xtrim
محمدرضا نیک‌نژاد، در گفت‌وگو با جهان صنعت نیوز مطرح کرد:

رتبه‌های برتر کنکور، محصول تلاش دانش‌آموزان یا رفاه مالی خانواده‌ها؟

نتایج کنکور امسال، باز هم نابرابری آموزشی در ایران را آشکار کرد؛ ۷۰ درصد رتبه‌های برتر از مدارس غیرانتفاعی، سمپاد و تیزهوشان هستند و هیچ دانش‌آموزی از مدارس دولتی در میان ۳۷ نفر اول دیده نمی‌شود.

جهان صنعت نیوز: کنکور، سال‌هاست که از آزمونی برای سنجش دانش فراتر رفته و به نماد نابرابری آموزشی در کشور تبدیل شده است. هر سال، نتایج این رقابت بزرگ نشان می‌دهد که رتبه‌های برتر عمدتاً نصیب دانش‌آموزان مرفه و برخوردار از امکانات آموزشی می‌شود، در حالی که دانش‌آموزان مدارس دولتی و شهرستان‌ها شانس کمی برای دیده شدن دارند. تلاش فردی، هرچقدر هم ستودنی باشد، دیگر بدون حمایت مالی، کلاس‌های تقویتی و معلمان خصوصی، قادر به جبران شکاف آموزشی نیست. این وضعیت نه تنها عدالت آموزشی را تهدید می‌کند، بلکه با تقویت موسسات کمک‌درسی، شکل‌گیری مافیای آموزشی و تضاد منافع مسئولان، چرخه‌ای نابرابر ایجاد کرده است. در چنین فضایی، دولت و رسانه‌ها نقش کلیدی در اصلاح این بحران دارند و بی‌تفاوتی به آن، می‌تواند تبعات اجتماعی بلندمدت و خطرناکی به همراه داشته باشد از یک طرف ما شعار عدالت آموزشی داریم، اما از سوی دیگر نتایج کنکور نشان می‌دهد که رتبه‌های برتر عمدتاً از میان قشر مرفه و پولدار جامعه و مدارس غیردولتی به دست آمده است. در مقابل، آمار قبولی‌های خوب در شهرستان‌ها و مدارس دولتی به شدت کاهش یافته است. بر همین اساس، گفت‌وگویی با محمدرضا نیک‌نژاد، کارشناس حوزه آموزش داشتیم.

وقتی جیب والدین آینده تحصیلی فرزندان را رقم می‌زند

کنکور، به‌ویژه در سال‌های اخیر، آیینه روشنی برای نشان دادن بی‌عدالتی آموزشی در کشور شده است. اگرچه پژوهش‌های جامع و مستقل در این حوزه اندک است، اما برخی مطالعات نشان داده‌اند که وضعیت اقتصادی خانواده‌ها اثر مستقیمی بر پیشرفت آموزشی فرزندان دارد. بسیاری از دانش‌آموزان خانواده‌های کم‌درآمد در مسیر آموزشی دچار آسیب می‌شوند؛ هم به لحاظ کیفیت آموزش و هم به لحاظ پرورش. در حالی‌که خانواده‌هایی با سطح فرهنگی و اقتصادی بالاتر می‌توانند با هزینه‌کردن و پیگیری، مسیر رشد تحصیلی فرزندانشان را هموار کنند. به همین دلیل، نتایج کنکور طی ۵-۶ سال گذشته نشان می‌دهد که نابرابری آموزشی هر سال تشدید می‌شود. مثلاً در بین ۴۰ رتبه برتر کشور، بیش از ۳۷ نفر متعلق به دهک‌های بالای درآمدی بودند. در میان سه هزار نفر اول نیز تنها حدود ۱۰ درصد از خانواده‌های کم‌درآمد یا مدارس دولتی حضور داشتند. امسال حتی در میان ۳۷ رتبه اول، هیچ دانش‌آموزی از مدارس دولتی وجود نداشت. در عوض، نزدیک به ۷۰ درصد قبولی‌های برتر از مدارس سمپاد و تیزهوشان بودند. این آمار نشان می‌دهد که عدالت آموزشی در وضعیت بسیار نامطلوبی قرار دارد.

مدارس سمپاد دولتی هستند یا غیرانتفاعی؟!

برخی می‌گویند مدارس سمپاد و شاهد هم دولتی‌اند، اما واقعیت این است که باید مدارس را به دو گروه «پولی» و «غیرپولی» تقسیم کرد. مدارس سمپاد و تیزهوشان هرچند تحت پوشش دولت‌اند، اما از خانواده‌ها شهریه دریافت می‌کنند و عملاً به مدارس غیرانتفاعی نزدیک‌ترند. در حالی‌که مدارس دولتی عادی نهایتاً مبالغی اندک برای هزینه‌های جاری دریافت می‌کنند، نه شهریه‌های چند ده میلیونی مانند مدارس غیردولتی. بنابراین موفقیت دانش‌آموزان مدارس پولی در کنکور، بازتاب مستقیم حمایت مالی خانواده‌هاست.

دولت‌، داور غایب مسابقه نابرابر کنکور

مشکل اینجاست که امروز بر خلاف گذشته، تلاش فردی دانش‌آموزان کمتر می‌تواند جایگزین امکانات آموزشی شود. نمونه‌اش رتبه اول تجربی امسال که می‌گفت روزانه ۱۲ ساعت درس می‌خوانده است. این حجم تلاش تحسین‌برانگیز است، اما در کنار آن حمایت آموزشی جدی هم نیاز است؛ کلاس‌های تقویتی، معلمان خصوصی و مدارس با کیفیت. دانش‌آموزی که این امکانات را ندارد، حتی با تلاش زیاد، نمی‌تواند به همان سطح برسد.این مسئله دو ایراد بزرگ دارد؛ اول اینکه دولت از وظایف اصلی خود شانه خالی کرده است. وظیفه دولت این است که همه دانش‌آموزان، صرف‌نظر از محل سکونت یا سطح درآمد خانواده، فرصت‌های آموزشی برابر داشته باشند. اما در عمل چنین نیست و مسابقه کنکور به شدت نابرابر برگزار می‌شود. دوم اینکه رسانه‌ها نیز این بی‌عدالتی را عادی‌سازی کرده‌اند. اگر بخواهیم مثالی بزنیم، مثل این است که خط پایانی برای مسابقه‌ای در نظر گرفته شود اما برخی شرکت‌کنندگان ۷۰ متر جلوتر از خط شروع قرار بگیرند و برخی ۷۰ متر عقب‌تر. این وضعیت تنها با دخالت دولت و تأمین منابع برای مدارس دولتی قابل اصلاح است. شکاف ایجاد شده در آموزش تبعات اجتماعی خطرناکی دارد. این یک رقابت ناسالم است که هم به بازندگان و هم به برندگان آسیب می‌زند. بازندگان، یعنی دانش‌آموزانی که به دلیل نداشتن امکانات شکست می‌خورند، دچار سرخوردگی و احساس ناکامی می‌شوند؛ احساسی که می‌تواند تا سال‌ها با آن‌ها باقی بماند. از طرف دیگر، برندگان نیز که همیشه برچسب موفقیت بر پیشانی‌شان خورده است، ظرفیت کمی برای مواجهه با شکست دارند و ممکن است در اولین ناکامی جدی در زندگی دچار بحران شوند. این شرایط در بلندمدت می‌تواند به فروپاشی اجتماعی بینجامد.

مافیای آموزشی؛ وقتی آموزش به تجارت تبدیل می‌شود

یکی دیگر از عوامل تشدید نابرابری، سطح سؤالات کنکور است. در سال‌های اخیر، سؤالات پیچیده‌تر شده و اگرچه از کتاب درسی طرح می‌شوند، اما به گونه‌ای طراحی می‌شوند که چند مهارت را هم‌زمان بسنجند. در نتیجه، بدون کلاس‌های خارج از مدرسه و آموزش‌های جانبی، موفقیت دشوار است. این روند به‌طور غیرمستقیم، مافیای آموزشی و موسسات کمک‌درسی را تقویت کرده است. نکته مهم تعارض منافع است. بسیاری از مسئولان آموزشی و حتی سیاسی کشور خودشان صاحب مدارس غیردولتی یا مرتبط با موسسات آموزشی و کمک‌درسی‌اند. طبیعی است که هر تحولی در جهت کاهش این نابرابری‌ها، با مقاومت جدی همین ذی‌نفعان روبه‌رو شود.

اجتماعی و فرهنگیاخبار برگزیده
شناسه : 531538
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *