صبحی تلخ در شیراز؛ فریاد دلخراش خشونت در مدارس

مرگ سام زارعی فریادی خاموش است که هشدار میدهد تنبیه و تحقیر کودکان در مدارس میتواند جان و روان آنها را نابود کند و جامعه را مسئول آیندهای پر از درد و رنج میکند.
فاطمه عباسی- جهان صنعت نیوز: صبحی آرام در شیراز با خبری تلخ شکست؛ پسرکی دوازدهساله، به نام «سام زارعی»، دیگر نخواست به مدرسه برود، نخواست زنگ بعدی را بشنود و دیگر نخواست بار دیگر میان نگاههای سرزنش و واژههای سنگین گرفتار شود. او به زندگیاش پایان داد و با رفتنش، وجدان یک جامعه را بیدار کرد. در سکوت خانهای که پر از دفتر، مداد و اشک شد، سؤالی بیپاسخ در هوا ماند: چه بر سر کودکی آمد که درس و بازی، برایش بدل به ترس و اضطراب شد؟
حادثه دردناک سام زارعی تنها مرگ یک دانشآموز نیست؛ نشانهای است از زخمی که سالهاست در تار و پود نظام آموزشی و تربیتی ما نهفته است. زخمی از جنس خشونت پنهان، تحقیر و بیتوجهی به روان لطیف کودکان. در کلاسهایی که باید مأمن دانایی و مهربانی باشد، هنوز فریاد، تنبیه، ترس و شرم شنیده میشود. کودکانی که باید در محیطی امن رشد کنند، گاه زیر بار فشار روانی و ترس از تنبیه فرو میریزند و از حق ساده زیستن محروم میشوند.
سام رفت، اما رفتنش فریادی است علیه بیرحمیهای کوچک روزمره؛ علیه نادیدهگرفتن اشکهای خاموش پشت نیمکتها. او نماد هزاران کودکی است که در سکوت رنج میبرند، تحقیر میشوند و صدایشان هرگز به گوش کسی نمیرسد. این فاجعه، دعوتی است برای بازاندیشی در آنچه به نام «تربیت» انجام میدهیم؛ هشداری برای بازگرداندن مهربانی، احترام و امنیت به کلاسهایی که آینده یک ملت در آن شکل میگیرد.
ضرورت بازخوانی حقوق کودک
محمدمهدی سیدناصری، حقوقدان و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان، میگوید این فاجعه تلخ بار دیگر ضرورت بازخوانی جدی حقوق کودک و مسئولیتهای نهاد آموزش و خانواده را یادآور میشود. آنچه در ظاهر یک رفتار تربیتی یا واکنش انضباطی تلقی میشود، در باطن میتواند نقض آشکار کرامت انسانی و تهدیدی جدی برای سلامت روانی و عاطفی کودک باشد. سام زارعی تنها قربانی یک اشتباه فردی نیست؛ او نشانهای از خلأ سیاستهای حمایتی، ضعف آگاهی روانی در نظام آموزشی و بیتوجهی به قوانین صریح منع خشونت علیه کودکان است. اکنون زمان آن است که جامعه، قانونگذاران و نهادهای آموزشی با نگاه علمی و انسانی، مفهوم «تربیت بدون خشونت» را از شعار به واقعیت تبدیل کنند و امنیت روانی کودکان را به عنوان حقی بنیادین، در صدر دغدغههای خود قرار دهند.
تنبیه بدنی و تحقیر روانی کودکان در مدارس، نقض آشکار حقوق کودک است. قوانین داخلی و کنوانسیونهای بینالمللی، از جمله ماده ۳۹ قانون حمایت از کودکان و نوجوانان و کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل متحد، بر حق برخورداری از محیط آموزشی امن و بدون خشونت تأکید دارند. با این حال، فشار روانی ناشی از تنبیه، ترس از واکنش خانواده و نبود حمایت روانشناختی، شرایطی ایجاد میکند که کودک توان مقابله با بحرانها را از دست میدهد و گاه به اقدامات جبرانناپذیر مانند خودکشی دست میزند.
تنبیه و تحقیر، تهدیدی برای کودکان
سید ناصری میافزاید: مطالعات روانشناسی نشان میدهد تجربه مکرر تحقیر و تهدید باعث اضطراب، افسردگی، کاهش اعتمادبهنفس و افت انگیزه تحصیلی میشود. کودکانی که همواره از ترس تنبیه یا تحقیر زندگی میکنند، نه تنها توان یادگیری را از دست میدهند، بلکه ممکن است به رفتارهای خودویرانگر، خودزنی یا اختلالات اجتماعی دچار شوند. فشار روانی مستمر، توانایی کودک در برقراری ارتباط سالم با همسالان و بزرگسالان را نیز مختل میکند و احساس تنهایی، بیپناهی و سرخوردگی را تشدید میکند.
حادثه سام زارعی نمونهای بارز از تأثیر مخرب فشار روانی و نبود حمایت در محیط مدرسه است. ترکیب تنبیه مدرسه، ترس از اطلاع والدین و فقدان حمایت روانی، شرایطی ایجاد کرد که کودک توان مقابله با بحران را نداشت و به اقدام فاجعهآمیز دست زد. این موضوع نشان میدهد تنبیه و تحقیر نه تنها آموزش و تربیت را تقویت نمیکند، بلکه سلامت روان و زندگی کودک را تهدید میکند و ممکن است پیامدهایی جبرانناپذیر داشته باشد.
مدرسه و معلم و ایفای نقش حمایتگرانه
این کارشناس حقوق کودک میگوید: مدرسه و معلم باید محیطی امن، حمایتگر و پر از احترام متقابل برای کودک ایجاد کنند. استفاده از روشهای تربیتی غیرخشونتآمیز، تشویق رفتارهای مثبت، گفتوگو و حل مسأله مشارکتی، محرمانه نگه داشتن اشتباهات کودک همراه با فرصت اصلاح، شناسایی به موقع نشانههای اضطراب و افسردگی و تقویت ارتباط مثبت میان مدرسه، کودک و خانواده، از جمله راههایی است که میتواند فشار روانی را کاهش دهد و سلامت روحی کودکان را محافظت کند. توجه دقیق به رفتارهای کودک و ایجاد فضایی امن که خطا و اشتباه بخشی طبیعی از رشد کودک محسوب شود، اهمیت ویژهای دارد.
پیشگیری از فجایع آینده
او راهحل عبور از این بحران برای پیشگیری از فجایع مشابه، اصلاح قوانین و آییننامهها بیان میکندو تصریح میکند که؛ ممنوعیت صریح هرگونه تنبیه بدنی و روانی در مدارس و پیشبینی مجازات قانونی برای هرگونه تخطی بهشدت مورد نیاز است. استقرار روانشناسان و مشاوران حرفهای در مدارس میتواند نشانههای اضطراب و فشار روانی را شناسایی کرده و مداخلات به موقع انجام دهد. آموزش والدین و معلمان درباره حقوق کودک و روشهای تربیتی غیرخشونتآمیز، ایجاد سامانههای گزارشدهی محرمانه و فرهنگسازی اجتماعی درباره احترام و مهربانی در محیطهای آموزشی نیز گامهای مهمی هستند که سلامت روانی کودکان را تضمین میکنند و از وقوع فاجعهای دیگر جلوگیری میکنند.
این اقدامات تنها راهی است که میتواند آینده کودکان را از فشار روانی و خشونت محافظت کند. جامعهای که این هشدارها را نادیده بگیرد، سلامت روانی و اجتماعی نسل آینده خود را به خطر میاندازد و آیندهای پر از آسیب و ناامنی تربیتی رقم خواهد زد. کودک سرمایه انسانی و آیندهساز جامعه است و باید در محیطی امن، حمایتگر و عاری از ترس و تحقیر رشد کند. والدین، معلمان و سیاستگذاران موظفاند با همکاری یکدیگر سازوکارهای حمایتی، آموزشهای تخصصی و سیاستهای کارآمد ایجاد کنند تا هرگونه فشار روانی یا تنبیه، تهدیدی برای جان، کرامت و آینده کودک نباشد. حادثه سام زارعی هشداری جدی برای جامعه، خانوادهها و سیاستگذاران است و یادآور این واقعیت تلخ که تنبیه و تحقیر هرگز ابزار تربیتی مؤثر نیست و پیامدهای آن میتواند جبرانناپذیر باشد.
اجتماعی و فرهنگیاخبار برگزیدهلینک کوتاه :