحولات و ناهماهنگی توصیه‌های آن‌ها با واقعیت‌های روزمره تضعیف شده است.

جهان صنعت نیوز – در میان موج فزاینده بی‌اعتمادی عمومی به نخبگان دانشگاهی و سیاستگذاران، شاید هیچ حرفه‌ای به اندازه‌ اقتصاددانان آسیب ندیده باشد. در دوران دونالد ترامپ، اصول دیرینه بازار آزاد که سال‌ها مورد حمایت این رشته علمی بود، به‌سرعت کنار گذاشته شد و جای خود را به گرایش‌هایی چون حمایت‌گرایی، سرمایه‌داری دولتی و دخالت در نهادهای اقتصادی مستقل همچون فدرال رزرو داد. اما آمریکا در این زمینه تنها نیست. در سراسر جهان، کارشناسان این حوزه در حال ابراز نارضایتی بی‌ثمر از کنار گذاشته شدن باورهای مورد اجماع خود از مزایای جهانی‌سازی و انضباط مالی گرفته تا ضرورت سیاست‌گذاری قابل پیش‌بینی هستند.

اقتصاددانان چگونه جایگاه خود را از دست دادند؟

قضاوت‌ها و پیش‌بینی‌های اقتصادی همواره بر ساده‌سازی‌هایی استوار بوده‌اند که به توضیح روابط علّی کمک می‌کردند. مهم‌ترینِ این مفاهیم، ceteris paribus یا «سایر شرایط برابر باقی بمانند» است. در دوران موسوم به ثبات بزرگ و چند دهه‌ منتهی به بحران مالی جهانی، این فرض به‌طور نسبی کارآمد بود. زیرا سیاست‌گذاری‌های باثبات، حامی بازار و مبتنی بر جهانی‌سازی موجب کاهش نوسانات کلان اقتصادی شده بود. اما این ثبات دیگر وجود ندارد و همین امر باعث شده پیش‌بینی‌هایی که شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را ثابت فرض می‌کنند، به‌سرعت قدیمی و نامربوط شوند.

به‌ویژه اکنون که نقش دولت‌ها در مدیریت اقتصادی پررنگ‌تر شده و نظم بین‌المللی مبتنی بر قواعد مورد تهدید قرار گرفته است، پیش‌بینی سیاست‌ها بسیار دشوارتر شده است. شاخص جهانی عدم قطعیت سیاست اقتصادی (Global Economic Policy Uncertainty Index) به‌تازگی به بالاترین حد خود از سال ۱۹۹۷ تاکنون رسیده است. در چنین شرایطی، حتی پیش‌بینی‌هایی که بر روابط اثبات‌شده اقتصادی متکی هستند نیز می‌توانند به‌راحتی بی‌اعتبار شوند.

برای نمونه این باور که تعرفه‌ها در نهایت باعث افزایش قیمت‌های داخلی می‌شوند، ممکن است با رفتار غیرقابل پیش‌بینی یک رئیس‌جمهور مانند به‌تعویق انداختن اجرای تعرفه‌ها یا اعطای معافیت تضعیف شود. همچنین اعتماد به بانکداران مرکزی ممکن است با سیاست‌های مالی ناپایدار که به‌طور مداوم مسیر تورم را تغییر می‌دهند، سست شود.

اقتصاددانان و چالش‌های ساختاری دنیای امروز

اقتصاددانان زمانی بهترین عملکرد خود را دارند که با مسائل کوتاه‌مدت و چرخه‌ای اقتصادی سروکار دارند. اما امروز نظام اقتصادی جهانی با دگرگونی‌های ساختاری عمیقی روبه‌روست. تنش‌های ژئوپولیتیکی و سیاست‌های اقلیمی، رابطه‌ میان دولت‌ها و بنگاه‌های داخلی را بازتعریف کرده‌اند. فناوری نیز نحوه‌ تعامل دولت، کسب‌وکار و جامعه را به‌کلی دگرگون ساخته است. نظام مالی نیز به‌طور پیوسته در حال تغییر است. بیش از ۱۵ سال از زمانی می‌گذرد که ملکه الیزابت دوم در بازدیدی از مدرسه اقتصاد لندن، با پرسشی ساده اما کوبنده درباره بحران مالی جهانی، همه را غافلگیر کرد: چرا هیچ‌کس وقوع آن را پیش‌بینی نکرد؟

 تداوم این نقاط کور نشان‌دهنده‌ کمبود تفکر بلندمدت و چندرشته‌ای در بخش بزرگی از جامعه‌ اقتصادی است.

اما تردیدها درباره‌ اقتصاددانان صرفاً به ضعف در پیش‌بینی یا همگام نبودن با تحولات سریع محدود نمی‌شود. مشکل اصلی این است که توصیه‌های آن‌ها محبوبیت چندانی ندارند و گاه حتی بی‌رحمانه به نظر می‌رسند. ترویج تجارت آزاد و نوآوری هرچند در بلندمدت سودآور است اما با اختلال در مشاغل و معیشت مردم همراه می‌شود. مهار رشد هزینه‌های رفاهی نیز به‌معنای کاهش حمایت از برخی اقشار جامعه است. وقتی اجماع نظر اقتصاددانان با تجربه روزمره‌ی مردم در تضاد قرار می‌گیرد، تعجبی ندارد که بسیاری دیگر به آن‌ها گوش نمی‌دهند. در این میان، پوپولیست‌ها با ارائه راه‌حل‌هایی ساده، کوتاه‌مدت و بدون درد مانند یارانه، تعرفه و کاهش مالیات، شنیده شدن صدای اقتصاددانان را دشوارتر کرده‌اند.

بازگشت به جایگاه ضروری اقتصاد

با این حال علم اقتصاد همچنان نقشی اساسی و ضروری دارد. بلکه اکنون بیش از هر زمان دیگری، اهمیت آن در هشدار نسبت به هزینه‌های سیاست‌گذاری‌های نادرست نمایان است. حتی اگر این هشدارها چندان جدی گرفته نشوند. این حرفه می‌تواند پایه‌های خود را با توسعه‌ دانش میان‌رشته‌ای، بهره‌گیری از داده‌های لحظه‌ای و ابزارهای سناریوپردازی برای مدل‌سازی جهانی پیچیده‌تر و با ثبات کمتر تقویت کند. اما اگر اقتصاددانان عقب‌نشینی کنند، عرصه گفتگوها در اختیار رهبرانی قرار می‌گیرد که بیشتر به دنبال تثبیت قدرت هستند تا دستیابی به نتایج اقتصادی مطلوب. واکنش منفی به علم اقتصاد، آن‌قدر مهم و تأثیرگذار است که نمی‌توان حل آن را به دیگران واگذار کرد.

اخبار برگزیدهاقتصاد کلان
شناسه : 530904
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *