عصر هوش مصنوعی و تله رکود تورمی دیجیتال

در حالیکه بسیاری امیدوارند هوش مصنوعی شکوفایی اقتصادی دهه ۹۰ میلادی را تکرار کند، تفاوتهای بنیادین در ساختار جمعیت، بازار کار و روند جهانیسازی نشان میدهد که این بار، مسیر فناوری به رشد پرچالشتر و تورمیتر منتهی خواهد شد.
جهان صنعت نیوز – دهه ۱۹۹۰ میلادی یکی از درخشانترین دورههای اقتصاد جهانی بود؛ زمانی که فناوری اطلاعات باعث جهش بهرهوری، تورم پایین و رشد اشتغال شد. حالا که هوش مصنوعی با سرعتی بیسابقه در حال گسترش است، بسیاری از خوشبینان معتقدند این فناوری میتواند همان معجزه را تکرار کند. اما واقعیت شاید چندان ساده نباشد.
اقتصاد امروز در شرایطی کاملاً متفاوت از دهه ۹۰ قرار دارد. جمعیت، بازار کار و ساختار جهانی تجارت تغییر کردهاند و همین تفاوتها ممکن است مانع از آن شوند که اقتصاد هوش مصنوعی به همان اندازه موفق عمل کند.
دهه ۹۰؛ دوران طلایی فناوری و رشد بدون تورم
در اواخر دهه ۹۰، انقلاب دیجیتال و گسترش اینترنت باعث افزایش بهرهوری در شرکتها شد. مشاغل جدیدی ایجاد شدند و اقتصاد آمریکا با رشد بالا و تورم پایین به مسیر تعادلی رسید که بسیاری آن را دوران طلایی سرمایهداری فناوریمحور مینامند.
رئیس وقت فدرال رزرو، آلن گرینسپن، باور داشت که افزایش بهرهوری ناشی از فناوری باعث میشود حتی در شرایط رونق، تورم کنترل شود. به همین دلیل، سیاست پولی انبساطی حفظ شد و نرخ بهره پایین باقی ماند. نتیجه آن بود که هم رشد اقتصادی ادامه یافت و هم تورم پایین ماند.
اما باید یادآور شد که این وضعیت تنها حاصل فناوری نبود. در آن زمان، دو نیروی دیگر نیز به کمک اقتصاد آمده بودند: جهانیسازی و تحولات جمعیتی.
جهانیسازی و جمعیت؛ دو نیروی پنهان رشد دهه ۹۰
در دهه ۹۰ میلادی، موج جهانیسازی در اوج خود قرار داشت. مرزهای تجاری گشوده شدند، شرکتها زنجیرههای تأمین خود را به کشورهای در حال توسعه منتقل کردند و کالاهای وارداتی ارزانتر شدند. این روند، بهویژه از چین و شرق آسیا، موجب شد هزینه تولید پایین بیاید و فشار تورمی کاهش یابد.
در کنار آن، نسل پرجمعیت متولدین پس از جنگ جهانی دوم در سنین اوج کاری بودند و نرخ مشارکت زنان در بازار کار نیز رو به افزایش بود. در نتیجه، عرضه نیروی کار زیاد بود و رشد اقتصادی بدون فشار تورمی ادامه داشت.
به بیان ساده، دهه ۹۰ نهتنها به لطف فناوری بلکه به واسطه ترکیب نیرومند جمعیت فعال، جهانیسازی و اعتماد بازارها، دورهای کمنظیر از رشد پایدار را تجربه کرد.
دنیای امروز: نیروی کار پیر، مرزهای بسته
اما امروز شرایط متفاوت است. همان نسل پس از جنگ جهانی دوم حالا در آستانه بازنشستگی است و نرخ مشارکت زنان در بازار کار تقریباً ثابت مانده است. جمعیت جهان در حال پیر شدن است و بسیاری از کشورها از جمله آمریکا و اروپا با کاهش رشد نیروی کار مواجهاند.
از سوی دیگر، روند جهانیسازی در حال معکوس شدن است. جنگهای تجاری، تعرفههای جدید و سیاستهای محدودکننده مهاجرت باعث شدهاند هزینه واردات بالا برود و قیمت کالاها افزایش یابد. بهجای جهانیسازی، موج جدیدی از ملیسازی زنجیره تأمین در حال شکلگیری است.
به همین دلیل، همان نیروهایی که در دهه ۹۰ موجب مهار تورم شدند، امروز در جهت عکس عمل میکنند. اقتصاددانان معتقدند که حتی اگر هوش مصنوعی بهرهوری را افزایش دهد، این عوامل ساختاری میتوانند مانع کاهش تورم شوند.
آیا هوش مصنوعی میتواند جای فناوری و اطلاعات را بگیرد؟
هوش مصنوعی پتانسیل عظیمی دارد. از خودکارسازی فرآیندهای صنعتی گرفته تا تولید محتوا، تحلیل داده، پزشکی و حتی مدیریت شهری، تقریباً هیچ حوزهای از تأثیر آن مصون نمانده است. شرکتهای بزرگ جهان میلیاردها دلار در این حوزه سرمایهگذاری کردهاند و انتظار دارند بازدهی آن در قالب کاهش هزینه و افزایش بهرهوری ظاهر شود.
اما تفاوت بزرگ در نحوه گسترش این فناوری است. در دهه ۹۰، شرکتها دههها زمان داشتند تا با فناوری اطلاعات سازگار شوند و کارگران نیز فرصت یادگیری مهارتهای جدید را پیدا کردند. اما در عصر هوش مصنوعی، سرعت تحول بسیار بیشتر است.
اقتصاددانان هشدار میدهند که اگر حذف مشاغل از طریق هوش مصنوعی سریعتر از ایجاد مشاغل جدید رخ دهد، اقتصاد ممکن است با دورهای از بیکاری ساختاری مواجه شود. در چنین حالتی، فناوری بهجای تقویت طبقه متوسط، ممکن است شکاف درآمدی را افزایش دهد.
در هر تحول فناورانه، فاصله زمانی میان هزینههای تغییر و مزایای نهایی وجود دارد. در ابتدا، فناوری جدید معمولاً موجب برهم خوردن بازار کار میشود؛ برخی مشاغل از بین میروند و کارگران باید زمان و آموزش لازم برای سازگاری با مشاغل جدید را پیدا کنند.
این همان چیزی است که امروز در مورد هوش مصنوعی نگرانکننده به نظر میرسد. بسیاری از تحلیلگران پیشبینی میکنند که سرعت جایگزینی نیروی انسانی با الگوریتمها از سرعت ایجاد فرصتهای تازه بیشتر خواهد بود.
به بیان دیگر، اگر در دهه ۹۰، اینترنت ابتدا مشاغلی مانند آژانسهای مسافرتی را از بین برد اما سپس فرصتهایی چون تولید محتوای دیجیتال و مدیریت داده را ایجاد کرد، در عصر هوش مصنوعی ممکن است زمانِ گذار بسیار کوتاهتر و دردناکتر باشد.
فشاری تازه بر سیاستگذاران
سؤال مهم این است که سیاستگذاران اقتصادی چگونه باید با این واقعیت جدید روبهرو شوند. بانکهای مرکزی که در دهه ۹۰ از افزایش بهره خودداری میکردند، امروز با تهدید تورم مداوم مواجهاند. در عین حال، دولتها باید برای آموزش مهارتهای جدید به نیروی کار و کاهش تبعات اجتماعی فناوریهای هوشمند برنامهریزی کنند.
همچنین، اقتصادهای توسعهیافته با کاهش مهاجرت و پیر شدن جمعیت، با کمبود نیروی کار مواجه خواهند شد. این امر میتواند همزمان تورم را بالا ببرد و بهرهوری را پایین بیاورد؛ ترکیبی که کارشناسان از آن به عنوان تله رکود تورمی دیجیتال یاد میکنند.
در چنین شرایطی، سیاستهای اشتغال، آموزش و بازتوزیع درآمد اهمیت دوچندان پیدا میکنند. در غیر این صورت، تحولات فناورانه ممکن است نه به رفاه جمعی، بلکه به افزایش نابرابری و نارضایتی اجتماعی منجر شود.
تحولات فناورانه همیشه دو چهره داشتهاند: نوآوری و آشفتگی. همانطور که انقلاب صنعتی در قرن نوزدهم ابتدا مشاغل سنتی را نابود کرد اما در نهایت اقتصاد جهانی را متحول ساخت، هوش مصنوعی نیز چنین دوگانگیای دارد.
اقتصاددانان یادآور میشوند که در هر موج فناوری، مزایا با تأخیر و هزینهها بلافاصله ظاهر میشوند. اگر سیاستگذاران و بنگاهها نتوانند دوره گذار را مدیریت کنند، مزیت بهرهوری بهجای رفاه عمومی، به انباشت ثروت در دست گروهی محدود منجر خواهد شد.
آیندهای متفاوت از دهه ۹۰
در حالی که هوش مصنوعی میتواند اقتصاد جهان را متحول کند، مقایسه آن با دهه ۱۹۹۰ ممکن است سادهانگارانه باشد. امروز جهانیسازی در عقبنشینی است، جمعیت جهان در حال پیر شدن است، و سیاستهای تجاری محدودکننده به تورم دامن میزنند.
به بیان دیگر، حتی اگر فناوری هوش مصنوعی بهرهوری را بالا ببرد، نیروهای ساختاری حاکم بر اقتصاد کنونی مانع از تکرار همان رشد بیتورم دهه ۹۰ خواهند شد. همانطور که یکی از اعضای هیأتمدیره فدرال رزرو گفته است: «در هر موج نوآوری، ابتدا آشفتگی میآید و بعد از مدتی منافع آن نمایان میشود.»
به نظر میرسد اقتصاد جهانی اکنون در همان مرحله اول قرار دارد؛ مرحلهای که هوش مصنوعی میتواند همهچیز را دگرگون کند اما تا رسیدن به ثبات، راهی پرچالش در پیش است.
اقتصاد هوش مصنوعی ممکن است در نهایت رفاه و بهرهوری را افزایش دهد، اما در کوتاهمدت، با تورم بالا، کمبود نیروی کار و شوکهای ساختاری همراه خواهد بود. این بار، برخلاف دهه ۹۰، جهان آماده پذیرش آسان این تغییر نیست.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانلینک کوتاه :