خدای دیجیتال سقوط خواهد کرد؟

با افزایش بیسابقه سرمایهگذاری در هوش مصنوعی و رشد نجومی بازار سهام، پرسشهایی جدی درباره احتمال شکلگیری یک حباب تکنولوژیک و پیامدهای بالقوه ترکیدن آن مطرح شده است.
جهان صنعت نیوز – از زمان عرضه چت جی بی تی در سال ۲۰۲۲، بازار سهام آمریکا بیش از ۲۱ تریلیون دلار رشد کرده و شرکتهای حوزه هوش مصنوعی مانند انویدیا، آمازون و متا نقش اصلی را در این رشد ایفا کردهاند. این هیجان ناشی از باور به تحول اقتصادی عظیم بهواسطه هوش مصنوعی است؛ اما دادهها نشان میدهد که درآمدها هنوز با سرمایهگذاریها همتراز نیستند و بازدهی قابلتوجهی هم برای بسیاری از شرکتها نداشتهاند. تحلیلگران و حتی مدیران فعال در این حوزه نسبت به امکان ترکیدن یک حباب تکنولوژیک هشدار میدهند. با اینکه تاریخ نشان داده حبابها میتوانند به گسترش فناوری کمک کنند، اما اگر این حباب بترکد، پیامدهای اقتصادی گستردهای بهویژه برای شرکتها و سرمایهگذاران بزرگ در پی خواهد داشت.
هیجان بازار و وعده انقلاب اقتصادی
بازار به این دلیل چنین داغ است که بسیاری باور دارند هوش مصنوعی اقتصاد را دگرگون خواهد کرد. سرمایهگذاران شرکت Sequoia Capital، یکی از بزرگترین صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر، اخیراً استدلال کردهاند که این فناوری به بزرگی یا حتی بزرگتر از انقلاب صنعتی خواهد بود. گاوین بیکر از شرکت Atreides Management در یک پادکست سال گذشته گفت رهبران حوزه هوش مصنوعی تنها به دنبال«دهها یا صدها تریلیون دلار ارزشی که این فناوری میتواند به شرکتهایشان اضافه کند نیستند، بلکه آنها در مسابقهای برای خلق یک خدای دیجیتا» حضور دارند. چنین باوری میتواند هر میزان هزینهکردی را توجیه کند.
اما آیا هوش مصنوعی واقعاً به جایگاهی خدایی خواهد رسید؟ شاید؛ اما یک گزارش اخیر از بانک یو بی اس نشان میدهد که درآمدزایی تاکنون ناامیدکننده بوده است. برآوردها حاکی است که مجموع درآمد ناشی از این فناوری برای شرکتهای پیشرو غربی در حال حاضر حدود ۵۰ میلیارد دلار در سال است. هرچند این درآمدها با سرعت زیادی در حال رشد هستند اما همچنان کمتر از ۲ درصد از سرمایهگذاری ۲.۹ تریلیون دلاری پیشبینیشده در مراکز داده جدید در سطح جهان است؛ رقمی که حتی هزینههای انرژی را هم شامل نمیشود.
از سوی دیگر، روشن نیست که این درآمدها تا چه حد به سودآوری واقعی تبدیل شوند. یک مطالعه اخیر از محققان مؤسسه فناوری ماساچوست نتیجه گرفته است که ۹۵ درصد سازمانها از سرمایهگذاریهای خود در حوزه هوش مصنوعی مولد هیچ بازدهی به دست نیاوردهاند.
جای تعجب نیست که هر روز افراد بیشتری این پرسش را مطرح میکنند که آیا سرمایهگذاری در هوش مصنوعی به مرحلهای از هیجان غیرمنطقی رسیده است یا خیر. صندوق پوشش ریسک Praetorian Capital هشدار داده است که Global Crossing دوباره متولد شده است؛ شرکتی که در دوران داتکام بیش از حد در کابلهای فیبر نوری بینقارهای سرمایهگذاری کرد. در گزارشی دیگر از بانک یو بی اس آمده است که ارزشگذاریها در این حوزه عملاً چراغ قرمز را نشان میدهند و جایی برای ناکامی در جریان نقدی باقی نمیگذارند. تورستن اسلوک از شرکت سرمایهگذاری Apollo نیز خاطرنشان کرده است که ارزش سهام شرکتهای فعال در هوش مصنوعی حتی از سهام دوران داتکام در سال ۱۹۹۹ بیشتر است. حتی سم آلتمن، مدیرعامل OpenAI و یکی از پرشورترین مبلغان این فناوری، نیز هشدار داده است: «آیا در مرحلهای هستیم که سرمایهگذاران بهطور کلی بیش از حد درباره هوش مصنوعی هیجانزدهاند؟ نظر من این است: بله.»
بزرگتر از یک حباب: الگوی تکراری تاریخ
آلتمن و همفکرانش بر نکتهای کلیتر هم تأکید میکنند: شکلگیری حباب هنگام ظهور فناوریهای جدید امری عادی است. به گفته مایکل پارک، تحلیلگر سابق بانک گلدمن ساکس، هیجان تکنولوژیک همیشه جلوتر از واقعیتهای تکنولوژی حرکت میکند. مطالعهای که در سال ۲۰۰۸ توسط بانک فدرال رزرو سانفرانسیسکو منتشر شد، نشان میدهد که دورههای نوآوری بزرگ فناورانه اغلب با حبابهای سفتهبازانه همراه بودهاند، زیرا سرمایهگذاران نسبت به پیشرفتهای واقعی در بهرهوری بیش از حد واکنش نشان دادهاند. همچنین یک پژوهش دانشگاهی در سال ۲۰۱۸ که ۵۱ نوآوری بین سالهای ۱۸۲۵ تا ۲۰۰۰ را بررسی کرد، نشان داد که ۳۷ مورد از آنها با حبابهای سرمایهگذاری همراه بودهاند.
این حبابها معمولاً مانع گسترش جهانی فناوریها نشدهاند. بریتانیا در دهههای ۱۸۴۰ و ۱۸۶۰ دو حباب بزرگ ریلی را تجربه کرد، اما همچنان شبکه گستردهای از راهآهن دارد. سرمایهگذاران آمریکایی در اواخر قرن نوزدهم در شرکتهای برقرسانی دچار جنون شدند و سرمایه زیادی را از دست دادند اما امروزه آمریکاییها همچنان نیازمند نور در شب هستند. احتمال زیاد هوش مصنوعی نیز همین مسیر را طی خواهد کرد. حبابها میآیند و میروند، اما «خدای دیجیتال» اگر شکل بگیرد، ماندگار خواهد بود.
پیامدهای ترکیدن احتمالی حباب
با این حال، ترکیدن یک حباب پیامدهای بزرگی خواهد داشت. یکی از درسهای تاریخ این است که وقتی حبابهای تکنولوژیک میترکند، غولهای صنعتی جا را برای تازهواردها باز میکنند. آلستر نِرن در کتاب موتورهایی که بازارها را به حرکت درمیآورند مینویسد: «بزرگترین و موفقترین شرکتهای برقرسانی همگی زمانی که جریان نقدی دچار مشکل شد، تغییر مالکیت دادند.» بسیاری از شرکتهایی که روزگاری بر راهآهن، تلگراف و تلفن مسلط بودند، خیلی زود جای خود را به دیگران دادند.
یک دهه دیگر، اگر همه شرکتهای معروف به «هفت شگفتانگیز» حوزه فناوری و بزرگترین استارتاپهای هوش مصنوعی همچنان وجود داشته باشند، میتوان آن را یک معجزه دانست.
برای جامعه پیامدهای ترکیدن حبابهای تکنولوژی بسیار متفاوت است. ترکیدن حباب صنعت الکترونیک آمریکا در دهه ۱۹۶۰ تقریباً اثری بر اقتصاد نداشت؛ اما ترکیدن حباب راهآهن در دهه ۱۸۷۰ طولانیترین رکود تاریخ آمریکا را رقم زد. بررسی اکونومیست از حبابهای تکنولوژیک گذشته نشان میدهد که چهار عامل بیشترین اهمیت را دارند:
- جرقه اولیه یا همان عاملی که رونق را آغاز میکند،
- ماهیت سرمایهای که وارد میشود،
- نحوه بهکارگیری سرمایه،
- و اینکه چه کسانی زیان را متحمل میشوند.
جرقه اولیه: سیاسی یا فناورانه؟
ویلیام کوئین و جان ترنر، دو تاریخنگار اقتصادی بین جرقههای سیاسی و فناورانه تفاوت میگذارند. حبابهایی که به واسطه تصمیمات سیاسی (مانند تغییر قوانین یا مالیاتها) شکل میگیرند، آسیب بیشتری به اقتصاد میزنند تا آنهایی که ناشی از فناوریهای نو هستند. جرقههای سیاسی باعث میشوند سرمایهگذاران به شکل گلهای عمل کنند. برای مثال، مالیاتهای پایین بر دارایی، نرخ بهره اندک و آزادسازی مالی در ژاپن دهه ۱۹۸۰ یک حباب دارایی عظیم ایجاد کرد. پس از ترکیدن آن، اقتصاد ژاپن برای چند دهه در رکود ماند. در مقابل، جرقههای فناورانه آسیب کمتری دارند: پس از ترکیدن حباب داتکام، رکود طولانیمدتی رخ نداد.
اندازه و ماندگاری سرمایهگذاری
در بریتانیای دهه ۱۸۴۰، شور و شوق برای راهآهن بیسابقه بود. سرمایهگذاری از ۵ درصد تولید ناخالص داخلی در ۱۸۴۴ به ۱۳ درصد در ۱۸۴۷ رسید. اما با ترکیدن حباب، سرمایهگذاری نصف شد و بیکاری در بریتانیا دو برابر شد.
نحوه استفاده از سرمایه
بخش زیادی از هزینههای سرمایهای شرکتهای الکترونیک ژاپنی در دهه ۱۹۸۰ در نهایت بیفایده بود. اما گاهی حبابها میتوانند به نفع جامعه باشند، اگر داراییهای ماندگار ایجاد کنند. جنون راهآهن در بریتانیا، ستون فقرات شبکه ریلی این کشور را ساخت، حتی اگر سودآوری آن سالها طول کشید. دهها میلیون مایل کابل فیبر نوری که در آمریکا در دهه ۱۹۹۰ کشیده شد، بسیار بیشتر از نیاز اینترنت آن زمان بود؛ اما امروز زیرساخت خدماتی مثل استریم و تماسهای ویدیویی را فراهم کرده است.
چه کسانی ضرر میکنند؟
آخرین عامل تعیینکننده شدت سقوط، توزیع زیان است. اگر زیان میان تعداد زیادی سرمایهگذار خرد پخش شود، آسیب اقتصادی محدود خواهد بود. این همان اتفاقی بود که پس از ترکیدن حبابهای الکترونیک و داتکام در آمریکا رخ داد. اما در سقوط راهآهن بریتانیا در دهه ۱۸۶۰، زیانها عمدتاً متوجه بانکها شد که با حجم زیادی وام پر ریسک مواجه بودند. بانکها سپس وامدهی جدید را کاهش دادند و همین امر رکود را عمیقتر کرد.
هوش مصنوعی در این فهرست حبابها کجا قرار میگیرد؟
اکونومیست برای ارزیابی، ده حباب تاریخی را بر اساس چهار عامل- جرقه اولیه، میزان سرمایهگذاری تجمعی، ماندگاری سرمایهگذاری و گروه سرمایهگذاران- بررسی کرده است. بر اساس برآوردی نسبتاً ساده، حباب احتمالی هوش مصنوعی تنها پس از سه سقوط عظیم راهآهن در قرن نوزدهم قرار میگیرد.
جرقه اولیه: فناورانه، با سوخت سیاسی
جرقه رونق هوش مصنوعی اساساً فناورانه بود. مقاله «توجه همه آن چیزی است که نیاز دارید» در سال ۲۰۱۷ منتشر شد. OpenAI نیز در سال ۲۰۲۲ ChatGPT را عرضه کرد. این تحولات هیچ ارتباطی با سیاست نداشتند. اما در سالهای اخیر، سیاستمداران نیز به آتش این رونق دامن زدهاند. دولت آمریکا به رهبری دونالد ترامپ وعده داده است که مقررات را کاهش دهد و زیرساختها و نیروی کار لازم برای دستیابی به «سلطه جهانی» در هوش مصنوعی را فراهم کند. در همین حال، دولتهای کشورهای حوزه خلیج فارس تریلیونها دلار سرمایه روانه سرمایهگذاری در هوش مصنوعی کردهاند.
ماهیت سرمایهگذاری در هوش مصنوعی
ماهیت سرمایهگذاریهای انجامشده در حوزه هوش مصنوعی نیز نگرانکننده است. در حال حاضر، این ولخرجی در مقایسه با استانداردهای تاریخی چندان بزرگ به نظر نمیرسد. بر اساس برآوردها، شرکتهای آمریکایی فعال در هوش مصنوعی طی چهار سال گذشته معادل ۳ تا ۴ درصد تولید ناخالص داخلی سرمایهگذاری کردهاند. این رقم در دوران راهآهن بریتانیا در دهه ۱۸۴۰ حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد تولید ناخالص داخلی بود. اما اگر پیشبینیها درباره ساخت مراکز داده درست از آب درآید، این وضعیت تغییر خواهد کرد.
نکته نگرانکنندهتر آن است که بخش غیرمعمول بزرگی از این سرمایهگذاریها صرف داراییهایی میشود که خیلی سریع مستهلک میشوند. تراشههای پیشرفته انویدیا که امروز در صدر فناوری قرار دارند، تا چند سال دیگر کهنه و ناکارآمد به نظر خواهند رسید. برآوردها نشان میدهد که عمر متوسط داراییهای شرکتهای فناوری آمریکایی تنها ۹ سال است؛ در حالی که داراییهای مخابراتی در دهه ۱۹۹۰ حدود ۱۵ سال عمر داشتند.
چه کسانی زیان را متحمل خواهند شد؟
آخرین پرسش، مربوط به این است که اگر حباب هوش مصنوعی بترکد، چه کسانی ضرر خواهند کرد. بر اساس برآورد بانک مورگان استنلی، تقریباً نیمی از ۲.۹ تریلیون دلار سرمایهگذاری پیشِرو در مراکز داده از جریان نقدی شرکتهای بزرگ فناوری تأمین خواهد شد. این شرکتها در صورت نیاز میتوانند بسیار بیشتر از این هم وام بگیرند، زیرا بدهی اندکی دارند. آنها حدود یکپنجم ارزش شاخص S&P 500 را تشکیل میدهند، اما در بازار اوراق قرضه با درجه سرمایهگذاری تنها ۲ درصد سهم دارند. به همین دلیل، ترازنامههایشان بسیار مستحکم به نظر میرسد.
سایر سرمایهگذاران بزرگ احتمالاً شرکتهای بیمه، صندوقهای بازنشستگی، صندوقهای ثروت ملی و خانوادههای ثروتمند خواهند بود. در ماه آگوست، شرکت سرمایهگذاری PIMCO و مؤسسه اعتباری خصوصی Blue Owl، گسترش ۲۹ میلیارد دلاری مرکز داده متا در لوییزیانا را تأمین مالی کردند. اگر ارزش همه سرمایهگذاریهای هوش مصنوعی به صفر برسد، این سرمایهگذاران آسیب خواهند دید، اما سقوط آنها به احتمال زیاد نظام مالی جهانی را با خود پایین نخواهد کشید. از آنجا که بانکهای آمریکایی در تأمین مالی مستقیم این رونق نقش چندانی ندارند، مواجهه آنها بیشتر غیرمستقیم است و از طریق همین وامدهندگان غیربانکی صورت میگیرد.
از جنبهای دیگر، اقتصاد آمریکا در موقعیتی بیسابقه تاریخی قرار دارد: میزان مواجهه مستقیم افراد با بازار سهام هیچگاه تا این حد بالا نبوده است. در حال حاضر، مالکیت سهام حدود ۳۰ درصد از دارایی خالص خانوارهای آمریکایی را تشکیل میدهد؛ این رقم در اوایل سال ۲۰۰۰، در اوج حباب داتکام، ۲۶ درصد بود. این مالکیت بیشتر در دست ثروتمندان متمرکز است و همین قشر در سالهای اخیر موتور اصلی رشد مصرف بودهاند. بر اساس دادههای مؤسسه مشاورهای آکسفورد اکونومیکس، مصرف خانوارها به طور متوسط به ازای هر یک دلار تغییر در ثروت مالی، حدود ۱۴ سنت تغییر میکند. این تغییرات اکنون بیش از هر زمان دیگری وابسته به چشمانداز چند شرکت غولآساست که سرنوشت آنها را هوش مصنوعی رقم خواهد زد.
در یک سال گذشته، وعده انقلاب تکنولوژیک ناشی از هوش مصنوعی به نوعی پوشش خوشایند برای واقعیتهای تیرهوتار اقتصاد آمریکا تبدیل شده است: نهادهای متزلزل، افزایش موانع تجاری و بدهی عظیم دولت. اما اگر خدای دیجیتال هرگز ظهور نکند، سقوط به همان اندازه سخت و ویرانگر خواهد بود.
اخبار برگزیدهبورسدانش و فناوریلینک کوتاه :