xtrim

هم‌گرایی جنوب جهانی؛ پایان یک‌جانبه‌گرایی نزدیک است؟

نشست اخیر سازمان همکاری شانگهای با محوریت کاهش وابستگی به دلار و تقویت همکاری‌های منطقه‌ای، نمادی از تغییر تدریجی نظم جهانی به‌سوی چندقطبی شدن اقتصادی و سیاسی است.

جهان صنعت نیوز – نشست‌های اخیر سازمان همکاری شانگهای در چین به یکی از پربحث‌ترین تحولات ژئوپلیتیکی و اقتصادی سال تبدیل شد. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که این نشست‌ها می‌توانند نشانه‌ای از شکل‌گیری یک نظم اقتصادی تازه در سطح جهانی باشند؛ نظمی که بیش از آنکه متکی بر محوریت غرب و دلار آمریکا باشد، بر پایه همکاری‌های منطقه‌ای و چندجانبه میان کشورهای آسیایی و جنوب جهانی بنا می‌شود.

اما اهمیت این نشست‌ها تنها در محتوای اقتصادی نیست. آنچه این رویداد را برجسته می‌کند، برخورد روایت‌های متضاد است: کشورهای عضو آن را فرصتی برای استقلال اقتصادی و تنوع‌بخشی به روابط معرفی می‌کنند، در حالی که در غرب بیشتر به‌عنوان اقدامی علیه منافع آمریکا و متحدانش تصویر می‌شود.

زمینه تاریخی: از پایان جنگ جهانی دوم تا امروز

برای درک بهتر نشست شانگهای باید به عقب بازگردیم. پس از جنگ جهانی دوم، نهادهای بین‌المللی همچون سازمان ملل، صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی شکل گرفتند تا چارچوبی عادلانه‌تر برای همکاری اقتصادی و سیاسی جهانی فراهم کنند. اما به مرور زمان، این نهادها بیشتر تحت نفوذ آمریکا و متحدانش قرار گرفتند.

کشورهای آسیایی و بسیاری از اقتصادهای در حال توسعه معتقدند که وعده‌های اولیه این نهادها تحقق نیافته و به جای چندجانبه‌گرایی واقعی، نوعی سلطه یک‌جانبه حاکم شده است. سازمان همکاری شانگهای و گروه بریکس را می‌توان پاسخی به این وضعیت دانست: تلاش برای ایجاد بسترهای جایگزین که وابستگی به ساختارهای سنتی غربی را کاهش دهد.

اهداف و محورهای نشست شانگهای

نشست‌های اخیر با محوریت چین و روسیه برگزار شد و رهبران کشورهای عضو، از جمله شی جین‌پینگ و ولادیمیر پوتین، بر اصولی همچون همکاری برابر، استقلال اقتصادی و چندجانبه‌گرایی تأکید کردند. در بیانیه‌ها و سخنرانی‌ها، بر چند موضوع اصلی تمرکز شد:

  • کاهش وابستگی به دلار آمریکا در مبادلات تجاری و مالی.
  • گسترش همکاری‌های سرمایه‌گذاری متقابل میان کشورهای عضو، به‌ویژه در حوزه انرژی، زیرساخت و فناوری.
  • ایجاد مسیرهای مستقل تجاری که کمتر در معرض شوک‌های تحریمی یا سیاسی غرب قرار گیرند.
  • تقویت همکاری‌های امنیتی و منطقه‌ای در کنار همکاری‌های اقتصادی.

این اهداف نشان می‌دهد که سازمان همکاری شانگهای صرفاً یک نهاد امنیتی یا نظامی نیست، بلکه به تدریج در حال تبدیل‌شدن به یک بلوک اقتصادی-سیاسی با چشم‌اندازی مستقل است.

روایت‌های متضاد: نگاه شرق و نگاه غرب

یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های نشست اخیر، تفاوت آشکار در روایت‌ها بود. رسانه‌ها و مقامات کشورهای عضو، نشست را بستری برای همکاری و توسعه معرفی کردند. آن‌ها معتقدند که مسیر وابستگی به یک ارز یا یک بازار مشخص پرریسک است و تنوع‌بخشی می‌تواند تاب‌آوری اقتصادی را افزایش دهد.

در مقابل، رسانه‌های غربی به‌ویژه در آمریکا، نشست‌ها را بیشتر از زاویه تهدید علیه منافع خود بازتاب دادند. نیویورک تایمز این نشست را «طرحی برای تهاجم علیه آمریکا» توصیف کرد. دونالد ترامپ نیز با لحنی طعنه‌آمیز در شبکه اجتماعی خود نوشت که رهبران چین، روسیه و کره شمالی در حال «توطئه علیه ایالات متحده» هستند.

این دوگانه نشان می‌دهد که موضوع فراتر از همکاری اقتصادی است؛ مسئله اصلی برداشت‌های متفاوت از نظم بین‌المللی است. برای آمریکا و متحدانش، هر نوع ابتکار اقتصادی خارج از چارچوب‌های موجود می‌تواند نشانه‌ای از تقابل باشد. برای کشورهای عضو شانگهای، این روند بیشتر به‌عنوان حق طبیعی در انتخاب مسیر توسعه دیده می‌شود.

یکی از محورهای مهم نشست‌ها، مسئله انرژی بود. روسیه و چین در این زمینه همکاری‌های نزدیکی دارند. پروژه خط لوله «قدرت سیبری ۲» نمونه‌ای روشن از تغییر موازنه‌هاست. این خط لوله قرار بود در گذشته گاز روسیه را به اروپا منتقل کند، اما به دلیل تحولات ژئوپلیتیکی و تحریم‌ها، اکنون مقصد آن چین و مغولستان است. این تحول دو پیام روشن دارد:

  • برای اروپا: افزایش وابستگی به گاز مایع وارداتی از آمریکا و منابع پرهزینه‌تر مانند دریای شمال.
  • برای چین و آسیای مرکزی: دسترسی به منبع پایدارتر و ارزان‌تر انرژی.

از نگاه برخی تحلیلگران، این جابه‌جایی نشان می‌دهد که نشست‌های شانگهای صرفاً بحث نظری نیست بلکه می‌تواند به تغییرات عملی در مسیرهای انرژی و تجارت جهانی منجر شود.

کشورهای میانه: میان دو بلوک

یکی از بخش‌های کمتر مورد توجه اما بسیار مهم، جایگاه کشورهایی است که میان این دو بلوک قرار دارند. ترکیه، امارات، عربستان سعودی و هند نمونه‌هایی از کشورهایی هستند که هم به ساختارهای غربی وابستگی دارند و هم علاقه‌مند به همکاری با شانگهای و بریکس هستند. ترکیه عضو ناتو است، اما روابط اقتصادی نزدیکی با روسیه و چین دارد. امارات و عربستان پایگاه‌های نظامی آمریکا را میزبانی می‌کنند، اما همزمان به عضویت بریکس یا شانگهای نیز تمایل دارند. هند عضو شانگهای است اما به دلیل روابط خاص خود با آمریکا، گاه موضعی متفاوت نسبت به چین و روسیه اتخاذ می‌کند.

این وضعیت نشان می‌دهد که جهان لزوماً در حال تقسیم به دو بلوک کاملاً جدا نیست، بلکه بسیاری از کشورها در تلاش‌اند تا موقعیتی منعطف‌تر داشته باشند و از مزایای هر دو طرف استفاده کنند.

رسانه‌ها و بازنمایی یک‌جانبه

بخش مهمی از انتقادها در نشست شانگهای به رسانه‌های غربی وارد شد. کشورهای عضو معتقدند که رسانه‌های جریان اصلی آمریکا و اروپا تنها بخشی از واقعیت را بازتاب می‌دهند و ابتکاراتی مانند شانگهای یا بریکس را صرفاً از زاویه تهدید علیه غرب تحلیل می‌کنند.

در مقابل، منتقدان غربی نیز می‌گویند که سازمان همکاری شانگهای شفافیت کافی ندارد و بیشتر ابزاری در دست چین و روسیه برای گسترش نفوذشان است. این تقابل روایی نشان می‌دهد که رقابت‌ها نه فقط در میدان اقتصاد و سیاست، بلکه در عرصه افکار عمومی و رسانه‌ها نیز جریان دارد.

با جمع‌بندی مباحث می‌توان گفت دو روند اصلی در حال شکل‌گیری است.

تلاش برای همکاری‌های مستقل در جنوب جهانی: کشورهای عضو شانگهای و بریکس در تلاش‌اند مسیر توسعه‌ای متنوع‌تر طراحی کنند و با کاهش وابستگی به دلار و ساختارهای مالی غرب، ثبات بیشتری در روابط خود ایجاد نمایند. این روند به‌ویژه در زمینه انرژی و سرمایه‌گذاری زیرساختی اهمیت یافته است.

افزایش نگرانی غرب از تضعیف نظم موجود : ایالات متحده و متحدانش بیم دارند که این روند به تضعیف موقعیت آن‌ها در اقتصاد جهانی منجر شود. اقتصاد آمریکا در عین حال با مشکلاتی مانند رشد بدهی، صنعتی‌زدایی و فشارهای تورمی مواجه است و همین امر حساسیت موضوع را افزایش داده است.

نشست شانگهای را نمی‌توان تنها یک گردهمایی تشریفاتی دانست. این نشست‌ها بازتاب‌دهنده تحولات عمیق در ساختار اقتصاد جهانی است. برای کشورهای عضو، این روند فرصتی برای افزایش استقلال و کاهش آسیب‌پذیری است. برای منتقدان غربی، خطری است که می‌تواند انسجام نظم موجود را تهدید کند.

اما واقعیت این است که موفقیت یا ناکامی چنین ابتکاراتی بستگی به توانایی کشورها در عملیاتی کردن توافقات دارد. اگر این کشورها بتوانند همکاری‌های اقتصادی را از سطح شعار فراتر ببرند و سازوکارهای مالی و تجاری مؤثری ایجاد کنند، احتمالاً شاهد شکل‌گیری تدریجی یک نظم متنوع‌تر خواهیم بود. در غیر این صورت، این نشست‌ها ممکن است صرفاً به‌عنوان بیانیه‌های سیاسی باقی بمانند.

آنچه روشن است، جهان در حال تجربه مرحله‌ای تازه از چندقطبی شدن است؛ مرحله‌ای که نه تنها بر روابط اقتصادی بلکه بر موازنه‌های سیاسی و امنیتی نیز اثر خواهد گذاشت. نشست شانگهای یکی از نشانه‌های مهم این روند است، اما نه پایان آن.

اقتصاد کلانپیشنهاد ویژه
شناسه : 533608
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *