xtrim

نفت، بنزین و پهپاد؛ روایت جدید از جنگی فراتر از سنگرها

چهار سال پس از آغاز جنگ اوکراین، میدان نبرد از سنگرها و شهرهای ویران‌شده به قلب صنعت نفت روسیه رسیده است. حملات پهپادی اوکراین به پالایشگاه‌های روسی به تدریج بنیان ژئوپلیتیکی قدرت انرژی مسکو را فرسوده است. آنچه در ظاهر جنگی بر سر تأسیسات صنعتی به نظر می‌رسد، در واقع جدالی بر سر قدرت، ثبات و مشروعیت اقتصادی روسیه است.

جهان صنعت نیوز – تا مدت‌ها تصور می‌شد که زیرساخت انرژی روسیه، به دلیل وسعت جغرافیایی و فاصله از خط مقدم از آسیب مصون است. اما از تابستان ۲۰۲۵ اوکراین جبهه‌ای تازه گشود و به قلب صنعتی روسیه، یعنی پالایشگاه‌ها و خطوط انتقال نفت حمله کرد. در کمتر از سه ماه، بیش از نیمی از ۳۸ پالایشگاه بزرگ روسیه هدف قرار گرفتند. پهپادهای دوربرد اوکراینی توانستند تا هزار و سیصد کیلومتر در عمق خاک روسیه نفوذ کنند و تأسیسات حیاتی در مناطقی چون ریازان، ساراتوف و ولگوگراد را هدف قرار دهند.

نتیجه این حملات، کاهش ظرفیت پالایش از حدود ۵.۴ میلیون بشکه در روز به نزدیک ۵ میلیون بشکه بود. اما اهمیت واقعی این حملات در جای دیگری نهفته است. اوکراین در حال انتقال جنگ از سطح نظامی به سطح انرژی و اقتصاد سیاسی روسیه است؛ جایی که آسیب‌های کوتاه‌مدت به تدریج می‌توانند به ضعف ساختاری تبدیل شوند.

قدرت در حال فرسایش: روسیه نفت دارد اما بنزین نه

برای نخستین بار از آغاز جنگ، روسیه در داخل مرزهای خود با کمبود سوخت مواجه شده است. بنزین جیره‌بندی می‌شود، صف‌های طولانی در پمپ‌بنزین‌ها شکل گرفته و دولت ناچار شده صادرات بنزین را موقتاً ممنوع کند تا بازار داخلی را آرام کند. این بحران، در ظاهر نتیجه حملات پهپادی است، اما ریشه آن در مدل متمرکز و دولتی مدیریت انرژی روسیه قرار دارد. در سال‌های اخیر، دولت کرملین با کنترل شدید قیمت سوخت و اعمال سیاست‌های یارانه‌ای موسوم به «دامپر قیمتی»، بازار را از تعادل طبیعی خارج کرده است.

در شرایط عادی، چنین کنترل‌هایی باعث ثبات قیمت می‌شود، اما وقتی شوک‌های بیرونی مانند حملات اوکراین وارد می‌شود، انعطاف بازار از بین می‌رود و توزیع سوخت مختل می‌شود. به بیان دیگر، جنگ انرژی نه‌تنها زیرساخت فیزیکی روسیه را هدف گرفته بلکه ناکارآمدی مدل حکمرانی آن را عیان کرده است.

حملات اوکراین را می‌توان نسخه معکوس جنگ انرژی روسیه علیه اوکراین دانست. در دو سال نخست جنگ، مسکو با بمباران زیرساخت‌های برق و گاز اوکراین تلاش کرد روحیه مردم و توان صنعتی این کشور را در هم بشکند. حالا کی‌یف همان تاکتیک را علیه کرملین به کار گرفته و به شریان حیاتی اقتصادی روسیه ضربه می زند.

این نبرد جدید، از جنس جنگ فرسایشی است. هیچ حمله‌ای به تنهایی صنعت نفت روسیه را نابود نمی‌کند اما تکرار پی‌درپی آن باعث فرسایش مداوم و افزایش هزینه‌های بازسازی می‌شود. هر بار که پالایشگاهی آسیب می‌بیند، نیاز به تعمیر فوری دارد و هرچه تعداد تعمیرات بیشتر شود، تجهیزات زودتر فرسوده می‌شوند. در نتیجه، توان بازتولید روسیه به‌تدریج تحلیل می‌رود، حتی اگر ظرفیت رسمی آن روی کاغذ ثابت بماند.

دوئل ژئوپلیتیکی: نفت در برابر پهپاد

این جنگ انرژی در واقع دوئلی میان توان تولیدی و توان تکنولوژیک است. روسیه با تکیه بر زیرساخت‌های عظیم انرژی خود سعی در حفظ جریان صادرات دارد، در حالی که اوکراین با اتکا به فناوری پهپادها تلاش می‌کند همین جریان را مختل کند.

اوکراین توانسته با کمک اطلاعات و فناوری‌های غربی، پهپادهایی طراحی کند که از هزار کیلومتر دورتر، اهداف صنعتی روسیه را با دقت بالا مورد اصابت قرار می‌دهند. در مقابل، روسیه که قادر به دفاع همه‌جانبه از ده‌ها پالایشگاه در سراسر کشور نیست، مجبور است میان اهداف خود اولویت‌بندی کند: آیا باید پالایشگاه‌ها را حفظ کند یا کارخانه‌های تسلیحاتی را؟ آیا باید منابع را صرف بازسازی سریع پالایشگاه‌ها کند یا ذخایر نظامی خود را تقویت کند؟ هر تصمیم، هزینه‌ای دارد و این همان جایی است که جنگ پهپادی به جنگ تصمیم‌گیری تبدیل می‌شود.

تأثیر حملات اوکراین محدود به مرزهای روسیه نیست. کاهش تولید سوخت در روسیه، صادرات فرآورده‌های نفتی به کشورهای همسایه مانند بلاروس، قزاقستان و حتی برخی مشتریان آسیایی را مختل کرده است. روسیه برای جبران این خلأ، بخشی از صادرات نفت خام را افزایش داده تا درآمد از دست رفته پالایش را جبران کند، اما این اقدام در بلندمدت می‌تواند بر جایگاه مسکو در ائتلاف اوپک‌پلاس تأثیر بگذارد.

چراکه افزایش صادرات خام در شرایط محدودیت پالایش، موجب نوسان عرضه در بازار جهانی می‌شود. کشورهای عضو اوپک‌پلاس که برای کنترل قیمت‌ها نیاز به هماهنگی دقیق دارند، حالا با بازیگری مواجه‌اند که به‌دلیل فشار جنگ، گاه ناچار است خارج از قواعد جمعی عمل کند. در نتیجه، حملات اوکراین نه‌تنها ساختار انرژی روسیه را تضعیف کرده بلکه انسجام ژئوپلیتیکی درون اوپک‌پلاس را نیز به چالش کشیده است.

نبرد روایت‌ها: انرژی به‌عنوان ابزار سیاست

در عرصه دیپلماسی، انرژی همواره یکی از ستون‌های قدرت نرم روسیه بوده است. مسکو در دو دهه گذشته توانسته بود از صادرات نفت و گاز برای ایجاد وابستگی سیاسی و اقتصادی در اروپا و آسیای مرکزی استفاده کند. اما اکنون همان ابزار به نقطه ضعف تبدیل شده است. حملات اوکراین، تصویری از روسیه به‌عنوان قدرتی شکننده و وابسته به زیرساخت‌های کهنه ایجاد کرده است. در مقابل، اوکراین با بهره‌گیری از فناوری‌های نو و تاکتیک‌های نامتقارن، توانسته روایت جدیدی بسازد. کشوری کوچک که با ابزار هوشمند، ستون فقرات قدرت بزرگ‌تر را هدف می‌گیرد. این تغییر روایت، پیامدهای سیاسی مهمی دارد زیرا به کشورهای غربی نشان می‌دهد که سرمایه‌گذاری در فناوری‌های نظامی سبک و ارزان‌قیمت می‌تواند به اندازه ارسال تسلیحات سنگین مؤثر باشد.

در میدان انرژی، زمان به نفع اوکراین عمل می‌کند. هر حمله موفق، نه‌تنها تولید را مختل می‌کند بلکه روسیه را وادار به هزینه‌های جدید دفاعی می‌سازد. در مقابل، تولید و پرتاب پهپادها برای اوکراین نسبتاً کم‌هزینه است و می‌تواند با حمایت غرب ادامه یابد. برآوردها نشان می‌دهد که برای هر حمله مؤثر، ده‌ها تا صدها پهپاد باید هم‌زمان پرتاب شوند تا پدافند روسیه را اشباع کنند. این الگوی اشباع دفاعی همان چیزی است که جنگ مدرن را دگرگون کرده است. روسیه در برابر این تاکتیک ناچار است شبکه پدافند خود را به‌صورت دائم جابه‌جا کند، اما وسعت کشور و پراکندگی پالایشگاه‌ها این کار را دشوار کرده است. به همین دلیل، اوکراین با صرف منابع کمتر می‌تواند هزینه‌های بسیار بیشتری به روسیه تحمیل کند که نمونه کلاسیک جنگ نامتقارن که در آن فناوری، جایگزین برتری عددی می‌شود.

آینده مبهم قدرت انرژی روسیه

سه عامل در سرنوشت نهایی این نبرد تعیین‌کننده‌اند: نخست، توان اوکراین در حفظ شدت حملات پهپادی؛ دوم، ظرفیت روسیه در ترمیم سریع پالایشگاه‌ها؛ و سوم، قیمت جهانی نفت که تعیین می‌کند مسکو تا چه حد قادر به تأمین هزینه‌های جنگ و یارانه‌های داخلی خواهد بود.

اگر قیمت نفت کاهش یابد، فشار مضاعفی بر بودجه روسیه وارد می‌شود. در آن صورت، هزینه هم‌زمان جنگ و حمایت از بازار سوخت غیرقابل‌تحمل خواهد شد. برعکس، افزایش قیمت جهانی می‌تواند به‌طور موقت توان مالی مسکو را ترمیم کند، اما با تشدید تورم داخلی و نارضایتی مصرف‌کنندگان همراه است.

در هر دو سناریو، زیرساخت انرژی روسیه در حال فرسایش نهادی است؛ ساختاری که بر پایه سرمایه‌گذاری در دهه‌های گذشته بنا شده و امروز زیر بار تعمیرات فوری، کمبود قطعات و کنترل سیاسی خم شده است.

زوال آرام قدرت انرژی روسیه

جنگ انرژی میان روسیه و اوکراین، از مرحله بمباران زیرساخت‌ها عبور کرده و به مرحله فرسایش سیستماتیک قدرت اقتصادی روسیه رسیده است. حملات اوکراین نمی‌تواند صنعت نفت روسیه را یک‌شبه نابود کند، اما می‌تواند کاری کند که هر روز بخشی از کارایی، اعتماد و ثبات آن از بین برود. روسیه هنوز می‌تواند سوخت تولید کند و نفت بفروشد، اما این کار را با هزینه‌ای فزاینده انجام می‌دهد. هزینه‌ای که نه فقط مالی بلکه سیاسی است.

این نبرد پهپادی شاید پالایشگاه‌های روسیه را از بین نبرد، اما می‌تواند ستون فقرات دولت نفتی کرملین را به آهستگی فرسوده کند؛ مرگی تدریجی برای امپراتوری انرژی روسیه، در سکوت دود و آتش پالایشگاه‌ها.

اخبار برگزیدهسیاسینفت و پتروشیمی
شناسه : 548339
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *