xtrim
سیاوش محب در گفت‌وگو با جهان صنعت نیوز مطرح کرد:

بهای سنگین تحصیل فرزندان بر دوش والدین

شهریه‌های نجومی مدارس غیرانتفاعی و شهریه‌های پنهان مدارس دولتی، تحصیل فرزندان را به یک چالش جدی برای خانواده‌ها تبدیل کرده است؛ اختلاف چشمگیر بین نرخ‌های رسمی و هزینه‌های واقعی، فشار مالی سنگینی را بر والدین تحمیل کرده و عدالت آموزشی را به مخاطره انداخته است.

سارا پوردلجو – جهان صنعت نیوز: به‌نظر می‌رسد تحصیل فرزندان به‌زودی تنها برای قشر خاصی از جامعه باشد. هزینه‌هایی که برای مدارس غیرانتفاعی تعیین و از خانواده‌ها دریافت می‌شود، نشان از واقعیتی دارد که با آنچه در سایت‌های رسمی آموزش و پرورش منتشر می‌شود، تفاوت چشمگیری دارد. به‌عنوان مثال، در منطقه یک تهران، طبق داده‌های رسمی منتشر شده در سایت آموزش و پرورش، متوسط نرخ مصوب شهریه مدارس شامل شهریه پایه به‌همراه کلاس‌های فوق‌برنامه حدود ۹۰ میلیون تومان اعلام شده است. هرچند که معاون آموزش و پرورش اعلام کرده بود که شهریه‌های بالای ۱۰۰ میلیون تنها مختص ۲ درصد از مدارس غیر انتفاعی است  اما واقعیت میدانی خلاف این ادعاست؛ چرا که بسیاری از خانواده‌ها شهریه‌هایی بالاتر از ۱۵۰ میلیون تومان پرداخت می‌کنند. این اختلاف در حالی رخ می‌دهد که به دلایل مختلف، روزهای زیادی مدارس تعطیل می‌شوند و کلاس‌ها به‌صورت مجازی برگزار می‌گردند؛ موضوعی که به‌طور طبیعی باید هزینه‌ها را کاهش دهد، نه افزایش. افزایش هزینه‌ها تنها به شهریه مدارس محدود نشده است. سرویس ایاب و ذهاب نیز به معضلی جدی برای خانواده‌ها تبدیل شده است. در حالی که مسئولان وعده داده بودند افزایش قیمت سرویس مدارس ناچیز خواهد بود، گزارش‌های میدانی حاکی از رشد بیش از ۵۰ درصدی هزینه‌هاست؛ رشدی که فشار مضاعفی را بر دوش والدین گذاشته است. با توجه به این شرایط، به‌روشنی دیده می‌شود که فاصله میان ارقام رسمی و واقعیت‌های میدانی، نه‌تنها بار مالی سنگینی بر دوش خانواده‌ها تحمیل کرده، بلکه عدالت آموزشی را نیز زیر سؤال برده است. بر همین اساس، گفت‌وگویی با سیاوش محب، کارشناس آموزش داشتیم.

شهریه‌های نجومی مدارس و بازدهی زیر صفر

پیش از هر چیز باید گفت افزایش هزینه‌ها در مدارس، همانند هر کسب‌وکار دیگری، امری طبیعی است. مدیران مدارس غیرانتفاعی برای حفظ حاشیه سود خود، شهریه‌ها را بالا می‌برند. این روند در همه‌جا دیده می‌شود؛ از مدارس غیرانتفاعی شهرستان‌های کوچک با شهریه‌های ۳۰ میلیون تومانی تا مدارس تهران که شهریه‌های ۱۸۰ تا ۲۰۰ میلیون تومانی برای پایه‌های دبیرستان و سال آخر (که عملاً پیش‌دانشگاهی سابق محسوب می‌شود) دریافت می‌کنند. با این حال، وقتی صحبت از کیفیت به میان می‌آید، می‌توان صریح گفت که مدارس غیرانتفاعی به اندازه پولی که دریافت می‌کنند بازدهی ندارند. شعار اصلی آن‌ها «پوشش کنکور» است، اما واقعیت این است که موفقیت‌های کنکور چندان از این مدارس بیرون نمی‌آید. سهم قبولی رتبه‌های برتر کنکور از مدارس غیرانتفاعی کمتر از ۱۰ درصد است و همین تعداد اندک نیز بیشتر مربوط به مدارس خاص و مشهوری است که در حوزه آموزش نیز، بسیار سخت‌گیر هستند. در واقع بیشترین قبولی‌ها همچنان متعلق به مدارس استعدادهای درخشان (تیزهوشان) است. خدمات جانبی مدارس غیرانتفاعی نیز، بسیار ضعیف است. آموزش زبان یا کلاس‌های فوق‌برنامه دیگر معمولاً کیفیت پایینی دارد، چرا که هدف اصلی مدارس کاهش هزینه‌هاست. به همین دلیل به دبیران دستمزد کافی پرداخت نمی‌شود و بسیاری از دبیران توانمند ترجیح می‌دهند در این مدارس تدریس نکنند.

شهریه اجباری در مدارس دولتی!

مدارس دولتی هم چندان دولتی نیستند! درست است که نسبت به هزینه‌های بالای مدارس غیر انتفاعی، شهریه مدارس دولتی مبلغ ناچیزی به‌حساب می‌آید اما برای بسیاری از والدین که قشر متوسط یا دهک‌های پایین‌تر جامعه با حقوق‌های دریافتی کم را تشکیل می‌دهند، موضوع مهمی است. اینکه گفته می‌شود مدارس دولتی رایگان هستند، در عمل یک شوخی است. دست‌کم در بیست سال گذشته، همواره خانواده‌ها مجبور بوده‌اند به شکل‌های مختلف پول پرداخت کنند. حتی برای جابه‌جایی دانش‌آموز در طول سال، مبلغی غیررسمی دریافت می‌شود. مقامات وزارت آموزش‌وپرورش بارها اعلام کرده‌اند که دریافت پول ممنوع است، اما واقعیت چیز دیگری است. علت این مسئله روشن است: هر نهادی که با بودجه اندک دولتی اداره شود محکوم به شکست است. بودجه مدارس دولتی کفاف هزینه‌ها را نمی‌دهد و مدیران مجبورند از راه‌های دیگر منابع مالی تأمین کنند. در نتیجه کیفیت مدارس دولتی پایین آمده و مدارس غیرانتفاعی نیز با وجود دریافت شهریه‌های سنگین، کیفیت بالاتری ارائه نمی‌دهند.

نرخ‌های رسمی و واقعیت‌های غیررسمی مدارس

در نهایت، تفاوت اصلی مدارس غیرانتفاعی در این است که والدین پول می‌پردازند تا فرزندانشان در محیطی هم‌طبقه با خودشان تحصیل کنند. در واقع انگیزه اصلی، بیشتر «حفظ طبقه اجتماعی» است تا ارتقای آموزشی. مشکل اساسی این است که کل نظام آموزش دولتی ناکارآمد است. اگر آموزش به بخش خصوصی سپرده شود، به‌طور طبیعی هم کیفیت افزایش می‌یابد و هم قیمت‌ها واقعی‌تر خواهد شد. بسیاری از سرفصل‌های فعلی در مدارس بی‌فایده‌اند و باید حذف شوند. در مقابل، مهارت‌های نرم همچون شبکه‌سازی، مدیریت مالی و سرمایه‌گذاری هیچ جایگاهی در برنامه درسی ندارند. به همین دلیل دانش‌آموزان بدون مهارت‌های واقعی وارد جامعه می‌شوند. از نظر شهریه نیز هرچند وزارت آموزش‌وپرورش نرخ‌هایی تعیین می‌کند، اما این نرخ‌ها هیچ‌گاه رعایت نمی‌شود. مدارس با روش‌های مختلف مانند دریافت وجه کارت به کارت یا عناوین غیررسمی، مبالغ بالاتری مطالبه می‌کنند تا هم از مالیات معاف شوند و هم محدودیت‌های رسمی را دور بزنند.

آموزش بدون مهارت، باخت بزرگ نسل جدید

در مجموع، بزرگ‌ترین مشکل آموزش کشور شکست آموزش دولتی است. اسناد بالادستی که برای اصلاح این وضعیت تهیه می‌شوند نیز غالباً غیرواقع‌بینانه، بی‌اثر و بدون بازده هستند. نتیجه آنکه دانش‌آموزان نه تنها مهارت‌های واقعی زندگی را فرا نمی‌گیرند، بلکه کیفیت آموزش رسمی نیز پایین است. در چنین شرایطی، تنها راهکار عملی این است که مؤسسات خصوصی بتوانند آموزش‌های باکیفیت درسی و همزمان مهارت‌های زندگی را ارائه دهند؛ در آن صورت است که آموزش می‌تواند جایگاه واقعی خود را بازیابد.

اجتماعی و فرهنگیاخبار برگزیده
شناسه : 532667
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *