نور، دوربین، شکایت! ترامپ و نبردی بیپایان با رسانهها در آمریکا

ترامپ با طرح شکایتهای سنگین، تهدید رسانهها و تلاش برای تصاحب شبکههای بزرگ، به دنبال کنترل روایتها درباره خود است، اما ساختار پراکنده رسانهای آمریکا مانع تحقق کامل اهداف او میشود.
جهان صنعت نیوز – اکونومیست در سرمقاله این هفته خود با عنوان « آزادی بیان در آمریکا» به تحلیل شرایط رسانههای آمریکا در دولت ترامپ پرداخته است. دونالد ترامپ در ادامه نبرد خود با رسانههای آمریکا، از شکایتهای میلیاردی گرفته تا تهدید شرکتها و فشار بر روزنامهها و شبکههای تلویزیونی استفاده میکند تا کنترل بیشتری بر تصویر عمومیاش داشته باشد. او با تکیه بر زورگویی و تلاش برای خرید رسانهها میکوشد مخالفان را ساکت کند، اما پراکندگی بازار رسانهای آمریکا، نفوذ شبکههای اجتماعی و آزادیهای قانونی باعث شده تاکنون موفقیت چشمگیری به دست نیاورد. این رویکرد اگرچه به نتیجه قطعی نرسیده، اما فضایی پرتنش و تضعیفکننده برای دموکراسی و اعتماد عمومی در آمریکا ایجاد کرده است.
آزادی بیان در آمریکا
دونالد ترامپ از اینکه سوژه شوخیها باشد بدش میآید؛ بنابراین افرادش به بهانهای واهی متوسل شدند تا جیمی کیمل را از برنامههای شبانه تلویزیون کنار بگذارند. رئیسجمهور آمریکا از اینکه وقتی باید از او تجلیل شود مدام مورد انتقاد قرار میگیرد خسته شده است؛ برای همین وکلایش شکایتی ۱۵ میلیارد دلاری علیه نیویورک تایمز مطرح کردند. او همهچیز را دعوا میبیند؛ به همین خاطر تیمش میخواهد متحدان ثروتمندش کنترل بخش آمریکایی تیکتاک را از شرکت مادر چینی آن بخرند. این درگیریهای نگرانکننده بخشی از جنگی علیه رسانههای آمریکاست. با این حال، ترامپ تقریباً هیچ موفقیت قاطعی به دست نیاورده است. کیمل دوباره روی آنتن است؛ یک قاضی فدرال آن شکایت را با تمسخر رد کرد و کسی نمیداند آن سرمایهداران چنددهمیلیارددلاری تا چه حد حاضر به تمکین خواهند بود.
در سرزمین متمم اول قانون اساسی نباید لازم به گفتن باشد، اما رسانهای ترسو ناگزیر به فساد گسترده، حکمرانی ضعیف و رأیدهندگان بدبین و دلزده میانجامد. در کشوری که انتخابات با اختلافهای اندک تعیین میشود، حتی رسانهای که تا حدی مرعوب یا تحت کنترل شده باشد میتواند کفه ترازو را جابهجا کند. با این همه، خواستن با رسیدن به آن یکی نیست. همانطور که کیمل و دیگران نشان میدهند، سلطه یافتن بر رسانههای گسترده و سرکش آمریکا و شهروندان پرنظری که عقایدشان را بیپرده بیان میکنند کار سختی خواهد بود.
میل ترامپ به کنترل چیزهایی که مردم درباره او میبینند و میخوانند، خیلی روشن است. او کمتر به خاطر همان گلایهقدیمی محافظهکاران- که میگفتند بیشتر رسانههای آمریکا کمی طرفدار چپ هستند- انگیزه دارد. بیشتر به این دلیل است که به دنبال جلب توجه است و هرچه بیشتر انتظار دارد این توجه به شکل ستایش و تحسین باشد. اطرافیانش هم برای نشان دادن وفاداری خود، تلاش میکنند همین را برای او فراهم کنند.
ابزارهای ترامپ برای فشار بر رسانهها
ترامپ و تیمش ابزارهای زیادی در دست دارند. یکی از اصلیترین آنها زورگویی و تهدید است؛ چیزی که تخصص خود اوست. روزنامه والاستریت ژورنال به خاطر گزارشی درباره ترامپ و جفری اپستین، مجرم جنسی معروف که مرده بود، با شکایت روبهرو شد. روزنامه دِ موین رجیستر هم به خاطر یک نظرسنجی قبل از انتخابات ۲۰۲۴ که نشان میداد ترامپ در آیووا میبازد، مورد شکایت قرار گرفت. پنتاگون آزادی خبرنگاران را محدود کرده و تهدید کرده که اگر اطاعت نکنند، کارت خبرنگاری آنها را باطل میکند. شرکت دیزنی هم هدف حمله برندن کار، رئیس کمیسیون فدرال ارتباطات قرار گرفت. ترامپ هم که از این کار خوشش آمد، پیشنهاد داد شبکههای تلویزیونی که از او انتقاد میکنند باید مجوز خود را از دست بدهند.
این پروندهها از نظر قانونی ضعیف هستند، اما میتوانند تأثیر ترسآور داشته باشند، چون دفاع در برابر آنها بسیار پرهزینه است. در سال ۲۰۰۸، نود و دو درصد از صد روزنامه بزرگ آمریکا از یک نامزد ریاستجمهوری حمایت کردند. اما سال گذشته سهچهارم آنها از هیچ نامزدی حمایت نکردند.
یکی دیگر از سلاحها «مالکیت» است. ترامپ اولین رئیسجمهور آمریکاست که شبکه خبری شخصی خودش به نام Truth Social را دارد. در مجارستان، تحت رهبری ویکتور اوربان، دیده شد که چطور سرمایهداران نزدیک به دولت میتوانند خبرهای رسمی را تقویت کنند؛ چه از روی باور شخصی و چه به امید گرفتن امتیاز تجاری در برابر پوشش مثبت رسانهای. ایکس (توییتر سابق) در اختیار ایلان ماسک است که برای ترامپ تبلیغ کرده بود. احتمالاً تیکتاک هم به دست متحدان دیگری مثل خانواده الیسون و مرداک میافتد. خرید شرکت پارامونت توسط دیوید الیسون ــ و شاید بعداً خرید Warner Bros Discovery ــ به او کنترل بر شبکههای بزرگی مثل CBS و CNN هم میدهد.
آخرین سلاح، استفاده از «نقاط فشار» است. دو شبکهی ABC و CBS پروندههای چندمیلیون دلاری قابلبرد در برابر ترامپ را با توافق بستند. چون میترسیدند نهادهای نظارتی به شکلی تلافی کنند که میلیاردها دلار برایشان هزینه داشته باشد. تصور کنید شرکتهای آلفابت و متا، با وعده یا تهدید درباره کسبوکار هوش مصنوعیشان، وادار شوند طوری عمل کنند که یوتیوب و اینستاگرام به نفع ترامپ و جنبش MAGA تغییر مسیر بدهند. وقتی سرنوشت کل شرکت در خطر باشد، آیا وظیفه مدیران در برابر سهامداران این نیست که تسلیم شوند؟
همهی اینها نگرانکننده است، اما ترامپ آنقدرها هم که به نظر میرسد قدرتمند نیست. خبرهای تلویزیونی شاید ذهن مرد سالخوردهای را که با کنترل از راه دور در کاخ سفید نشسته، مشغول کند، اما تلویزیون بیشتر به این دلیل آسیبپذیر است که صنعتی رو به افول است. خارج از فصل مناظرهها، تنها ۳ درصد از آمریکاییها CBS را منبع اصلی خبرهای سیاسی میدانند. غولهای رسانهای بیشتر بر «جنگ استریمینگ» متمرکز شدهاند. یکی از دلایلی که دیزنی جیمی کیمل را دوباره به آنتن برگرداند، فشار شدید بازیگران و هنرمندان هالیوود بود.
برای روزنامهها، خبر و تحلیل اصلیترین کارشان است. اگر مقاومت کنند، در دادگاه پیروز خواهند شد و هر بار که ترامپ یک شکایت بیاساس بابت افترا مطرح کند، بیشتر بهعنوان فردی خودخواه و زورگو رسوا خواهد شد.
بازار رسانهای آمریکا سخت کنترل میشود چون پراکنده است. در ایتالیا، در زمان سیلویو برلوسکونی، فقط چند شبکه مهم بودند و او تقریباً نصفشان را در اختیار داشت. بازاری با ۹.۵ میلیون نفر جمعیتِ مجارستانیزبان آنقدر کوچک بود که بتوان آن را بهطور کامل در دست گرفت. اما آمریکا فرق دارد. تازه، هر شبکه اجتماعی خودش یک دنیای پراکنده از تولیدکنندگان محتواست. برخلاف ویلیام راندولف هرست، صاحبان این شبکهها نمیتوانند به سردبیرها دستور بدهند چه چیزی چاپ کنند و کمیسیون ارتباطات فدرال هم بر آنها اختیاری ندارد. الگوریتمها میتوانند کاربران را هدایت کنند، اما خاموش کردن خبرها، داستان به داستان، نیازمند ارتشی به سبک چین از سانسورچیهاست. دولت ترامپ سعی کرد شبکههای اجتماعی را وادار کند که صداهای مخالف واکسن را کمرنگ کنند. نتیجه برعکس شد.
آزادی بیان در آمریکا با سه چیز حفظ میشود: تضمین قانون اساسی، یک بازار رسانهای بسیار گسترده و میلی از سوی نیمی از کشور که به ترامپ رأی نمیدهند.
حتی اگر کنترل رسانهها ممکن بود، این خودش یک فرصت تجاری بزرگ برای طرف مقابل میشد. آمریکا بازار سرمایه عمیق و افراد ریسکپذیر زیادی دارد. هیچوقت به این آسانی نبوده که یک برنامه ویدیویی یا پادکست راهاندازی شود یا نوشتهای منتشر گردد. ساختن شبکههای جدید سخت است، اما کافی است به ظهور Threads و TikTok بهعنوان جایگزینهای X نگاه کنید یا ببینید در گذشته ترتیب محبوبیت شبکههای اجتماعی چطور تغییر کرده است.
همانطور که اغلب در مورد ترامپ دیده میشود، بزرگترین دارایی او «سرعت» است. دادگاهها باید طبق روند پیش بروند؛ شرکتها باید زمان صرف کنند تا راه مقابله پیدا کنند و کسبوکارهای تازه هم برای پا گرفتن به وقت نیاز دارند.
نور، دوربین، شکایت!
بعید است جنبش MAGA بتواند بر رسانههای آمریکا مسلط شود. با این حال، حتی اگر ترامپ در نبرد خود پیروز نشود، باز هم آمریکا میتواند بازنده باشد. در اقتصادی که بر پایه جلب توجه پراکنده کار میکند، بهترین راه برای دیده شدن این است که همهچیز را فاجعه نشان دهند، مردم را به انقلاب دعوت کنند یا دیگران را به فاشیسم متهم کنند. وقتی همه پاداشها نصیب سرگرمیهای سیاسی تفرقهانگیز شود، بنا کردن حکومتی خوب بر پایه درک مشترک از واقعیتها هرچه سختتر خواهد شد.
آمریکا در قرن نوزدهم از دل یک مطبوعات حزبی جان سالم به در برد؛ احتمالاً در قرن بیستویکم هم همینطور خواهد بود. اما تبدیل شدن عرصه عمومی به یک نمایش سرگرمکننده و سطحی، باری سنگین بر دوش دموکراسیای است که همین حالا هم زیر فشار است.
اخبار برگزیدهسیاسیلینک کوتاه :