xtrim
یادداشت وزیر خارجه ایران در روزنامه گاردین؛

عراقچی : هنوز فرصت دیپلماسی باقی است | بازگرداندن تحریم‌ها اشتباه بزرگی است

عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در یادداشت خود در روزنامه گاردین اقدام اخیر بریتانیا، فرانسه و آلمان برای فعال‌سازی تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران را اشتباهی بزرگ و بدون مبنای حقوقی خواند و هشدار داد این رویکرد، اروپا را بیش از پیش به حاشیه دیپلماسی خواهد راند.

جهان صنعت نیوز – عراقچی یادداشتی با عنوان « پیامی از تهران برای بریتانیا، فرانسه و آلمان: شما با بازگرداندن تحریم‌ها اشتباه بزرگی مرتکب شدید» در روزنامه گاردین تأکید کرده است که اروپا که زمانی نقش تعدیل‌کننده در برابر افراط‌گرایی آمریکا داشت، امروز به ابزاری برای فشار واشنگتن بدل شده است. او با اشاره به خروج یکجانبه آمریکا از برجام و ناتوانی اروپا در اجرای تعهدات خود، بازگرداندن تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران را اقدامی غیرقانونی و مغایر با واقعیت‌ها دانست. عراقچی هشدار داد که این سیاست، نه‌تنها منافع اروپا را تأمین نخواهد کرد بلکه آن را از روندهای دیپلماتیک آینده حذف می‌کند. به گفته او، ایران همچنان آماده توافقی واقع‌بینانه شامل نظارت و محدودیت در برابر لغو تحریم‌هاست، اما فرصت برای دیپلماسی کوتاه است و در غیر این صورت، پیامدهای امنیتی و منطقه‌ای سنگینی در پی خواهد داشت.

پیامی از تهران برای بریتانیا، فرانسه و آلمان: شما با بازگرداندن تحریم‌ها اشتباه بزرگی مرتکب شدید

بیش از دو دهه است که اروپا در مرکز بحران ساختگی و مداومی قرار دارد که علیه برنامه هسته‌ای صلح‌آمیز کشور من شکل گرفته است. در بسیاری جهات، نقش اروپا بازتابی از وضعیت روابط قدرت در عرصه بین‌الملل بوده است. اروپا زمانی نیرویی تعدیل‌کننده به شمار می‌رفت که می‌کوشید آمریکا را که با اهداف حداکثری و ستیزه‌جویانه در منطقه ما حضور داشت، مهار کند؛ اما امروز اروپا به ابزاری برای تقویت افراط‌های واشنگتن تبدیل شده است.

هفته گذشته، بریتانیا، فرانسه و آلمان – یا همان «تروئیکای اروپایی» (E3) – اعلام کردند روند بازگرداندن تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران را فعال کرده‌اند. این سازوکار به‌منظور مجازات نقض جدی تعهدات در چارچوب توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ ایجاد شد؛ توافقی که میان ایران، تروئیکای اروپایی، ایالات متحده، چین و روسیه به امضا رسید.

این اقدام تروئیکای اروپایی هیچ مبنای حقوقی ندارد، زیرا اساساً ترتیب وقایعی را نادیده می‌گیرد که ایران را واداشت تا اقدامات جبرانی قانونی خود را طبق توافق هسته‌ای اتخاذ کند.

این سه کشور می‌خواهند جهان فراموش کند که آمریکا – و نه ایران – به‌طور یکجانبه از «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام) خارج شد. افزون بر این، آن‌ها چشم بر این حقیقت می‌بندند که خودشان به تعهداتشان عمل نکردند؛ چه برسد به اینکه از حمله هوایی به ایران در ماه ژانویه استقبال کردند، اقدامی که کاملاً غیرقابل قبول بود.

بریتانیا، فرانسه و آلمان ممکن است در ظاهر از روی کینه‌توزی عمل کنند، اما حقیقت این است که آن‌ها با جدیت مسیری بی‌پروایانه را دنبال می‌کنند که بر این منطق استوار است: شاید این رویکرد برایشان جایگاهی در میز مذاکرات درباره مسائل دیگر فراهم کند. این یک محاسبه‌ بسیار اشتباه است که قطعاً نتیجه‌ای معکوس خواهد داشت. دونالد ترامپ آشکارا نشان داده است که به تروئیکای اروپایی تنها به چشم بازیگرانی حاشیه‌ای نگاه می‌کند. این موضوع در نحوه کنار گذاشته شدن اروپا از مسائلی که برای آینده‌اش حیاتی‌اند – از جمله جنگ روسیه و اوکراین – به‌خوبی مشهود است. پیام واشنگتن روشن و صریح است: برای کسب اهمیت، تروئیکای اروپایی باید وفاداری بی‌چون‌وچرا از خود نشان دهد. تصاویر اخیر رهبران اروپایی در دفتر بیضی در برابر رئیس‌جمهور ترامپ، این واقعیت را به شکلی زنده و گویا به نمایش گذاشت.

اما همیشه چنین نبوده است. زمانی که تروئیکای اروپایی در سال ۲۰۰۳ شکل گرفت تا دولت جورج بوش پسر را پس از حمله‌هایش به افغانستان و عراق مهار کند، ایران از این ابتکار استقبال کرد. اما مذاکرات زمانی فروپاشید که اروپا نه توانست چیزی ملموس پیشنهاد دهد و نه توان ایستادگی در برابر واشنگتن را داشت. در آن زمان، همکاران من می‌خواستند ایران تنها ۲۰۰ سانتریفیوژ برای غنی‌سازی کوچک‌مقیاس اورانیوم نگه دارد، اما در مقابل با حداکثرگرایی آمریکا که از طریق تروئیکای اروپایی منتقل می‌شد، مواجه شدند. وقوع جنگ تا حدی به این دلیل منتفی شد که آمریکا به بهای سنگین – چه از نظر خون و چه از نظر سرمایه – اشغال غیرقانونی همسایگان شرقی و غربی ایران پی برد.

پس از یک رقابت هشت‌ساله میان تحریم‌ها و سانتریفیوژها بین ایران و غرب – دوره‌ای که در آن کشور من ۲۰ هزار سانتریفیوژ اندوخت، یعنی صد برابر بیشتر از سال ۲۰۰۵ – دو تحول مهم امکان گفت‌وگویی بی‌سابقه را فراهم کرد: نخست، پذیرش ضمنی تروئیکای اروپایی و ایالات متحده نسبت به غنی‌سازی در ایران؛ و دوم، به رسمیت شناختن آمریکا از سوی ایران به‌عنوان یک طرف مذاکره‌کننده. این تغییر بنیادین به‌طور مستقیم به امضای «برجام» انجامید. معامله روشن و ساده بود: نظارت بی‌سابقه و محدودیت‌هایی بر غنی‌سازی ایران در ازای پایان دادن به تحریم‌ها. این فرمول کارآمد بود.

با این حال، یک دهه بعد، تقریباً دوباره به نقطه آغاز بازگشته‌ایم. دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۸ با خروج از برجام و بازگرداندن همه تحریم‌ها، زنجیره‌ای از رویدادهای قابل اجتناب را رقم زد.

در آغاز، تروئیکای اروپایی از کارشکنی در این توافق تاریخی بهت‌زده شد و وعده جبران داد. آن‌ها به‌طور علنی اذعان کردند که «لغو تحریم‌های هسته‌ای و عادی‌سازی روابط تجاری و اقتصادی با ایران، بخش‌های اساسی توافق را تشکیل می‌دهند». وزیر دارایی فرانسه، برونو لو مِر، با صدای بلند اعلام کرد که اروپا «خدمتکار» کسی نیست، در حالی که دیگر رهبران اروپایی تأکید کردند «خودمختاری راهبردی» آن‌ها تضمین خواهد کرد که تجارت با ایران ادامه یابد و منافعی که به مردم من وعده داده شده بود – از جمله فروش نفت و گاز همراه با تراکنش‌های بانکی مؤثر – تحقق پیدا کند. هیچ‌کدام از این وعده‌ها عملی نشد.

اروپا در حالی که خود به تعهداتش عمل نکرده است، انتظار دارد ایران به‌طور یکجانبه همه محدودیت‌ها را بپذیرد. با همین ذهنیت، بریتانیا، فرانسه و آلمان از محکوم کردن حمله آمریکا به کشور من در ماه ژوئن – درست در آستانه مذاکرات دیپلماتیک – خودداری کردند و اکنون خواستار تحریم‌های سازمان ملل علیه ایرانیان هستند، به این بهانه که گویا ایران از گفت‌وگو سر باز زده است.

همان‌طور که به همتایان اروپایی‌ام هشدار داده‌ام، این بازی آن‌ها به نتیجه‌ای که به دنبالش هستند نخواهد رسید. برعکس، تنها باعث خواهد شد بیش از پیش به حاشیه رانده شوند و از هرگونه دیپلماسی آینده حذف شوند؛ با پیامدهای منفی گسترده برای کل اروپا در زمینه اعتبار و جایگاه جهانی‌اش.

هنوز زمان باقی است  و نیازی فوری برای یک گفت‌وگوی صادقانه

هیچ معنایی ندارد که تروئیکای اروپایی ادعای مشارکت در توافقی را داشته باشند که اساس آن بر غنی‌سازی اورانیوم در ایران است، اما در عین حال بخواهند ایران همان توانایی‌ها را کنار بگذارد. تشویق علنی حملات غیرقانونی به تأسیسات هسته‌ای ایران – که تحت حمایت حقوق بین‌الملل قرار دارند – آن‌گونه که صدراعظم آلمان انجام داده، «مشارکت» محسوب نمی‌شود.

در حالی که این رفتارهای بی‌قانونی باعث افزایش درخواست‌ها برای اقداماتی جهت تضمین «هرگز دوباره» شده است، ایران همچنان درهای خود را به روی دیپلماسی باز نگه داشته است.

ایران آماده است توافقی واقع‌بینانه و پایدار را شکل دهد؛ توافقی که نظارت محکم و محدودیت‌هایی بر غنی‌سازی را در برابر لغو تحریم‌ها شامل شود. اگر از این فرصت کوتاه و ارزشمند استفاده نشود، ممکن است پیامدهایی ویرانگر برای منطقه و حتی فراتر از آن در سطحی کاملاً جدید به دنبال داشته باشد.

اسرائیل ممکن است خود را به‌عنوان قدرتی معرفی کند که توانایی جنگیدن به نمایندگی از غرب را دارد. اما حقیقت – همان‌طور که در ماه ژانویه نیز آشکار شد – این است که نیروهای مسلح قدرتمند ایران آماده و قادرند بار دیگر اسرائیل را آن‌چنان در هم بکوبند که برای نجات، به «پدر» خود پناه ببرد. قمار شکست‌خورده اسرائیل در تابستان امسال میلیاردها دلار از جیب مالیات‌دهندگان آمریکایی هزینه برداشت، ایالات متحده را از تجهیزات حیاتی که اکنون از انبارهایش غایب است محروم کرد و چهره واشنگتن را به‌عنوان بازیگری بی‌پروا که به درون جنگ‌های یک رژیم یاغی کشیده می‌شود، به نمایش گذاشت.

اگر اروپا واقعاً خواهان راه‌حلی دیپلماتیک است و اگر رئیس‌جمهور ترامپ می‌خواهد توان و تمرکز خود را صرف مسائل واقعی کند – مسائلی که در تل‌آویو ساخته و پرداخته نشده‌اند – آن‌ها باید به دیپلماسی زمان و فضای لازم برای موفقیت بدهند. گزینه‌ جایگزین احتمالاً چشم‌انداز خوشایندی نخواهد داشت.

اخبار برگزیدهسیاسی
شناسه : 532224
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *