راهی که از زایندهرود گذشت، به طالقان رسید؛ تکرار خطا در تصمیمات آبی

انتقال آب از سد طالقان به تهران، تصمیمی تازه در ادامه زنجیرهای از سیاستهای اشتباه آبی است؛ تصمیمی که کارشناسان هشدار میدهند میتواند طالقان را به سرنوشتی مشابه اصفهان و ارومیه دچار کند و بحران کمآبی را از مرز پایتخت فراتر ببرد.
سارا پوردلجو – جهانصنعت نیوز: گاهی فاجعه نه با یک انفجار آغاز میشود، نه با خشکسالی ناگهانی، و نه حتی با یک سیل؛ بلکه با تصمیمی ساده، مُهر تأییدی بیفکر یا امضایی پشت میز یک اداره. تصمیمی که در لحظه شاید منطقی به نظر برسد، اما در گذر زمان، چون دومینویی از خطا، سرنوشت یک سرزمین را تغییر میدهد. بحران امروز اصفهان، خشکیدن زایندهرود، مهاجرت روستاییان و حتی تنشهای اجتماعی میان استانها، همه شاید در ظاهر حاصل کمآبی باشند، اما در عمق خود، نتیجه سالها تصمیمگیری بدون دوراندیشی هستند. سالهایی که توسعه را تنها در گسترش شهرها و ساخت سدها دیدیم، نه در حفظ تعادل طبیعت و عدالت آبی. در این میان، مسئولان نیز همواره بهدنبال راهحلهای موقتی بودهاند. اکنون این زنجیره اشتباهات به جایی رسیده است که حتی پرآبترین مناطق نیز با عطش دستبهگریباناند. پرسش اصلی این است: آیا هنوز میتوان این چرخه را متوقف کرد یا باید نظارهگر فرو رفتن آخرین قطرات امید در دل خاک باشیم؟ خبرها حاکی از آن است که آب سد طالقان به تهران میرسد؛ تصمیم اشتباه دیگری که پیامدهای آن بهزودی گریبان ساکنان طالقان را خواهد گرفت و این منطقه را نیز به شهرهایی چون ارومیه یا اصفهان شبیه میکند. بر همین اساس، گفتوگویی با بهروز دهزاد، کارشناس باتجربه محیطزیست، داشتیم.
زنجیره تصمیمات اشتباه؛ بحران امروز از کجا آغاز شد؟
اصفهان و شهرهای مشابه در حال حاضر با بحرانهای جدی زیستمحیطی روبهرو هستند. ببینید، گاهی یک تصمیم اشتباه از سوی فردی که مسئولیت و آگاهی لازم را ندارد، زنجیرهای از پیامدهای منفی ایجاد میکند؛ تصمیماتی که اثرات آنها بهصورت سلسلهوار ادامه پیدا میکند. کاری که امروز هم انجام میشود، در واقع ادامه همان پیامدهای تصمیمات غلطی است که سالها پیش درباره تأمین آب ابرشهر تهران گرفته شد. کسانی که با اصول و مبانی محیطزیست آشنا هستند، میدانند این نوع انتقال آب تا چه اندازه اشتباه است. یادم هست زمانی که دانشجو بودم، استادم در خارج از کشور میگفت: اگر مسافت انتقال آب از بیست کیلومتر بیشتر شود، نهتنها از نظر اقتصادی توجیهی ندارد، بلکه پیامدهای منفی جدی برای مبدأ و مقصد به همراه خواهد داشت. نمونه بارز این موضوع، انتقال آب از طالقان به تهران است. تا کی قرار است این اشتباه تکرار شود؟ از همان ابتدا آب کرج را به تهران منتقل کردیم، بعد آب جاجرود را، و هر منبع آب سطحی اطراف پایتخت را که باید برای مناطق خودش مصرف میشد، بدون توجه به پیامدهای زیستمحیطی و اجتماعی به تهران بردیم. یعنی سادهترین راه را انتخاب کردیم؛ راهی که نه نیاز به فکر داشت، نه تحلیل، نه دانش و نه آگاهی.
به بعد از انتقال آب از طالقان فکر کردهاید؟
واقعاً نمیدانم تا کجا قرار است این روند ادامه پیدا کند. مسلم است که این مسیر جواب نمیدهد. بعد از طالقان، از کجا قرار است آب بیاورند؟ احتمالاً از استانهای دیگر؛ اما استانهایی که در جنوب، غرب و شرق تهران قرار دارند، خودشان با کمآبی مواجهاند. تنها مسیر باقیمانده، مناطق شمالی است که باید از ارتفاعات البرز آب را به تهران منتقل کنند؛ ولی در نهایت هیچ فایدهای نخواهد داشت. من از رقم دقیق مصرف سرانه آب در تهران اطلاعی ندارم، اما حدود پانزده سال پیش، زمانی که روی پروژه سد طالقان کار میکردم، تحقیقات مربوط به مکانیابی، نحوه احداث، حجم مخزن و مدیریت آن حدود دو تا سه سال طول کشید. همان زمان نیز از نظر زیستمحیطی، احداث سد کار درستی نبود؛ ولی چون دستور از سوی مسئولان مربوطه میآمد، امکان مخالفت وجود نداشت. تنها کاری که میتوانستم انجام دهم این بود که تلاش کنم پیامدهای منفی پروژه را تا حدی کاهش دهم. اما بعد از احداث سد متوجه شدیم محل اجرای آن را حدود شصت متر بالاتر بردهاند تا زمینهای برخی افراد متنفذ منطقه در محدوده آبخور قرار بگیرد. یعنی حتی پس از سالها تحقیق علمی، تصمیم نهایی را بر اساس منافع شخصی گرفتند، نه منطق فنی یا زیستمحیطی. این همان الگوی تصمیمگیری غلطی است که همچنان ادامه دارد و چون نتیجهای ندارد، پیامدهای منفی آن روزبهروز بیشتر میشود.
بازچرخانی آب؛ حلقه مفقوده مدیریت شهری
در مورد مصرف آب نیز باید گفت بخش قابلتوجهی از آبی که در تهران مصرف میشود، تنها یکبار استفاده میشود؛ مثلاً برای استحمام یا مصارف بهداشتی، و سپس به فاضلاب میریزد. صدها میلیون مترمکعب آب که میتواند دوباره به چرخه بازگردد، عملاً رها میشود. در حالیکه در بسیاری از کشورهای دنیا، با یک تصفیه سبک، این آب را مجدداً برای مصارف شهری استفاده میکنند. بهجای بهرهگیری از فناوریهای تصفیه و بازچرخانی، میخواهیم مناطق دیگر را از منابع آبشان محروم کنیم تا آب را به تهران برسانیم. این تصمیمی غلط است که ادامه همان تصمیمهای اشتباه گذشته به شمار میآید. اجرای چنین سیاستی ممکن است منطقه حاصلخیز دره طالقان را نیز به نابودی بکشاند؛ منطقهای که شاید آخرین ناحیه حاصلخیز واقعی کشور باشد. چون مناطق بختیاری، اصفهان و ارومیه هر یک به نحوی از بین رفتهاند، متأسفانه ممکن است روزی برسد که طالقان هم به همان سرنوشت دچار شود.
محیطزیست؛ همیشه قربانی تصمیمهای اشتباه است
من سالهاست که با مسئولان در این زمینه صحبت کردهام. بسیاری از آنها انسانهای خوبی هستند، اما مشکل اینجاست که مراکز تصمیمگیری در کشور بسیار متعدد و پراکندهاند. کسی که مأمور انجام کاری است، خودش نمیداند باید چه کند. از صبح تا شب برایش توصیههای مختلف میرسد؛ گاهی نادرست و نابجا، و همین باعث سردرگمی و بیعملی میشود. هر کس فقط به منافع خود فکر میکند و همین امر حل مسئله را غیرممکن کرده است.
در پایان، اگر بخواهم نکتهای بگویم، این است که ما سالهاست درباره این موضوعها هشدار میدهیم؛ از دریاچه ارومیه گرفته تا تالاب هورالعظیم و دیگر منابع آبی کشور. کارشناسان و متخصصان همواره هشدار دادهاند، اما گویا گوش شنوایی وجود ندارد. متأسفانه به دلیل انبوه مشکلات دیگر در کشور، مسائل محیطزیست در اولویتهای آخر قرار گرفته است و این بیتوجهی میتواند فاجعهای برای آینده این سرزمین باشد. من فقط امیدوارم تصمیمگیرندگان کمی دورتر را ببینند، به فرزندان و نوههایشان فکر کنند و از خود بپرسند: نسلهای آینده قرار است در چه سرزمینی و با چه منابعی زندگی کنند؟
اخبار برگزیدهمحیط زیست
لینک کوتاه :
