بحران آب و رفتار ما؛ چگونه از بحران عبور کنیم؟

ایران در حالی با بحران کمبود آب دست و پنجه نرم میکند که الگوهای مصرف و ساختوساز همچنان با واقعیتهای اقلیمی کشور همخوانی ندارد. کارشناسان میگویند سبک مصرف و مدیریت منابع، بزرگترین تهدید منابع آبی کشور است.
سارا پوردلجو – جهانصنعت نیوز: در جهانی که هر قطره آب بهاندازهی طلا ارزش دارد، ما همچنان با چشمانی بسته از کنار منابع حیاتی خود میگذریم. مسئلهی کمبود آب، فقط عددی در گزارشهای سازمان هواشناسی نیست؛ آینهای است در برابر سبک زندگی، الگوهای ساختوساز، و تصمیمهای مدیریتی ما. جهان سالهاست از مرحلهی هشدار عبور کرده و وارد عصر «مدیریت هوشمند منابع آبی» شده است؛ از سنگاپور تا هلند، از تانکرهای جمعآوری آب باران تا سدهای خورشیدی، همه به دنبال سازگاریاند، نه سلطه بر طبیعت. اما در ایران، همچنان در تقلید از الگوهایی زندگی میکنیم که با اقلیم ما بیگانهاند؛ خانههایی میسازیم که بوی مناطق استوایی میدهند و رودخانههایی را میخشکانیم که قرنها حیاتبخش بودند. اکنون وقت آن رسیده است که از تقلید صرف به تطبیق هوشمندانه برسیم؛ از نگاه مصرفمحور به نگاهی سازگار با اقلیم و مسئول در برابر آینده. بر همین اساس، گفتوگویی با حسن مرادی، استاد سابق حقوق انرژی دانشگاه تهران، داشتیم.
از تقلید تا تطبیق؛ درسهایی از مدیریت آب در جهان
مسئلهی کمبود منابع آبی در ایران موضوعی نیست که امروز بهوجود آمده باشد یا نتیجهی عملکرد یک دولت خاص باشد. این مسئله ریشه در ساختار اقلیمی کشور دارد. ایران اساساً در زمرهی مناطق خشک و نیمهخشک جهان قرار دارد؛ این واقعیت را از دوران دبیرستان و درس جغرافیا میدانیم. در چنین مناطقی، هرگونه فعالیت انسانی، از کشاورزی تا ساختوساز، باید با شرایط اقلیمی سازگار باشد. اما متأسفانه در سبک زندگی امروزی، این اصل نادیده گرفته شده است. بهعنوان مثال، در گذشته در یک روستای دو هزار نفری، یک یا دو حمام عمومی وجود داشت که همهی اهالی از آن استفاده میکردند. آب این حمامها نیز از چاههای محلی تأمین میشد، نه از شبکهی آب شرب شهری. حتی در تهران هم تا چند دهه پیش حمامهای عمومی وجود داشت و مردم به نوبت از آنها استفاده میکردند. ما نمیگوییم باید به آن دوران بازگردیم، اما باید بپذیریم که الگوی فعلی مصرف، کاملاً نامتناسب با شرایط اقلیمی کشور است. امروز در هر واحد مسکونی صد متری، دو یا سه حمام ساخته میشود؛ آن هم با طراحیهایی که از خانههای مناطق حارهای تقلید شده است. دوشهای بزرگ و پرمصرفی که در فروشگاههای لوازم بهداشتی عرضه میشوند، هیچ تناسبی با شرایط آبی ایران ندارند. این نوع رقابت در تجملگرایی باعث شده مصرف آب در منازل چند برابر شود. از سوی دیگر، الگوی فرهنگی ما نیز بر استفادهی بیشتر از آب تأکید دارد. ما مسلمانیم و برای طهارت و تطهیر به آب نیاز داریم؛ بنابراین، طبیعی است که مصرف سرانهی آب در جامعه ما بالاتر از کشورهای اروپایی باشد. اما در همان کشورهای اروپایی، که اقلیم مرطوبتری دارند، روشهای بهینهای برای استفادهی مجدد از آب اجرا شده است.
از پشتبام تا فاضلاب؛ هدررفت یک منبع حیاتی
من بیش از سی سال پیش، زمانی که دانشجو بودم، نمونهای از تانکرهای جمعآوری آب باران را برای مسئولان وقت ارسال کردم. در کشورهای اروپایی، آب بارانی که از پشتبامها سرازیر میشود، جمعآوری و در فصول خشک برای آبیاری باغچهها و فضاهای سبز همان ساختمان استفاده میشود. این در حالی است که در ایران، حتی همان اندک آبی را که در گذشته بهطور طبیعی به زمین نفوذ میکرد و باغچهها را سیراب میساخت، از مسیر طبیعی خود خارج کردهایم. با اجرای طرحهای گستردهی فاضلاب شهری، این آب مستقیماً به خارج از محدودهی شهرها منتقل میشود، بدون آنکه برای بازیافت و استفادهی مجدد آن برنامهای داشته باشیم. این نشان میدهد که الگوی مصرف آب در کشور کاملاً ناهماهنگ با واقعیتهای اقلیمی ماست.
چرا هنوز الگوی کشت و مصرف با اقلیم سازگار نیست؟
ساختوسازهای گسترده و بیبرنامه در کشور، بدون در نظر گرفتن ظرفیت منابع آبی انجام میشود. وقتی شهرهای جدید و شهرکهای عظیمی مانند پردیس در شرق تهران ساخته شدند، هشدار دادم که باید مشخص شود آب این مجموعهها از کجا تأمین میشود. در عمل دیدیم که برای تأمین آب، از منابع و قنوات اطراف برداشت غیرمجاز صورت گرفت. بهتعبیر دقیقتر، آب از مناطق خوشآبوهوا و دارای منابع طبیعی بهصورت غیرقانونی به مناطق جدید منتقل شد و همین امر موجب خشک شدن چشمهها و نابودی اکوسیستمهای محلی گردید. نمونهی مشابهی را در استان مرکزی داریم. در نزدیکی اراک، روستایی بهنام «چشمه» وجود دارد که بهدلیل برخورداری از چشمهای پرآب و باکیفیت مشهور بود. اما با توسعهی شهری و انتقال آب به شهرهای اطراف مانند آشتیان، این روستا اکنون تقریباً خشک شده است. این الگوی نادرست در بسیاری از نقاط کشور در حال تکرار است. ما باید بهصورت جدی درباره نحوه مدیریت منابع آبی خود بازنگری کنیم. نخست باید میزان نزولات جوی و تبخیر سالانه را دقیقاً بشناسیم و بر اساس آن برنامهریزی کنیم. متخصصان زمینشناسی و هواشناسی برآورد کردهاند که متوسط تبخیر سالانه در دشتهای ایران حدود ۳۰۰ میلیمتر یا بیشتر است. این رقم بسیار بالاست و به معنای هدررفت گستردهی منابع آب است. سؤال این است که آیا ما برای کاهش تبخیر و مدیریت این منابع فکری کردهایم؟ آیا الگوی کشت را متناسب با اقلیم خشک خود تغییر دادهایم؟ پاسخ، منفی است. در حالی که حتی در کشورهایی مانند انگلستان که بارندگیهای فراوان و گاه سیلابی دارند، برنامهریزی دقیقی برای جمعآوری، ذخیره و استفادهی مجدد از آب انجام میشود، در ایران هنوز مصرف بیرویه و برداشت بیمحابا از منابع زیرزمینی ادامه دارد. نتیجهی چنین روندی چیزی جز فرونشست زمین، خشکی قنوات و تخریب سرمایههای طبیعی کشور نخواهد بود.
گرانکردن آب کافی نیست؛ اصلاح رفتار، آموزش و نظارت لازم است
مشکل ما فقط کمبود بارش یا اعلام ممنوعیت نیست؛ مسئلهی اصلی، نداشتن فرهنگ درست مصرف است. مثلاً کافی است در تهران بارندگی چند هفته قطع شود تا ستادها اعلام کنند «استفاده از شلنگ ممنوع است». اما در عمل، در بسیاری از محلهها ــ مثل میدان ونک که خانههای چندواحدی و بزرگ دارد؛ سرایدارها با کوچکترین بهانهای شلنگ را باز میکنند و حیاط، پیادهرو و حتی خیابان را میشویند. این رفتار در حالی ادامه دارد که در آن ساختمانها معمولاً چند خانوار ساکناند و هزینهی آب بین آنها تقسیم میشود. وقتی قبض آب پنجاه میلیون تومانی به ده خانواده تقسیم شود، سهم هر نفر ناچیز میشود و افزایش قیمت، اثر بازدارندهای ندارد. به همین دلیل، راهحل فقط در گرانکردن آب نیست؛ بلکه باید آموزش، نظارت و برخورد همزمان انجام شود. الگوی مصرف ما از اساس غلط شکل گرفته است. مثلاً در اروپا، زمان استحمام معمولاً دو تا سه دقیقه است، اما در ایران، ریشهی فرهنگی حمامرفتن طولانی هنوز وجود دارد. ما از گذشته عادت داشتهایم ساعتها در حمام بمانیم و حالا همین عادت به حمامهای کوچک آپارتمانی منتقل شده است.
تبخیر در سدها؛ سهم پنهان در اتلاف منابع آبی
بخشی از اتلاف مربوط به تبخیر در سدها و دریاچههاست. امروز در دنیا راهکارهای فنی متنوعی وجود دارد. مثلاً در بعضی کشورها با استفاده از جلبکهای خاص، سطح آب سدها را میپوشانند تا تبخیر کاهش یابد. البته باید مراقب بود که گونههای مهاجم وارد اکوسیستم نشوند. راه دیگر، استفاده از پنلهای خورشیدی روی دریاچههای سدهاست. این کار علاوه بر تولید برق، تبخیر آب را نیز به حداقل میرساند. در کشورهایی مانند سنگاپور و فیلیپین، این روش با موفقیت اجرا شده است. ما نیز میتوانیم بهجای اشغال زمینهای کشاورزی برای نیروگاه خورشیدی، از سطح سدها برای این منظور استفاده کنیم؛ هم صرفهجویی در زمین است، هم کاهش تبخیر و هم تولید انرژی پاک.
هدررفت حقابهی طبیعی تهران در سایهی بیتوجهی مدیریت شهری
متأسفانه در تهران و شهرهای اطراف، بیتوجهی به قناتها به یک فاجعه تبدیل شده است. من سالهاست در منطقهی دهک زندگی میکنم. در این منطقه چندین قنات طبیعی و قدیمی وجود دارد، اما شهرداری هیچ برنامهی جدی برای بهرهگیری از آنها ندارد. بارها به شهرداری تذکر دادهام که این قناتها حقابهی طبیعی شهر هستند، اما بخش زیادی از آبشان از طریق جویها به کانالهای فاضلاب هدایت میشود و عملاً از بین میرود.
مثلاً آب برخی از این قناتها در نهایت وارد کانال نواب میشود و از آنجا به سمت رودخانهی جوانمرد قصاب میرود و هدر میرود؛ در حالی که میتوان از همان آب برای آبیاری فضای سبز منطقه یا مصارف خدمات شهری استفاده کرد. پیشنهاد من این است که شهرداریها از ظرفیت فناوری و تجهیزات موجود استفاده کنند. امروز ماشینآلات حفاری و سیستمهای ذخیرهسازی پیشرفته در دسترس است. میتوان در هر منطقه از تهران آبانبارهایی بزرگ حفر کرد تا در زمستان پر شوند و در فصل گرما برای آبیاری یا شستوشوی شهری مورد استفاده قرار گیرند. همچنین لازم است آموزشهای عمومی دربارهی مصرف بهینهی آب از مدارس آغاز شود. فرهنگ صرفهجویی باید از سنین پایین در ذهن کودکان نهادینه گردد. اگر آموزش، نظارت و فناوری بهصورت همزمان به کار گرفته شوند، میتوان در چند سال آینده از بحران عبور کرد.
رودخانههایی که قربانی ساختوساز شدند
پنج سال پیش، زمانی که در جهاد سازندگی بودم، در دفتر ثبت نظرات، پیرمردی دنیادیده آمد و پیشنهادی عملی داد. او گفت: «شما نیروی عظیم جهادی دارید؛ از این نیروها استفاده کنید.» پیشنهادش این بود که در ارتفاعات شهر، مانند درکه و چند نقطهی مرتفع دیگر، سطوح کوچک دستساز بسازند تا آبِ روشن و صاف نهرها و رودخانهها در فصل زمستان در این مخازن کوچک ذخیره شود و در تابستان این «سدچههای کوچک» باز شوند تا مردم از آن استفاده کنند. سالها پیشتر، وقتی در مناطق مختلف تردد میکردم، دیدم که بستر بسیاری از رودخانهها بهویژه رودخانهی درکه بهطور غیرقانونی با ساختوسازهای بلند اشغال شده است. چه کسی به حریم رودخانه تجاوز کرده؟ این موضوع باید بررسی شود. سؤال این است که آیا امروز بسیج سازندگی یا نهادهای مشابه انگیزه و ظرفیت اجرایی دارند که از همین امسال کار را شروع کنند و از ارتفاعات تهران برای جمعآوری و هدایت آب استفاده نمایند یا خیر؟ ارتفاعات یکی از موهبتهای بزرگ این شهر است؛ اگر آب را از همان ارتفاعات هدایت و در زمستان در انبارهای کوچک ذخیره کنیم، میتوانیم در تابستان از آن بهرهبرداری کنیم. در زمینهی رودخانههای مرزی باید سیاست حسن همجواری دنبال شود. باید با همسایگانمان دربارهی حقآبه سیاستگذاری و توافقات سیاسی روشنی داشته باشیم. خط قرمز ما باید «حقآبه» باشد. دیر یا زود باید پیمانهایی امضا کنیم تا از این رودخانههای مرزی برای تأمین تالابها و دریاچههایی مانند هامون استفاده شود. اگر این مدیریت بهدرستی صورت گیرد، میتوانیم وضعیت منابع آبی را بهطور معناداری بهبود ببخشیم.
مصرف بهینه، در سطوحی است که فکرش را هم نمیکنید!
بسیاری از توالتهای قدیمی مقدار زیادی آب هدر میدادند. پیشتر، سیفونها برای هر بار مصرف بین ۱۰ تا ۱۵ لیتر آب مصرف میکردند، در حالی که سیستمهای جدید این مقدار را به سه یا چهار لیتر کاهش دادهاند. از زمان بازنشستگیام چند بار به ساختمانهای اداری مراجعه کردهام؛ در یکی از ساختمانهای جدید دانشکدهی حقوق دیدم سیفون باز هم آب زیادی هدر میدهد. به مسئولان تذکر دادم، گفتند «چشم»، اما یک سال بعد هنوز مشکل پابرجا بود. برای کاهش موقتی مصرف، پیشنهادهای سادهای وجود دارد؛ مثلاً گذاشتن دو بطری یکونیم لیتری در مخزن سیفون، که باعث میشود بهازای هر بار کشیدن سیفون، سه تا چهار لیتر کمتر مصرف شود. اینگونه تمهیدات جزئی بارها در ساختمانها اجرا شده، اما آیا ادارات واقعاً پیگیر هستند؟ بهندرت.
اولویت اصلی شهرداری تهران، باید درختان باشد
بعضی تصمیمات نادرست شهرداری به نام «صرفهجویی» یا بهبهانهی بازسازی، به نفع پیمانکاران و به زیان فضای سبز شهر تمام میشود. متأسفانه میلیونها درخت در تهران آسیب دیده یا قطع شدهاند. من با قاطعیت میگویم که حفاظت از درختان باید در اولویت باشد. منظورم از «صرفهجویی» این نیست که درختان را بیآب بگذاریم، بلکه این است که آب بیهوده هدر نرود. برای فصل بارندگی که احتمالاً تا حدود ده روز دیگر آغاز میشود، باید اقدام ضربالاجل انجام داد. بسیاری از منازل تهران اخیراً منبع (تانکر) نصب کردهاند؛ این اقدامات باید در مقیاس بزرگتر صورت گیرد. سازمانها و نهادهای بزرگ، مانند صداوسیما، نمایشگاه بینالمللی و سالنهای همایش، باید مخازن و تانکرهای بزرگ خریداری و نصب کنند تا آب باران جمعآوری شود. آب ذخیرهشده را میتوان در تابستان برای آبیاری چمنها و فضای سبز به کار گرفت. سازمان آب تهران باید فوراً برای تمام سولهها و ساختمانهای بزرگ برنامهریزی کند. اگر پشتبام ادارات پنل خورشیدی نصب میشود و بخشی از برق خود را از آن تأمین میکنند، چرا مشابه آن با تانکرها و سامانههای ذخیرهی آب انجام نشود؟ در بسیاری از مجتمعهای نوساز و سولههای بزرگ، فضای کافی برای نصب مخزن وجود دارد؛ باید این ظرفیتها فعال شوند. راهکارهای کوتاهمدت شامل نصب تانکرها و مخازن ذخیره در ساختمانهای بزرگ و سولهها، اتصال پشتبامها و ناودانها به سیستم جمعآوری آب باران، اجرای تمهیدات سادهی صرفهجویی در سیفون و سیستمهای آبرسانی، و نیز اقدامات آموزشی و نظارتی برای جلوگیری از مصرف بیهوده در سطح محلات است. اگر این کارها فوراً و هماهنگ انجام شود، میتوان از بارندگی پیشِ رو بیشترین بهره را برد و تا حدی به بحران پاسخ داد.
اخبار برگزیدهمحیط زیست
لینک کوتاه :
