اقتصاد نفتی در برابر اقتصاد نوآور؛ استارتآپها در محاصره محافظهکاری

استارتآپهای ایرانی با نوآوری و ایدههای خلاقانه رشد کردهاند، اما محدودیتهای زیرساختی، فیلترینگ و محافظهکاری سرمایهگذاران داخلی، مسیر توسعه آنها را کند کرده است و بسیاری از سرمایهگذاران موفق حتی سرمایه خود را به خارج از کشور منتقل میکنند.
سارا پوردلجو – جهان صنعت نیوز: در سالهای اخیر، استارتآپها و کسبوکارهای نوپا بهعنوان یکی از مهمترین موتورهای محرک اقتصاد در جهان شناخته میشوند. این کسبوکارها با اتکا به نوآوری، فناوری و مدلهای جدید ارزشآفرینی توانستهاند سهم چشمگیری از اقتصاد جهانی را به خود اختصاص دهند و حتی الگوهای سنتی بازار را دگرگون کنند. با این حال، موفقیت استارتآپها تنها به ایدههای خلاقانه و تلاش تیمهای جوان وابسته نیست، بلکه بیش از هر چیز به وجود بسترهای حمایتی، سرمایهگذاریهای پایدار و نگاه آیندهنگر سرمایهگذاران بستگی دارد. در ایران نیز طی یک دهه گذشته موجی از استارتآپها شکل گرفت که توانستند تغییراتی محسوس در الگوهای مصرف، خدمات و حتی سبک زندگی مردم ایجاد کنند. اما مسیر رشد این کسبوکارها با چالشهای جدی مواجه است؛ از محدودیتهای زیرساختی گرفته تا کمبود سرمایهگذاری خطرپذیر و نبود نگاه توسعهمحور در سطح کلان اقتصادی. بر همین اساس، گفتوگویی با بابک هوشمند، مدیرعامل شرکت زودکس داشتیم در خصوص چالشها و معضلات کسبوکارهای آنلاین و راهاندازی آن داشتیم.
استارتآپها، قربانیان فیلترینگ و اختلالهای ارتباطی
موضوع سرمایهگذاری و چالشهای آن یکی از اساسیترین مسائل پیشروی کسبوکارهای نوپا و استارتآپی در کشور ماست. اگر بخواهیم درباره چالشها صحبت کنیم، موارد بسیار زیادی وجود دارد، اما چند مسئله کلیدی را میتوان بهعنوان محورهای اصلی مطرح کرد. نخستین چالش، که بسیاری از کسبوکارهای فعال در حوزه استارتآپی با آن مواجه هستند، مسئله زیرساختهای ارتباطی و اینترنت است. محدودیتهای ناشی از فیلترینگ، ضعف زیرساختهای ارتباطی و اختلالهایی که در مواقع بحرانی مانند دوران جنگ رخ میدهد، همگی آسیبهای جدی به کسبوکارها وارد میکنند. در شرایطی که بسیاری از فعالیتهای اقتصادی وابسته به اینترنت هستند، این مسئله به مانعی ساختاری برای توسعه تبدیل شده است. اما شاید مهمترین چالش استارتآپها در ایران تأمین سرمایه و سرمایهگذاری خطرپذیر باشد. متأسفانه در کشور ما این نوع سرمایهگذاری بسیار کمرنگ است. اگر به گذشته بازگردیم، میبینیم که از حدود سال ۱۳۹۳ به بعد برخی سرمایهگذاریها انجام شده است، اما بخش عمده آنها از سوی شرکتهای خارجی بوده است. نمونه بارز آن شرکتهای بینالمللی مانند «راکت اینترنت» یا سرمایهگذاری خارجی در پلتفرمهایی نظیر دیجیکالا است. همین سرمایهگذاریهای خارجی با پذیرش ریسکهای ذاتی فعالیتهای نوآورانه، زمینه رشد و توسعه این کسبوکارها را فراهم کردند و باعث شدند آنها به سطحی از عملکرد برسند که حتی قابل مقایسه با نمونههای بینالمللی شوند. در واقع اگر این سرمایهگذاریها انجام نمیشد، احتمالاً امروز نه دیجیکالا و نه اسنپ نمیتوانستند در این مقیاس فعالیت کنند.
محافظهکاری سرمایهگذاران، ترمز استارتآپهای ایرانی
یکی از دلایل اصلی توقف رشد استارتاپها، نگاه محافظهکارانه سرمایهگذاران داخلی است. اقتصاد ایران با اتکا به منابع طبیعی مانند نفت، گاز، پتروشیمی و معادن رشد کرده و همین موضوع باعث شده تا ذهنیت غالب در سرمایهگذاری بر مبنای ریسکگریزی باشد. حتی شرکتهایی که با هدف سرمایهگذاری خطرپذیر وارد این حوزه شدهاند نیز با همان ذهنیت محافظهکارانه فعالیت میکنند. همین مسئله موجب شده که سرمایهگذاری در استارتآپها بهطور کلی محدود شود. در سالهای اخیر بهجز گروه صنعتی گلرنگ که سرمایهگذاری قابلتوجهی در حوزه استارتآپی انجام داده، عملاً هیچ شرکت بزرگ دیگری وارد این عرصه نشده است.این مسئله فقط به گذشته محدود نمیشود و امروز نیز پیامدهای آن را میبینیم. بهعنوان مثال، در حوزه هوش مصنوعی بسیاری از کشورهای همسایه در حال سرمایهگذاری چندین میلیارد دلاری هستند، در حالی که سرمایهگذاری ایران در این بخش حتی به یک درصد از حجم سرمایهگذاری کشورهای منطقه هم نمیرسد. در مقیاس جهانی نیز فاصله بسیار زیادی داریم و عملاً از رقابت عقب ماندهایم. نقش بانکها در این زمینه نیز قابل توجه است. در مقاطعی بانکها وارد سرمایهگذاری در استارتآپها شدند و حتی برخی تیمهای جوان و نوآور در کنار بانکها فعالیت خود را آغاز کردند. اما واقعیت این است که تعداد کمی از این سرمایهگذاریها توانستند به موفقیت برسند یا به کسبوکارهایی با مقیاس بزرگ مانند اسنپ و دیجیکالا تبدیل شوند. دلیل این امر نیز همان نبود نگاه خطرپذیر در سیاستگذاری و سرمایهگذاری بود.
نمونههای موفق چه کردند؟
نمونهای از سرمایهگذاری موفق در این حوزه شرکت «سراوا» بود که با دیدی کاملاً خطرپذیر در کسبوکارهایی مانند دیوار، کافهبازار، گروه تخفیفان و حتی ریحون سرمایهگذاری کرد و توانست در زمان مناسب از آنها خروج کند. امروز نیز شاهد هستیم که مدیر این شرکت، آقای سعید رحمانی، در عراق مشغول ساختن یک اکوسیستم استارتآپی جدید است. این موضوع نشان میدهد که محدودیتهای سرمایهگذاری، موانع رگولاتوری و دیدگاههای محدودکننده در ایران موجب شدهاند تا حتی فعالان موفق این حوزه نیز سرمایه خود را به خارج از کشور منتقل کنند.
سوددهی فوری، وسواس خطرناک سرمایهگذاران ایرانی
این چالشها باعث شدهاند که توسعه استارتآپها در ایران بهکندی پیش برود. حتی کسبوکارهایی که در داخل کشور موفق بودهاند، هنگام ورود به بازار سرمایه با موانع جدی روبهرو میشوند. برای مثال، شرکت دیوار که یکی از موفقترین استارتآپهای کشور است، برای ورود به بورس با مشکلات رگولاتوری مواجه شد که مانع از توسعه بیشتر آن شد. اگر به نمونههای جهانی نگاه کنیم، خواهیم دید که شرکتهایی مانند «اوبر» پیش از رسیدن به سوددهی بیش از ۱۸ میلیارد دلار جریان نقدی منفی را تجربه کردهاند و «نتفلیکس» نیز در یک بازه زمانی حدود ۱۱ میلیارد دلار جریان نقدی منفی داشته است. شرکتهایی مانند آمازون نیز همین مسیر را طی کردهاند. در آنجا دیدگاه غالب این است که زیاندهی اولیه بههیچوجه نشانه شکست نیست و سرمایهگذاران حاضرند برای رشد و مقیاسپذیری در بلندمدت سرمایهگذاری کنند. اما در ایران هنوز این دیدگاه وجود ندارد و تصور عمومی این است که کسبوکار باید از همان ابتدا سودده باشد. این طرز فکر نهتنها در میان سرمایهگذاران بلکه در سطح سیاستگذاری کلان نیز دیده میشود. واقعیت این است که برای دستیابی به بازارهای بزرگ و مقیاسپذیر، استارتآپها ناگزیرند دورهای از زیان را پشت سر بگذارند تا بتوانند بازار خود را بسازند. حتی کسبوکارهای موفق داخلی نیز، همین مسیر را طی کردهاند؛ سرمایهگذاریهای کلانی انجام شده، جریانهای نقدی منفی ایجاد شده، و در نهایت با تثبیت در بازار، این شرکتها به سوددهی رسیدهاند. در حال حاضر نیز یکی از بزرگترین مشکلات، نبود ریسکپذیری در میان سرمایهگذاران و زمان اندک آنها برای بازگشت سرمایه است. بسیاری از سرمایهگذاران داخلی حاضر نیستند بیش از یک سال به یک کسبوکار فرصت دهند تا به نتیجه برسد، در حالی که در واقعیت، بسته به نوع فعالیت، برخی استارتآپها نیاز به حداقل شش تا هفت سال زمان دارند تا بتوانند به سوددهی برسند. کسبوکارهایی که عملیات گستردهتری دارند، طبیعتاً به زمان بیشتری نیاز خواهند داشت. البته این مسئله به معنای زیانده بودن همه استارتآپها نیست. بسیاری از آنها، مثل شرکت خود ما، اکنون سودده هستند، اما میزان سود ممکن است نسبت به سایر کسبوکارهای سنتی کمتر باشد و همین امر باعث میشود سرمایهگذاران رغبت کمتری برای ورود به این حوزه داشته باشند. در شرایط فعلی، بسیاری از سرمایهگذاران ترجیح میدهند سرمایه خود را در حوزههایی مانند املاک، طلا یا ارز وارد کنند که از نگاه آنها ریسک کمتری دارد، هرچند حتی بازار املاک نیز در سالهای اخیر با رکود مواجه بوده است.
ضعف نگاه توسعهای در اقتصاد ایران
در مجموع میتوان گفت که نگاه توسعهای در کشور ما بسیار ضعیف است. در حالی که در کشورهایی مانند آمریکا چندین شرکت فناوری غولپیکر سهم بزرگی از تولید ناخالص داخلی را ایجاد میکنند، بازار سرمایه ما حتی به اندازه چند صدم یکی از این شرکتها هم نیست. تا زمانی که فضای سرمایهگذاری خطرپذیر در کشور اصلاح نشود، شرکتها وارد بازار سرمایه نشوند و امکان خلق ثروت برای آنها فراهم نگردد، اقتصاد کشور همچنان وابسته به نفت، معادن و منابع طبیعی باقی خواهد ماند. اگر فرایند ورود شرکتها به بورس تسهیل شود، ارزش سهامی که استارتآپها ایجاد میکنند بهراحتی میتواند به نقدینگی تبدیل شود و این مسئله انگیزه سرمایهگذاران را برای ورود به این حوزه افزایش خواهد داد. در نهایت، اگر سرمایهگذار دیدی خطرپذیر داشته باشد و ارزشآفرینی یک استارتآپ را درک کند، حتی اگر در ابتدای مسیر سوددهی نداشته باشد، باز هم حاضر به سرمایهگذاری خواهد شد، زیرا میداند ارزش سهام این شرکت در پنج سال آینده میتواند چندین برابر سرمایه اولیه شود.
اخبار برگزیدهدانش و فناوری
لینک کوتاه :