زمان خرید دوباره طلا فرا رسیده است؟ ؛ آرامش طلایی پیش از حرکت بزرگ

بازار جهانی طلا پس از نوسانات شدید، در محدوده ۴۰۰۰ دلار در هر اونس به ثبات نسبی رسیده و اکنون میان دو نیروی اصلی در حال تعادل است؛ تعادلی شکننده که با کوچکترین تغییر دادههای اقتصادی میتواند مسیر تازهای برای این فلز زرد رقم بزند.
جهان صنعت نیوز – بازار جهانی طلا در هفتههای اخیر به مرحلهای تازه از تعادل رسیده است؛ جایی که فلز زرد پس از دورهای از نوسانات شدید، اکنون در محدوده ۴۰۰۰ دلار در هر اونس تثبیت شده است. این رقم که چند ماه پیش برای بسیاری از تحلیلگران غیرقابل تصور بود، حالا به سطحی روانی و تعیینکننده برای جهت آینده بازار تبدیل شده است.
در پس این ثبات ظاهری، ترکیبی از عوامل اقتصادی و ژئوپلیتیکی از سیاستهای بانک مرکزی آمریکا گرفته تا وضعیت متزلزل اقتصاد جهانی، روابط تجاری واشنگتن و پکن و حتی تنشهای سیاسی داخلی در ایالات متحده در حال شکل دادن به چشمانداز قیمت طلاست.
قیمت طلا در میانه دو نیرو: سیاست پولی و تجارت جهانی
آخرین تصمیم فدرالرزرو یعنی کاهش نرخ بهره به میزان ۲۵ واحد پایه، مطابق انتظار بازار بود؛ اما لحن محتاطانه جروم پاول، رئیس این نهاد، شوکی تازه به معاملهگران وارد کرد. او اعلام کرد که ادامه چرخه کاهش نرخ بهره در نشست ماه دسامبر قطعی نیست. همین جمله کافی بود تا احتمال کاهش مجدد نرخها از حدود ۹۰ درصد به نزدیک ۶۳ درصد سقوط کند.
در نگاه سرمایهگذاران، کاهش نرخ بهره معمولاً به معنای افزایش جذابیت طلاست، زیرا بازدهی داراییهای بدون ریسک کاهش مییابد و هزینه نگهداری طلا پایین میآید. اما هنگامی که فدرالرزرو پیامهایی دوپهلو ارسال میکند، بازار در حالت انتظار فرو میرود. نتیجه آن، حرکت نوسانی قیمت طلا در محدوده ۳۹۵۰ تا ۴۰۰۰ دلار است.
پاول در نشست اخیر خود کوشید تا از تکرار اشتباهات گذشته جلوگیری کند؛ او نه بهطور کامل تسلیم فشارهای بازار شد و نه وعده داد که سیاستهای انبساطی تا مدت طولانی ادامه یابد. این موضع محتاطانه اگرچه برای ثبات مالی مفید است اما از نیروی محرکه صعودی طلا نیز کاسته است.
در حالی که بازارها منتظر دادههای بعدی هستند، کاهش تنشهای تجاری میان چین و آمریکا نیز عاملی بوده که از شدت تقاضای احتیاطی برای طلا کاسته است. توافق اخیر میان دو اقتصاد بزرگ جهان، هرچند محدود و سطحی، از نگرانیهای مربوط به تشدید جنگ تعرفهای کاسته و باعث کاهش جذابیت طلا بهعنوان دارایی امن شده است.
با این حال، این کاهش جذابیت موقتی است. بیشتر کارشناسان معتقدند که ریشههای اختلاف میان دو کشور عمیقتر از آن است که با چند توافق موقت برطرف شود. در نتیجه، احتمال بازگشت نگرانیها و احیای تقاضای طلا در میانمدت بالاست.
تحلیل تکنیکال و محدودههای حساس قیمت طلا
از منظر تکنیکالی، ۴۰۰۰ دلار اکنون به سطحی حیاتی بدل شده است. عبور پایدار از این سطح میتواند مسیر را برای حرکت تا ۴۱۷۵ دلار در هر اونس هموار کند؛ سطحی که تحلیلگران آن را نقطه بازگشت روند صعودی میدانند. در مقابل، شکست حمایت ۳۹۵۰ دلار میتواند موجب اصلاح بیشتر تا محدوده ۳۸۵۰ دلار شود.
با توجه به شرایط فعلی، بازار بیشتر در حال تجربهی دورهای از نوسان محدود و تجمیع نیرو است. چنین وضعیتهایی معمولاً پیشدرآمد حرکات بزرگ بعدی هستند؛ حرکاتی که جهت آنها وابسته به دادههای اقتصادی و تصمیمهای سیاستگذار پولی خواهد بود.
هفته آینده مجموعهای از شاخصهای کلیدی اقتصادی منتشر میشود که میتواند مسیر کوتاهمدت بازار طلا را تعیین کند. شاخص مدیران خرید بخش تولید و خدمات آمریکا، تصویری از فعالیت صنعتی و فشارهای تورمی ارائه خواهد داد.گزارش اشتغال بخش خصوصی نیز نشانهای از وضعیت بازار کار ایالات متحده است؛ اگر این گزارش ضعف در اشتغال را نشان دهد، فشار بر فدرالرزرو برای کاهش مجدد نرخ بهره افزایش مییابد.
در پایان هفته نیز شاخص احساسات مصرفکننده دانشگاه میشیگان منتشر میشود که انتظار میرود نگرانیهای مصرفکنندگان درباره تورم و درآمد را منعکس کند. به بیان دیگر، طلا اکنون در مرحلهای است که هر دادهی اقتصادی میتواند جرقهی یک حرکت بزرگ باشد.
پیش بینی قیمت طلا از نگاه تحلیلگران
تحلیلگران بازار دیدگاههای نسبتاً متفاوتی درباره مسیر آتی طلا دارند، اما در یک نکته همنظرند. دوره اصلاح قیمت به پایان رسیده و بازار در حال بازیابی تعادل است.
فیلیپ استریبل، استراتژیست ارشد در شرکت بلولاین فیوچرز، معتقد است که طلا پس از اصلاح اخیر، اکنون در حال آماده شدن برای صعود است. به گفته او، اگر دادههای اقتصادی نشانههایی از ضعف در بازار کار نشان دهند، فدرالرزرو چارهای جز ادامه کاهش نرخ بهره نخواهد داشت و همین امر میتواند باد موافقی برای طلا باشد.
در همین حال، اوله هانسن، رئیس استراتژی کالا در بانک ساکسو، دیدگاهی محتاطانهتر دارد. او میگوید: «حتی با وجود فشار فروش اخیر، چشمانداز بلندمدت طلا همچنان مثبت است، اما بازار نیاز به زمان دارد تا انرژی تازهای برای صعود جمع کند. اگر این دوره تثبیت مانند دوره قبلی حدود چهار ماه طول بکشد، رسیدن به رکورد جدید تا پایان سال واقعاً چشمگیر خواهد بود.» هانسن همچنین بر ابهام تصمیمگیری فدرالرزرو تأکید میکند و میافزاید که پاول مانند بسیاری دیگر از سیاستگذاران در تاریکی حرکت میکند و همین بلاتکلیفی میتواند قیمتها را در محدوده فعلی نگه دارد.
در میان معاملهگران بازار، نوعی دوگانگی دیده میشود. از یکسو، کاهش نرخ بهره، ضعف بازار کار و نگرانی از رکود اقتصادی، تقاضا برای طلا را بالا میبرد. از سوی دیگر، هر نشانهای از بهبود رشد یا آرامش ژئوپلیتیکی میتواند بخشی از این تقاضا را کاهش دهد.
آرون هیل، تحلیلگر ارشد بازار در شرکتFP Markets&، این وضعیت را «دوراهی طلا» مینامد. به گفته او، بازار در تلاش است میان دو نیروی متضاد تعادل برقرار کند: پیامهای متناقض فدرالرزرو و توافق تجاری آمریکا و چین. او میگوید: «تا زمانی که شاخص نوسانات بازار سهام آمریکا بالاتر از ۱۶ باقی بماند، سرمایهگذاران همچنان بخشی از پرتفوی خود را برای پوشش ریسک به طلا اختصاص خواهند داد. در نتیجه، افت قیمتها زیر ۳۹۵۰ دلار میتواند فرصت خرید تلقی شود.»
در کنار عوامل اقتصادی، تحولات سیاسی داخلی ایالات متحده نیز بر احساسات بازار سایه افکنده است. بنبست بودجهای میان دولت و کنگره احتمالاً منجر به ادامه تعطیلی بخشی از دولت فدرال خواهد شد؛ رخدادی که در صورت تداوم، میتواند رشد اقتصادی را تحت فشار قرار دهد.
در حال حاضر، برنامههای حمایتی مانند کمکهای غذایی در معرض توقف قرار گرفتهاند؛ اقدامی که ممکن است به یکهشتم جمعیت آمریکا آسیب بزند. افزایش فشار معیشتی در میان خانوارهای آمریکایی نیز در شاخص «استرس مصرفکننده» منعکس شده که طبق گزارش جدید، به بالاترین سطح خود در پنج سال گذشته رسیده است.
چنین شرایطی معمولاً به افزایش تقاضا برای داراییهای امن مانند طلا منجر میشود، زیرا سرمایهگذاران در شرایط بیثباتی سیاسی تمایل دارند از بازارهای پرریسک فاصله بگیرند.
نگاهی به عوامل جهانی و نقش بانکهای مرکزی
یکی از مهمترین محرکهای بلندمدت بازار، افزایش خرید طلا از سوی بانکهای مرکزی جهان است. در سالهای اخیر، کشورهای درحالتوسعه بهویژه چین، هند، ترکیه و روسیه، روند خرید خود را بهطور چشمگیری افزایش دادهاند تا وابستگی به دلار را کاهش دهند.
این تقاضای رسمی، پشتوانهای قوی برای ثبات قیمت طلا فراهم کرده است. در شرایطی که سرمایهگذاران کوتاهمدت به دنبال سود سریع هستند، بانکهای مرکزی معمولاً با رویکردی بلندمدت عمل میکنند و به نوعی کف قیمتی برای بازار ایجاد مینمایند.
از منظر بنیادین، کاهش ارزش واقعی ارزها در پی سیاستهای انبساطی پولی، همچنان مهمترین نیروی محرکه قیمت طلاست. تورم مزمن در اقتصادهای پیشرفته، نرخهای بهره پایین و بدهیهای سنگین دولتها موجب شده است تا سرمایهگذاران جهانی بهدنبال پناهگاههای مطمئنتر باشند.
در بازارهای آسیایی، بهویژه هند و چین، تقاضای فیزیکی برای طلا همچنان بالا باقی مانده است. فصل جشنها و ازدواجها در هند، بهطور سنتی مصرف طلا را افزایش میدهد و همین امر میتواند از افت بیشتر قیمتها جلوگیری کند. در مقابل، سیاستهای محدودکننده واردات در چین ممکن است تا حدودی این تقاضا را مهار کند.
آیا قیمت طلا میتواند رکورد تازهای ثبت کند؟
پاسخ به این پرسش بستگی به دو متغیر کلیدی دارد: سیاست پولی آمریکا در ماههای پایانی سال و تحولات ژئوپلیتیکی و اقتصادی جهانی.
اگر دادههای اقتصادی نشانههایی از ضعف پایدار در اشتغال و تولید نشان دهند، فشار بر فدرالرزرو برای کاهش بیشتر نرخ بهره افزایش خواهد یافت. در چنین شرایطی، طلا احتمالاً میتواند از مرز ۴۱۷۵ دلار عبور کند و حتی به رکوردهای تاریخی جدیدی برسد. اما اگر اقتصاد آمریکا همچنان مقاوم بماند و نشانههای بهبود ظاهر شود، ممکن است سرمایهگذاران بخشی از دارایی خود را از طلا خارج کرده و به سمت بازارهای سهام یا اوراق بازگردند. در این سناریو، بازگشت قیمت به محدوده ۳۸۰۰ دلار نیز دور از انتظار نیست.
به طور کلی بازار جهانی طلا در حال حاضر در موقعیتی دوگانه قرار دارد، نه آنقدر قوی است که بتوان از آغاز یک روند صعودی جدید سخن گفت و نه آنقدر ضعیف که سقوط آزاد محتمل باشد. تثبیت قیمتها در نزدیکی ۴۰۰۰ دلار نشان میدهد که بازار در حال تنفس میان دو مرحله بزرگتر است.
در کوتاهمدت، تمرکز معاملهگران بر دادههای اقتصادی و اظهارنظرهای مقامات فدرالرزرو خواهد بود. در میانمدت، توجه به سیاستهای پولی چین، رفتار بانکهای مرکزی و تنشهای سیاسی جهانی مسیر حرکت قیمت را تعیین خواهد کرد.
طلا در دورهای از تعادل پویا قرار گرفته است؛ تعادلی که میتواند با کوچکترین تغییر در دادههای کلان یا تحولات سیاسی، برهم بخورد. برای سرمایهگذاران بلندمدت، حفظ موقعیتهای خرید در سطوح زیر ۴۰۰۰ دلار همچنان توجیهپذیر است، چرا که ریسکهای ساختاری اقتصاد جهانی از تورم گرفته تا بدهی دولتها و نااطمینانی سیاسی، هنوز از میان نرفتهاند.
اخبار برگزیدهطلا و ارزلینک کوتاه :
