xtrim

تأثیر مشارکت پایین بر آینده شهرداری تهران: آیا زاکانی می‌تواند در قدرت بماند؟

عضو پیشین شورای اسلامی شهر تهران گفت: در دنیا، نظام «حکمرانی محلی» وجود دارد. الان مثلاً در آمریکا، فرانسه یا انگلستان، شهردار بر نیروهای انتظامی، راهنمایی و رانندگی و پلیس شهری نظارت دارد و شهرداری از امکانات گسترده‌ای برخوردار است. شورا هم اختیارات واقعی دارد و مدیریت شهری و محلی در اختیارش است؛ اما در ایران چنین نیست.

جهان صنعت نیوز، انتخابات هفتمین دوره شورای شهر در تهران بنا بر برخی اخبار اعلام شده قرار است برای نخستین‌بار، به‌صورت تناسبی برگزار می‌شود؛ تغییری که به گفته کارشناسان، می‌تواند وزن فهرست‌های حزبی را در شوراها افزایش دهد و ترکیب سیاسی مدیریت شهری را دگرگون کند. هرچند اصولگرایان با چند طیف و فهرست مجزا آماده حضور در این میدان می شوند اما اصلاح‌طلبان همچنان در بلاتکلیفی‌اند، وضعیتی که به گفته ناظران، ممکن است به تقویت تندروها در مدیریت شهری بینجامد.

محمود میرلوحی، عضو پیشین شورای اسلامی شهر تهران، در گفت‌وگو با اقتصادنیوز یادآور شد که ضعف در ساختار «حکمرانی محلی» و نداشتن اختیارات واقعی شوراها، از دلایل اصلی ناکارآمدی شوراها در دوره‌های گذشته بوده است. او تأکید می‌کند که در بسیاری از کشورهای جهان، شهرداری‌ها با پشتوانه شوراهای قدرتمند، مسئول مستقیم حوزه‌هایی مانند پلیس، راهنمایی و خدمات شهری‌اند؛ اما در ایران، شوراها عملاً تنها در حد انتخاب شهردار نقش دارند.

تقویت شوراها

میرلوحی می‌گوید: «تا زمانی که شوراها از نظر قانونی و اجرایی تقویت نشوند، شهرداران خود را پاسخگو نمی‌دانند و مدیریت شهری در مدار پاسخگویی قرار نمی‌گیرد.»

مشروح گفتگوی اقتصادنیوز با محمود میرلوحی را بخوانید؛

*از فضای کلی انتخابات شورای شهر در این دوره چه ارزیابی دارید؟ برخی می‌گویند رقابت این دوره بیشتر درون‌جریانی بین اصولگرایان خواهد بود. آیا شما چنین تصوری دارید؟ و فکر می‌کنید اصلاح‌طلبان هم می‌توانند نقش فعالی داشته باشند؟

بعضی اخبار از نظرسنجی‌ها نگران‌کننده است و مشارکت را خیلی نگران‌کننده می‌بینیم. حالا اساساً حتی نسبت به انتخابات‌های گذشته و شورای ششم هم اگر این خبرها و این نظرسنجی‌ها دقیق باشد، خیلی نگران‌کننده است. به نظر من دولت باید خیلی تلاش کند که فضای انتخاباتی شکل بگیرد و این مستلزم یک سلسله اقدامات محسوس در جامعه است تا رأی‌دهندگان تشویق شوند، علاقمند شوند و احساس مثبتی پیدا کنند تا پای صندوق‌ها بیایند.

اصلاح‌طلبان معمولاً-با توجه به تجربه ادوار مختلف، شاید ده انتخابات اخیر-اگر در انتخاباتی مشارکت وجود داشته باشد، بله، اصلاح‌طلبان حضور دارند. ولی معمولاً اصلاح‌طلبان و طرفداران اصلاحات آمدنشان به صحنه انتخابات به‌سادگی نیست. در واقع جریان اصولگرایی و بخش‌هایی که بیشتر هوادار حاکمیت هستند، معمولاً وظیفه خودشان می‌دانند که به هر شکلی پای صندوق بروند، ولی جریان اصلاح‌طلبی طبیعتاً باید دنبال بهانه، دلیل و انگیزه باشد. به سادگی پای صندوق نمی آیند، باید در واقع جاذبه فراهم شود. مثلاً فضای انتخاباتی گرم باشد، کاندیداهایی داشته باشند که احساس کنند با حضور و مشارکتشان می‌توانند تأثیرگذار باشند.

مشارکت پایین در انتخابات

ولی همان‌طور که عرض کردم، اساساً به نظر من حتی در بین خود اصولگراها هم معمولاً این‌طور بود که می‌گفتند ده تا بیست درصد بالاخره پای صندوق می‌روند، ولی الان بعضی نظرسنجی‌ها حکایت می‌کند که همین وضع هم نگران‌کننده است و به آن مقداری که قبلاً فکر می‌شد هم نیست. به‌خصوص در شهرهای بزرگ مثل تهران، می‌دانید که مدت‌هاست مشارکت خیلی پایین است؛ خیلی پایین! یعنی بحث اینکه می‌گویند ۱۴ یا ۱۵ درصد منتخبین فعلی مجلس، خب این واقعیت است .

وقتی در تهران با حدود ۱۰ میلیون جمعیت-یا حالا اگر بگوییم اسلامشهر و پردیس هم هست-در مجموع می‌شود حدود ۱۲ میلیون جمعیت، که حدود ۷ تا ۸ میلیون رأی‌دهنده دارد. وقتی از این ۸ میلیون فقط ۵۰۰ هزار تا یک میلیون نفر بیایند، خیلی معنا دارد.

به هر حال من فکر می‌کنم الان باید قبل از هر چیز، فکر کرد که فضای انتخاباتی شکل بگیرد، شور انتخاباتی به وجود بیاید. شور انتخاباتی هم دیگر با دعوت صداوسیما و طبل و دهلِ رسانه‌ای رخ نمی‌دهد. به نظر من دولت، به‌خصوص شخص آقای رئیس‌جمهور و آقای وزیر کشور، باید کارهای جدی‌تری انجام دهند. ممکن است در حوزه معیشت مردم کارهایی لازم باشد، در حوزه سیاسی یا اجتماعی هم فعالیت‌هایی باید انجام شود.

در هر حال به نظر می‌رسد که ابتدا باید فضای انتخاباتی شکل بگیرد، بعد از آن بگوییم که اصلاح‌طلبان چه وضعی خواهند داشت. در شرایط فعلی، به نظرم هیچ‌کدام سهمی نخواهند داشت و در واقع انتخابات رونق چندانی نخواهد داشت، اگر اوضاع همین‌طور که نظرسنجی‌ها بازگو می‌کنند پیش برود.

نظارت استصوابی

*پیش‌بینی شما از نحوه تأیید صلاحیت‌ها چیست با توجه به اینکه مجلس شورای اسلامی، مرجع تأیید صلاحیت نامزدهای شورای شهر است و اکثریت مجلس در اختیار اصولگرایان است؟

اگر بخواهد نظارت استصوابی در اینجا هم توسعه پیدا کند، همان‌طور که در انتخابات قبلی شد، خب این خودش یک مسئله است. معنایش این است که انتخابات تک‌جناحی و رقابت میان خود اصولگرایان خواهد بود و کاندیداهای خارج از این جریان به همان دلایلی که در دوره قبل شاهد بودیم، کنار گذاشته می‌شوند. لذا الان، بله، هیئت‌های نظارت هم از همین مجلس هستند و تا جایی که اخبار موجود می‌گوید، تقریباً افرادی‌اند که احتمالاً بخواهند همان کاری را که شورای نگهبان انجام داده، در شوراها هم تکرار کنند و بین خودی و غیرخودی تفکیک قائل شوند.

لذا اگر این‌طور باشد، به نظر می‌رسد تکلیف انتخابات روشن است. به نظر من -همین‌جا هم باز می‌گویم-شاید لازم باشد از سوی مجلس یا هیئت نظارت آن، تأکید شود که فضای بازی در انتخابات وجود خواهد داشت.

فضای مشارکت تعیین‌کننده خواهد بود. بهانه‌گیری نکند از کاندیداهای رقیب، از جناح رقیب، از اصلاح‌طلبان، و به همان شیوه‌هایی که متأسفانه معمول است، این کار را انجام ندهند. به نظرم باید به نوعی این موضوع را تحکیم کنند، در واقع صحبت کنند، فضای اجتماعی را تلطیف کنند تا اساساً افراد بروند و ثبت‌نام کنند. اگر فضای انتخابات این‌طور باشد که احساس کنند مجلس هم می‌خواهد همان کارهایی را که مثلاً شورای قبلی کرد-از جمله رد صلاحیت‌های گسترده و کارهایی از این دست-تکرار کند، ممکن است از همان ابتدا کاندیداهایی که افراد مطرح و رأی‌دار هستند، اساساً منصرف شوند و ثبت‌نام نکنند. آن وقت بدتر می‌شود، چون اساساً شور انتخاباتی شکل نخواهد گرفت.

به نظر من یکی از کارهایی که باید انجام شود این است که هیئت نظارت مجلس اعلام کند که به دنبال انتخاباتی رقابتی، سالم و آزاد است، نه انتخاباتی که هر رقیبی را به بهانه‌های مختلف حذف کند.

شانس پایین زاکانی در مشارکت بالا

*پیروزی هر طیف سیاسی در شورا چه تأثیری بر انتخاب شهردار آینده دارد؟ به‌ویژه در تهران گفته می‌شود آقای زاکانی تلاش می‌کند چهره‌های نزدیک به خود را برای ورود به شورا تشویق کند تا بتواند دوره شهرداری‌اش را تمدید کند. به نظرتان این موضوع تا چه حد جدی است و رقبای اصلی آقای زاکانی چه کسانی هستند؟ چه جریان‌هایی تلاش می‌کنند جایگاه شهرداری را از او بگیرند؟

به نظر من اگر انتخابات حتی نیمه‌مشارکتی باشد-یعنی مشارکت در حد مثلاً بالای ۱۵ درصد در تهران-بعید می‌دانم آقای زاکانی شهردار بماند. چون اگر مردم پای صندوق بیایند، شرایط آقای زاکانی در تهران طوری است که حتی با اندکی افزایش مشارکت، احتمال تغییر بالاست. حالا ممکن است در تهران به خاطر حساسیتی که روی آقای زاکانی و تیمش وجود دارد، مردم برای رأی دادن بیایند. من می‌خواهم بگویم با اینکه در کل کشور نظرسنجی‌ها خیلی منفی است، اما در تهران این حساسیت می‌تواند اثرگذار باشد. البته اگر مشارکت خیلی پایین باشد-مثلاً زیر ۱۰ درصد-دیگر معلوم نیست چه اتفاقی می‌افتد.

در هر حال، خودتان می‌دانید، احتمالاً سه لیست از اصولگرایان خواهند داشت؛ یعنی با یک لیست واحد نخواهند آمد. همین ترکیبی که الان در شورا هستند، خودشان دو یا سه لیست خواهند داشت. آقای قالیباف و تیمش، آقای زاکانی و تیمش، و در واقع جریان‌های حاشیه‌ای اصولگرا که دو سه تشکل دیگرند. بنابراین بعید است آقای زاکانی بتواند موقعیتش را حفظ کند، مخصوصاً اگر مشارکت کمی بالا برود و جریان اصلاحات بتواند سهمی از صندوق‌ها بگیرد؛ در آن صورت دیگر معلوم است که آقای زاکانی شانسی نخواهد داشت.

*انحلال شوراهای شهر تبدیل به یک رویه شده است، مخصوصا که علت اصلی برخی از این انحلال ها فساد در شورای شهر بوده است. از نظر شما علت اصلی این اتفاقات چیست؟

ببینید، ما حدود ۱۴۰۰ شورای شهر داریم. در طول پنج سال گذشته، طبیعی است که در بین این تعداد شورا-که حدود ۷۰۰۰ نفر عضو دارند-تخلفاتی رخ بدهد. مثلاً در اهواز دیدیم که اساساً هیئت‌رئیسه‌شان شکل نگرفت و اختلافات دیدگاهی باعث شد شورا منحل شود. لذا چنین اتفاقاتی طبیعی است. مثل سایر ادارات و دستگاه‌های دولتی، متأسفانه در شوراها هم افرادی هستند که یا به دلیل اختلاف‌نظر و دیدگاه، یا به خاطر برخی مسائل فساد، باعث بروز مشکلات می‌شوند. بالاخره اگر حتی یک درصد از ۱۴۰۰ شورا چنین وضعی پیدا کند، می‌شود حدود ۱۴ شورا.

ریشه فسادها

*به نظرتان ریشه این فسادها در چیست؟

به نظر من ریشه این فسادها در ضعف نظام‌های نظارتی و اجرایی است. متأسفانه در کشور ما زمینه فساد فراوان است. باید بگوییم هنوز «امضاهای طلایی» وجود دارد، اقتصاد ما رقابتی نیست، و در شهرداری‌ها هم پیمانکاری‌ها، فروش‌ها و خریدها اغلب از مسیر مزایده و مناقصه انجام نمی‌شود. اگر این سازوکارها درست اجرا شود، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.

در همین شهر تهران، شما در جریان هستید که شورای پنجم آمد و جلوی این روندها را گرفت. ما ایستادیم، سامانه شفافیت را راه انداختیم و اعلام کردیم که هیچ ترک تشریفاتی را نمی‌پذیریم. شورا، شهرداری را وادار کرد که همه چیز طبق مقررات انجام شود: اگر ملکی قرار است فروخته شود، از طریق مزایده باشد؛ اگر پیمان، جدول‌سازی، آسفالت یا ساخت‌وسازی است، از طریق مناقصه واگذار شود. به همین دلیل می‌بینید وقتی همه چیز شفاف و رقابتی می‌شود، مسائل حل می‌گردد.

اما وقتی اقتصاد غیررقابتی و رانتی می‌شود، زمینه فساد فراهم می‌شود. این فقط در شهرداری‌ها نیست؛ در سایر دستگاه‌های دولتی هم وجود دارد. همین بساطی که الان در نهادها و بخش مواد کشاورزی می‌بینیم، نمونه‌ای از همین مشکل است.

می‌بینید، متأسفانه این مشکلات به‌خاطر ارز دولتی، رانت‌ها و فرصت‌هایی است که وجود دارد. بله، این گرفتاری هم طبیعی است.

توقف امضاهای طلایی

*خب، چه اصلاحاتی می‌تواند از تکرار این مسائل جلوگیری کند؟

به نظر من، شوراها باید واقعاً مردمی باشند، شفاف عمل کنند و پاسخ‌گو به مردم باشند. مثل شورای پنجم که به مردم قول داد اصل شفافیت را به کار بگیرد و همین کار را هم کرد. تمام تلاشش را برای راه‌اندازی سامانه شفافیت انجام داد و دیدید که جلوی چقدر تخلف، فساد و سوءاستفاده را گرفت. اموال شهرداری را برگرداند، دارایی‌ها را بازپس گرفت، ساختمان‌هایی را که در اختیار افراد مختلف بود، پس گرفت.

الان هم که پنج سال گذشته، کسی جرأت ندارد یا نتوانسته بگوید یکی از آن قراردادها، پیمانکاری‌ها یا واگذاری‌ها مشکل داشته است. خب، این یعنی شفافیت جواب داده است. اگر شفافیت باشد، رقابت وجود داشته باشد و آیین‌نامه مالی و معاملاتی شهرداری رعایت شود، نباید چنین اتفاقاتی رخ دهد.

درست است؛ اگر امضاهای طلایی را متوقف کنیم و مثلاً بگوییم صدور پروانه ساختمان باید سامانه‌محور باشد، بسیاری از مشکلات حل می‌شود. زمانی که سامانه پروانه ساختمان فعال بود، مشخص بود که بر اساس طرح تفصیلی، سطح اشغال و ارتفاع ساختمان چقدر باید باشد و چند طبقه می‌تواند بسازد؟ خب، اگر خلاف آن، پروانه صادر می‌شد، سامانه هشدار می‌داد و تخلف را اعلام می‌کرد. اما حالا که سامانه را تعطیل کرده‌اند، دوباره طبقه اضافی ساخته می‌شود.

خب، این یعنی دوباره پول و رانت وارد ماجرا شده است. وقتی شما در شمال تهران، مثلاً منطقه ۱، ۲ یا ۳، اجازه ساخت یک طبقه اضافه بدهید، یعنی هزار متر بنای اضافی، که عملاً معادل هزار متر زمین است. در واقع، طرف انگار هزار متر زمین از آسمان نصیبش شده! به هر شکلی هم که با افرادی که این کارها را انجام می‌دهند کنار بیاید، نتیجه‌اش فساد است.

جایگاه شورا

*در بسیاری از شهرها، شهردارها جایگاه شورا را جدی نمی‌گیرند علت این موضوع چیست؟

ببینید، ما یک مسئله اساسی داریم و آن هم این است که در دنیا، نظام «حکمرانی محلی» وجود دارد. الان مثلاً در آمریکا، فرانسه یا انگلستان، شهردار بر نیروهای انتظامی، راهنمایی و رانندگی و پلیس شهری نظارت دارد و شهرداری از امکانات گسترده‌ای برخوردار است. شورا هم اختیارات واقعی دارد و مدیریت شهری و محلی در اختیارش است.

اما در ایران چنین نیست. شوراها در ۱۸ سال اول انقلاب اصلاً اجرا نشدند تا سال ۷۸ و دوران دولت اصلاحات که اجرا کرد. بعد از آن هم عملاً کامل اجرا نشدند. متأسفانه شورا را فقط در حد انتخاب شهردار می‌شناسند و پس از آن، ابزار و اختیار کافی برای پاسخ‌گو کردن شهردار در اختیارش نیست.

به همین دلیل، شهردارها معمولاً شورا را جدی نمی‌گیرند. مثلاً همین حالا در تهران می‌بینید که آقای زاکانی حدود ۱۰ مخالف و ۱۱ طرفدار دارد. خب، برای استیضاح او باید ۱۴ رأی به دست بیاید، اما رسیدن به چنین عددی دشوار است. مگر اینکه چند نفر از طرفداران او هم به استیضاح رأی دهند. مثل سنای آمریکا که وقتی چند سناتور دموکرات با جمهوری‌خواهان همراه می‌شوند، رأی لازم برای تصویب فراهم می‌شود. اگر ندهند، رأی کافی به دست نمی‌آید.

شورا هم همین‌طور است. متأسفانه شهرداران احساس می‌کنند شوراها ابزار کافی ندارند و نمی‌توانند آن‌قدر رأی جمع کنند که تصمیماتشان مؤثر باشد، برای همین ماندگار می‌شوند. باید شوراها را تقویت کرد تا مانند سایر کشورها، «مدیریت یکپارچه شهری» شکل بگیرد و حکمرانی محلی واقعی رخ دهد.

البته شورای پنجم را هم دیدید که تا حد زیادی نشان داد اگر از اختیارات درست استفاده شود، می‌توان اثرگذار بود. شورا در انتخاب شهرداران، تصمیم‌گیری‌ها و اقداماتی که انجام داد، عملکرد قابل‌توجهی داشت. پس بله، کم‌وبیش می‌شود، اما به‌طور کلی باید شوراها از نظر قانونی تقویت شوند.

اقتصادنیوز

سیاسی
شناسه : 546345
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *