یارانه نقدی و فقر چند بعدی ؛ چالش سیاستهای کلاسیک فقرزدایی چیست؟

فقر همچنان یک معضل پایدار نه تنها در اقتصاد ایران بلکه در بسیاری از کشورهای جهان است. بررسیها نشان میدهد یارانه نقدی اگرچه در کاهش فوری فقر مؤثر است اما به تنهایی برای رفع ساختاری این بحران کافی نیست و نیازمند همراهی با اصلاحات نهادی و سیاستهای مکمل است.
جهان صنعت نیوز – فقر همچنان یکی از دغدغههای اصلی سیاستگذاران در سراسر جهان است. حتی ایالات متحده با وجود اقتصادی ثروتمند همچنان با فقر گسترده دست و پنجه نرم میکند؛ بهطوریکه یکهشتم جمعیت و یکهفتم کودکان زیر خط فقر قرار دارند. تجربههای تاریخی از جمله دوران کرونا ثابت کردهاند که یارانه نقدی میتواند بهطور فوری سطح معیشت خانوارها را بهبود بخشد و نرخ فقر را کاهش دهد. اما مطالعات اخیر نشان میدهد این سیاست بدون پشتیبانی ساختاری و در شرایطی مانند تورم بالا یا کمبود عرضه اثرات محدودی دارد.
یارانه سیاست کلاسیک موفق در کاهش فقر
فقر در یکی از ثروتمندترین اقتصادهای جهان همچنان پدیدهای پایدار است. ایالات متحده در سال ۲۰۲۳ حدود ۲۸ تریلیون دلار کالا و خدمات تولید کرد و متوسط ثروت خانوار به ۱۹۲,۹۰۰ دلار رسید؛ اما همزمان یکهشتم مردم و یکهفتم کودکان زیر خط فقر زندگی میکردند. این تناقض موجب شده است که سیاستگذاران و اقتصاددانان بارها به سراغ این پرسش بروند: آیا پرداخت یارانه بهترین راه برای کاهش فقر است؟
یارانه در بسیاری از کشورهای جهان یکی از اصلیترین ابزارهای سیاست رفاهی برای مقابله با فقر بوده است. برنامههای بزرگی همچون تامین اجتماعی در آمریکا که از دهه ۱۹۳۰ تاکنون به اجرا درآمده، نقشی کلیدی در حمایت از سالمندان و افراد دارای ناتوانی ایفا کرده است و بنا به برآوردها سالانه بیش از ۲۰ میلیون نفر را بالاتر از خط فقر نگه میدارد. به موازات آن اعتبارهای مالیاتی قابل بازپرداخت نظیر اعتبار مالیاتی فرزند و اعتبار مالیاتی بر درآمد کسبشده توانستهاند فشار مالی بر خانوارهای کمدرآمد را کاهش دهند و سطح رفاه کودکان را ارتقا بخشند. افزون بر این کمکهای غیرنقدی چون کوپنهای غذایی و یارانههای مسکن نیز بهطور غیرمستقیم به افزایش قدرت خرید خانوارها و تثبیت وضعیت معیشتی آنان منجر شدهاند.
تجربه تاریخی نشان میدهد که این نوع پرداختها نهتنها موجب کاهش مستقیم فقر درآمدی میشوند بلکه اثرات جانبی مثبتی بر شاخصهای اجتماعی دارند. برای نمونه بررسیهای متعدد حاکی از آن است که خانوارهای دریافتکننده یارانه توانستهاند فرزندان خود را بیشتر در مدرسه نگه دارند، دسترسی به خدمات درمانی را بهبود بخشند و احتمال ابتلا به سوءتغذیه را کاهش دهند. این آثار بهویژه در میان خانوادههای دارای کودک پررنگتر است، چرا که تزریق مستقیم منابع مالی به آنان ظرفیت سرمایهگذاری در آموزش و سلامت نسل آینده را افزایش میدهد.
نمونه بارز این واقعیت در دوران همهگیری کرونا مشاهده شد. دولت آمریکا در قالب چکهای محرک اقتصادی و افزایش یارانههای نقدی بهطور موقت سطح حمایتها را به شکل بیسابقهای گسترش داد. نتیجه این مداخله، کاهش چشمگیر فقر و ثبت پایینترین نرخ تاریخی فقر کودکان (۵.۲ درصد) در سال ۲۰۲۱ بود. این تجربه نشان داد که یارانه نقدی حتی اگر بهصورت کوتاهمدت و اضطراری اعمال شود، توانایی قابلتوجهی در بهبود شاخصهای رفاه اجتماعی و کاهش نابرابری دارد.
به طور کلی کارکرد سنتی یارانه بیانگر آن است که این سیاست یکی از مطمئنترین و آزمودهترین ابزارها برای مقابله با فقر است.
یارانه در اقتصاد امروز دیگر جواب نمیدهد؟
بر خلاف شواهد تاریخی مبنی بر اثرگذاری مثبت یارانههای مجموعهای از مطالعات جدید درباره طرحهای آزمایشی درآمد پایه همگانی یا پرداختهای نقدی بدون قید و شرط در ایالات متحده نتایجی کمتر از حد انتظار به همراه داشت. این پروژهها که در سالهای اخیر اجرا شدند به رغم تزریق منابع قابل توجه نتوانستند به بهبودهای معنادار در شاخصهای کلیدی چون سلامت روان، توسعه شناختی کودکان یا کاهش نرخ بیخانمانی منجر شوند.
تحلیل این نتایج نشان میدهد که ناکامی نسبی این طرحها بیش از آنکه به ذات سیاست یارانه نقدی مربوط باشد، ناشی از شرایط اجرا و محیط اقتصادی–اجتماعی خاص آن دوره بوده است.
همزمانی با حمایتهای گسترده دوران کرونا: اجرای این برنامهها مقارن با توزیع چکهای محرک اقتصادی، افزایش موقت بیمه بیکاری و تخصیص کمکهای دولتی بود. همین همپوشانی سبب شد اثر خالص طرحهای آزمایشی از نظر آماری کمرنگ شود. زیرا گروههای هدف بهطور همزمان از کانالهای حمایتی متعددی بهرهمند بودند.
فشارهای تورمی و جهش هزینههای زندگی: در سالهای اجرای این پروژهها، ایالات متحده با بحران تورمی و افزایش شدید هزینههای اساسی مانند مسکن، آموزش، بهداشت و مراقبت از کودک روبهرو بود. در چنین فضایی، مبالغ پرداختی (مثلاً چند صد دلار در ماه) نمیتوانست پاسخگوی شکاف میان درآمد و هزینه باشد و بنابراین اثر ملموسی بر شاخصهای رفاهی بر جای نگذاشت.
ماهیت کوتاهمدت و محدودیت زمانی برنامهها: بسیاری از این طرحها تنها در بازههای زمانی محدود و با منابع مالی آزمایشی اجرا شدند. این در حالی است که اثرات ساختاری یارانه بهویژه بر آموزش و سلامت کودکان غالباً در بلندمدت و طی نسلها نمایان میشود. بنابراین انتظار مشاهده تحولات فوری در شاخصهای روانی، آموزشی یا اشتغال انتظاری بیش از اندازه خوشبینانه بوده است.
به بیان دیگر این مطالعات نشان میدهند که یارانه اگرچه بهطور مستقیم سطح درآمد خانوارها را افزایش میدهد اما برای اثرگذاری پایدار بر شاخصهای اجتماعی نیازمند زمان کافی و بستر اقتصادی مناسب است. از این رو نتایج محدود کوتاهمدت نباید بهعنوان شواهدی قاطع بر ناکارآمدی این سیاست تعبیر شوند بلکه باید در چارچوب شرایط خاص اجرا و محدودیتهای بیرونی تحلیل گردند.
مزایا و محدودیتهای یارانه نقدی
بررسی شواهد تجربی نشان میدهد که یارانه نقدی اثر فوری و مستقیم بر کاهش فقر درآمدی دارد. تزریق پول به خانوارهای کمدرآمد موجب میشود آنها بتوانند نیازهای پایهای مانند خوراک، مسکن، حملونقل و سایر هزینههای ضروری زندگی را تأمین کنند. این دستاورد گرچه بدیهی و ساده به نظر میرسد، در عمل مهمترین گام در کاهش محرومیت اقشار آسیبپذیر است و به آنها امکان میدهد تا از دام فقر مطلق خارج شوند.
اما این سیاست محدودیتهای قابل توجهی نیز دارد. نقد اصلی بر یارانه نقدی آن است که بهتنهایی قادر به رفع مشکلات ساختاری نیست. در اقتصادی که با کمبود عرضه در حوزههایی چون مسکن، خدمات بهداشتی، آموزش و مراقبت از کودک مواجه است، افزایش تقاضا از طریق تزریق پول میتواند به جای بهبود رفاه منجر به افزایش قیمتها شود. برای مثال اگر ظرفیت مسکن ارزانقیمت یا مراکز درمانی توسعه نیابد، افزایش قدرت خرید خانوارها صرفاً به رشد اجارهبها یا هزینه خدمات منجر میشود بدون آنکه کیفیت زندگی آنها بهبود یابد.
از این منظر، یارانه نقدی شرط لازم اما ناکافی برای مقابله با فقر چندبعدی است. این سیاست میتواند محرک اولیه برای کاهش فقر درآمدی باشد اما تنها در صورتی اثرات پایدار خواهد داشت که با اصلاحات نهادی و افزایش ظرفیت عرضه در بخشهای حیاتی همراه شود. به بیان دیگر، پرداخت پول باید با برنامههای مکمل مانند توسعه مسکن اجتماعی، گسترش خدمات درمانی عمومی، بهبود نظام آموزشی و ایجاد فرصتهای شغلی پایدار تلفیق شود تا از هدررفت منابع جلوگیری کرده و آثار بلندمدت آن در ارتقای رفاه اجتماعی نمایان گردد.
پول به تنهایی کافی نیست
یارانه نقدی بدون تردید یکی از مؤثرترین و سریعترین ابزارها برای کاهش فقر درآمدی به شمار میآید. تجربههای بینالمللی نشان میدهد که انتقال مستقیم پول به خانوارها میتواند بهطور آنی سطح معیشت آنها را بهبود بخشد و از شدت محرومیت بکاهد. اما این کارکرد مثبت به معنای بهترین یا کافیترین بودن آن نیست.
کارایی یارانه نقدی در شرایطی افزایش مییابد که در کنار آن سیاستهای مکمل ساختاری اجرا شود. توسعه مسکن مقرونبهصرفه، گسترش خدمات درمانی و آموزشی با هزینههای قابل قبول و ایجاد فرصتهای شغلی پایدار ظرفیت آن را دارند که اثرات یارانه نقدی را تثبیت و تقویت کنند. بدون این اصلاحات، یارانه نقدی ممکن است در کوتاهمدت فقر را کاهش دهد اما در بلندمدت با فشارهای تورمی، کمبود عرضه و تداوم نابرابریها، کارایی خود را از دست خواهد داد.
به بیان دیگر، یارانه نقدی شرط لازم برای کاهش فقر است اما شرط کافی برای ریشهکن کردن آن نیست. فقر در ذات خود پدیدهای چندبعدی است که علاوه بر درآمد، به سلامت، آموزش، امنیت مسکن و دسترسی به فرصتهای برابر گره خورده است. بنابراین سیاستی کارآمد در مبارزه با فقر باید تلفیقی از حمایتهای نقدی فوری و اصلاحات نهادی پایدار باشد تا بتواند چرخه بازتولید فقر را در سطح جامعه متوقف کند.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانلینک کوتاه :