شکاف عمیق میان دانشگاه و بازار کار؛ صف طولانی فارغالتحصیلان جویای کار

بیش از ۴۰ درصد بیکاران کشور را فارغالتحصیلان دانشگاهی تشکیل میدهند؛ آماری که پرده از شکاف عمیق میان نظام آموزشی و بازار کار برمیدارد. دانشگاهها عملا به کارخانه مدرکسازی تبدیل شدهاند، ونتیجه این ناهماهنگی، انبوهی از جوانان بیکار و سرخورده است که سالها وقت و هزینه صرف تحصیل کردهاند اما در نهایت شغلی مرتبط با رشتهشان نمییابند.
هما میرزایی- جهان صنعت نیوز: بیش از ۴۰ درصد از کل بیکاران کشور را فارغالتحصیلان دانشگاهی تشکیل میدهند. این آمار تکاندهنده حاکی از یک شکاف بزرگ میان نظام آموزشی و بازار کار است. هر ساله، هزاران نیروی جوان به امید تشکیل آینده بهتر وارد دانشگاهها شده و متحمل هزینههای سنگین تحصیل میشوند؛ اما در نهایت عده کمی از آنها موفق به یافتن شغلی مرتبط با رشته دانشگاهی خود شده و اکثریت آنها با سرخوردگی ناشی از بیکاری روبهرو میشوند. بسیاری از دانشگاهها مهارتهای شغلی لازم را به دانشجویان آموزش نمیدهند، و به همین دلیل کارفرمایان از سپردن کار به فارغالتحصیلان خودداری میکنند. از سویی دیگر، بازار کار نتوانسته خود را با رشتهها و نیازهای جدید تطبیق دهد، و مشاغل نوظهور و با ظرفیت بالا مهجور ماندهاند.
عدم بهرهوری نیروی کار تازه فارغالتحصیل شده را میتوان معلولی از ضعف مهارتمحوری در نظام آموزشی، عدم تطابق رشتههای دانشگاهی با بازار کار و عدم امیدواری به کسب درآمد مناسب دانست. بنا بر آمارهای به دست آمده از گزارش تحلیل عملکرد نهادهای آموزشی در تناسب عرضه و تقاضای نیروی کار تنها ۲۱ درصد از رشتههای ارائه شده در آموزش عالی و ۳۷ درصد از رشتههای ارائه شده در فنی و حرفهای جزو رشتههای اولویتدار در رفع فقر مهارت و بهرهوری بوده است. این اعداد به این معنی است که عمده رشتههای موجود در دانشگاهها کارایی لازم در تامین نیروی کار متخصص را ندارند، و تنها حکم کارخانه مدرکسازی را پیدا کردهاند.
حمید حاج اسماعیلی، کارشناس اقتصادی و کارشناس بازار کار با اشاره به نافرجام بودن تلاشهای حاکمیت در زمینه ایجاد ارتباط میان دانشگاه و بازار کار به جهان صنعت نیوز میگوید: از گذشته موضوع تطبیق آموزشهای دانشگاهی با نیازهای بازار کار، همواره محل بحث و چالش بوده است. در این مسیر، تغییرات گستردهای هم در نظام آموزش عالی و هم در ساختار بازار کار صورت گرفته و تلاشهایی از سوی حاکمیت و دولت برای ایجاد ارتباط میان این دو حوزه انجام شده است. با این حال، در مجموع، این اقدامات تا کنون موفقیتآمیز نبودهاند.
فارغالتحصیلان دانشگاهی بیش از ۴۰ درصد از بیکاران کشور را تشکیل میدهند
دلایل این عدم موفقیت متعدد هستند. هنوز هم این تصور وجود دارد که فردی که در دانشگاه تحصیل میکند، باید حتماً شغل مناسبی داشته باشد یا اینکه رشتههای دانشگاهی باید متناسب با نیازهای بازار کار تعریف شوند. این دیدگاه از گذشته مطرح بوده و اقدامات زیادی نیز در این زمینه انجام شده است. اما واقعیت این است که در حال حاضر، بخش عمدهای از بیکاران کشور را جوانان، فارغالتحصیلان دانشگاهی و بهویژه زنان تشکیل میدهند. بیش از ۴۰ درصد از بیکاران کشور دارای تحصیلات دانشگاهی هستند، که نشان میدهد نتوانستهایم برای این افراد، فرصتهای شغلی مناسب در بازار کار فراهم کنیم. البته مشکلات دیگری نیز در این مدت وجود داشتهاند. جدا از عدم تناسب برخی رشتهها با نیازهای بازار، ظرفیتهای بازار کار در ایران نیز پایین است. بازار کار کشور توسعه نیافته و به نظر من، دلیل اصلی عدم جذب فارغالتحصیلان دانشگاهی و زنان در بازار کار، همین عدم توسعه بازار و فقدان ظرفیتهای اشتغال است. اقتصاد کشور به دلایل مختلف نتوانسته به اندازه کافی رشد کند و این مسئله آسیبهای جدی به همراه داشته است. نخستین آسیب آن نیز همین نرخ بالای بیکاری در میان فارغالتحصیلان دانشگاهی است.
عدم ایجاد ظرفیتهای جدید در بازار کار با وجود گسترش دانشگاهها و رشتهها
در پاسخ به این پرسش که آیا دانشگاهها عامل اصلی این مشکل هستند، باید گفت که خیر؛ این مسئله را نمیتوان عامل اصلی دانست، هرچند ممکن است در آن نقش داشته باشند. چرا چنین نظری دارم؟ زیرا تمام نیازهای بازار کار از طریق دانشگاهها تأمین نمیشود. در حال حاضر، مراکز آموزش فنی و حرفهای مسئولیت تربیت نیرو برای بسیاری از مشاغل موجود در بازار را بر عهده دارند. مشاغلی مانند ساختمانسازی، خیاطی، جوشکاری، نجاری و سایر حرفههای ساده که مردم به آنها نیاز دارند، عمدتاً از طریق این مراکز تأمین میشوند و این مراکز نیز فعالیت گستردهای دارند.
در سالهای اخیر، برای فراهمسازی فرصتهای شغلی مناسب برای جوانان و فارغالتحصیلان، مراکز فنی و حرفهای توسعه قابل توجهی یافتهاند. برنامههای آموزشی آنها بهروز و علمی شدهاند. در دانشگاهها نیز اصلاحاتی صورت گرفته است. نخست، بازنگری در برخی رشتهها انجام شده است. دوم، دانشگاههایی مانند آزاد اسلامی، پیام نور و علمی-کاربردی در کشور توسعه یافتهاند و رشتههای جدیدی متناسب با شرایط بازار کار تعریف شدهاند.
علاوه بر این، بسیاری از سازمانها، وزارتخانهها و نهادهای تخصصی کشور اقدام به راهاندازی دانشگاههای علمی-کاربردی کردهاند که در آنها رشتهها بر اساس نیازهای همان سازمان تعریف شده و نیرو تربیت میشود. بنابراین، این ضعف که دانشگاهها نیروهای متناسب با بازار کار تربیت نمیکنند، تا حد زیادی برطرف شده است.
در کنار این اقدامات، در دانشگاهها رشتههای کارآفرینی نیز تعریف شدهاند تا دانشجویان دیدگاه بهتری نسبت به بازار کار پیدا کنند و بتوانند خودشان کسبوکار راهاندازی کنند. واحدهای درسی مرتبط با کارآفرینی و دانشکدههای تخصصی در این حوزه شکل گرفتهاند و رشتههای متعددی با گرایشهای تخصصی در دانشگاهها ارائه میشوند.
در مجموع، اقدامات گستردهای در حوزه آموزش صورت گرفته تا آموزشهای دانشگاهی با نیازهای بازار کار تطبیق یابد. با این حال، مشکلات همچنان پابرجاست. همانطور که در ابتدا اشاره کردم، این ضعفها ناشی از آن است که بازار کار نتوانسته مشاغل جدید تعریف کند و ظرفیتهای خود را افزایش دهد.
عدم توجه بازار کار به سلایق و انگیزههای جدید
اگر از من بپرسند چرا نرخ بیکاری بالا است، نخستین پاسخم این خواهد بود که بازار کار توسعه نیافته است. ما نتوانستهایم ظرفیتهای اشتغال را افزایش دهیم و مشاغل جدیدی متناسب با انگیزهها و تمایلات افراد تعریف کنیم. برای مثال، مشاغل حوزه فناوری اطلاعات، فضای مجازی، اینترنت و پلتفرمهای دیجیتال که امروزه بخش قابل توجهی از کسبوکارها از طریق آنها انجام میشود، به دلیل ضعف زیرساختها در بازار کار کشور جایگاه مناسبی پیدا نکردهاند.
بنابراین، اینها دلایل اصلی هستند. البته بازنگری در رشتهها، تربیت نیروهای متناسب با بازار کار، و ایجاد ارتباط مؤثر میان دانشگاه، صنعت و بازار کار نیز از جمله ضعفهایی هستند که هنوز برطرف نشدهاند. این مجموعه عوامل، بهویژه در حوزه فارغالتحصیلان دانشگاهی، در افزایش نرخ بیکاری نقش مؤثری دارند.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانلینک کوتاه :