مرکانتیلیسم قرن ۲۱؛ آمریکا شروع کرد، چین پیروز خواهد شد

بازگشت مرکانتیلیسم به صحنه اقتصاد جهانی با سیاستهای حمایتگرایانه آمریکا آغاز شد اما چین با مهارت و استراتژی چندلایه از ارز مصنوعی و دامپینگ گرفته تا تسلط بر فناوریهای آینده، این بازی قدیمی را به سود خود بازتعریف کرده و در مسیر تغییر توازن قدرت اقتصادی جهان قرار گرفته است.
جهان صنعت نیوز – جهان بار دیگر شاهد بازگشت مرکانتیلیسم به عنوان یک اندیشه قدیمی اقتصادی است. این رویکرد که در قرن هفدهم مبنای سیاستهای امپراتوریهای اروپایی بود، تجارت را «بازی حاصل جمع صفر» میدانست؛ جایی که کشورها باید به خودکفایی برسند، صادرات را حداکثر و واردات را حداقل کنند و ثروت را در قالب ذخایر طلا و نقره ذخیره کنند. پس از قرنها سلطه اندیشه بازار آزاد و تجارت آزاد، اکنون با سیاستهای جدید واشنگتن، بهویژه تحت تأثیر رویکرد «اول آمریکا»، این تفکر قدیمی بار دیگر در قالبی تازه به صحنه بازگشته است.
اعمال تعرفههای گسترده، محدودیتهای تجاری و تلاش برای بازگرداندن مشاغل صنعتی به داخل آمریکا نشانههایی از این بازگشت این اندیشه است. این سیاستها که با هدف تقویت تولید داخلی و کاهش وابستگی خارجی طراحی شدهاند، در ظاهر موفق بودهاند؛ شرکای تجاری کمتر از انتظار واکنش نشان دادهاند و شرایط مبادله به نفع ایالات متحده تغییر کرده است. با این حال، این روایت پیروزی یک وجه مهم را نادیده میگیرد. چین به عنوان رقیبی که سالهاست در همین زمین بازی میکند و در آن استاد شده است.
چین و مرکانتیلیسم نسخه اول: از نرخ ارز مصنوعی تا مهندسی قواعد جهانی
چین از اوایل دهه ۲۰۰۰ مسیر مرکانتیلیستی خود را آغاز کرد و پس از پیوستن به سازمان تجارت جهانی، از ابزارهای گوناگونی بهره برد تا اقتصاد خود را به موتور صادراتی جهان بدل کند. حمایتهای گسترده از شرکتهای دولتی، تسهیلات اعتباری ارزان، انتقال اجباری فناوری و سیاستهای خرید دولتی از جمله ابزارهایی بودند که جایگاه چین را به عنوان یک اقتصاد غیربازاری تثبیت کردند.
نگهداشتن مصنوعی نرخ ارز، سیلی از کالاهای ارزان چینی را روانه بازارهای جهانی کرد و در مقابل، صنایع آمریکا با موجی از برونسپاری و افول مواجه شدند؛ روندی که شکافهای اجتماعی را عمیقتر کرد و در نهایت به خیزش پوپولیسم اقتصادی انجامید. هرچند چین از سال ۲۰۱۵ تلاش کرد اقتصاد خود را به سمت مصرفمحوری سوق دهد اما مهارتش در بازی مرکانتیلیسم کاهش نیافت. تراز تجاری آن از زیر ۴۰۰ میلیارد دلار در آن سال، به نزدیک ۱.۲ تریلیون دلار رسیده است.
مرکانتیلیسم نسخه دوم چین: صادرات ارزان و دامپینگ جهانی
پاسخ چین به موج جدید حمایتگرایی آمریکا، بهویژه تعرفههای سنگین که تا ۵۷ درصد بر کالاهای چینی وضع شدهاند، تغییر جهت صادرات از آمریکا به سایر نقاط جهان بوده است. صادرات مستقیم چین به ایالات متحده حدود ۲۵ درصد کاهش یافته اما صادرات کلی آن به رکورد تاریخی رسیده است.
چین اکنون با بهرهگیری از مازاد ظرفیت صنعتی خود، کالاها را با قیمتی عرضه میکند که رقیبی برای آن وجود ندارد؛ پدیدهای که در ادبیات تجاری با عنوان دامپینگ شناخته میشود. این سیاست نهتنها موجی از کالاهای ارزان را به بازارهای جهانی سرازیر کرده، بلکه به شکلگیری نوعی رقابت مخرب و فرسایشی نیز دامن زده است؛ پدیدهای که خود مقامات چینی آن را درونفرسایی یا رقابت مخرب مینامند.
در حالی که پیشتر بخش عمدهای از کاهش صادرات مستقیم چین از مسیر کشورهای ثالث مانند ویتنام و مکزیک به بازار آمریکا بازمیگشت، اکنون این مسیر بهمراتب محدودتر شده و تنها یکهشتم افت صادرات جبران شده است. نتیجه آنکه استراتژی چین از دور زدن تعرفهها به سمت دامپینگ جهانی تغییر مسیر داده است.
مرکانتیلیسم نسخه سوم چین: سلطه بر فناوریهای آینده
اگر سیاستهای حمایتی آمریکا عمدتاً معطوف به احیای صنایع سنتی و بازگرداندن مشاغل گذشته است، چین در حال ترسیم نقشهای آیندهنگرانهتر است. این کشور اکنون در صنایعی با رشد سریع و اهمیت راهبردی جایگاهی بیرقیب دارد. بیش از ۷۰ درصد خودروهای برقی جهان، ۹۲ درصد سلولهای خورشیدی، ۹۸ درصد ویفرهای خورشیدی و ۸۵ درصد پنلهای خورشیدی در چین تولید میشود. همچنین، سهچهارم باتریهای جهان ساخت این کشور است و قیمت باتریهای چینی نزدیک به ۳۰ درصد کاهش یافته است.
رقابت شدید در داخل چین قیمتها را به شدت کاهش داده و سودآوری شرکتها را تحت فشار قرار داده است. دولت پکن برای مهار این وضعیت کمپینی تحت عنوان ضد درونفرسایی آغاز کرده اما سرنوشت محتمل این مازاد تولید روشن است: صدور محصولات ارزان به بازارهای جهانی و تحکیم سلطه چین بر این صنایع کلیدی.
در مقابل، واشنگتن همچنان با دیده تردید به انرژیهای تجدیدپذیر مینگرد و آن را «کلاهبرداری سبز» میخواند. اگر گذار جهانی از سوختهای فسیلی به واقع رخ دهد، این رویکرد برای آمریکا به یک شکست مرکانتیلیستی سنگین منجر خواهد شد. در همین حال، هزینه تولید برق در چین اکنون کمتر از نصف هزینه آن در آمریکا برآورد میشود؛ مزیتی ساختاری که میتواند توازن قدرت اقتصادی را در دهههای آینده دگرگون کند.
پیامدهای ژئواقتصادی: بازیای که آمریکا طراحی کرد و چین میبرد
جهان امروز دوباره به مسیر حمایتگرایی و مرکانتیلیسم بازگشته است، اما بازیگران آن تغییر کردهاند. اگرچه ایالات متحده با تعرفهها و شعارهای حمایت از تولید داخلی در تلاش است تا برنده این بازی باشد، اما چین نهتنها سالهاست این قواعد را در عمل تمرین کرده، بلکه در حال بازتعریف آنها به نفع خود است.
استراتژی چندلایه پکن از سیاستهای ارزی و صنعتی گرفته تا دامپینگ و تسلط بر فناوریهای جدید، آن را به بازیگری بدل کرده که میتواند نظم اقتصادی جهانی را بهگونهای شکل دهد که بیشترین سود را نصیب خود کند. نتیجه این رقابت ممکن است چیزی فراتر از جنگ تجاری باشد: بازآرایی کامل نقشه قدرت اقتصادی جهان.
اقتصاد کلانپیشنهاد ویژهلینک کوتاه :