تولید و واردات: دو بال یک اقتصاد سالم

علت عطش واردات در کشور اغلب به سودجویی تقلیل داده میشود، اما کارشناسان میگویند واردات قانونی نه دشمن تولید، بلکه بخشی ضروری از چرخه اقتصادی و تضمینکننده حق انتخاب مردم است.
سارا پوردلجو – جهانصنعت نیوز: یکی از نمایندگان مجلس در یک مصاحبه تلویزیونی درباره عطش واردات در کشور گفته: «سود دارد!» اما در جهان اقتصاد، هر سخنی که از جایگاه غیرتخصصی صادر شود، میتواند مانند سنگی کوچک در آب آرام، موجهای بلند و غیرمنتظرهای ایجاد کند. یک جمله کوتاه نمیتواند پیچیدگی چرخه اقتصادی و تعامل ظریف میان تولیدکننده و واردکننده را نشان دهد. واقعیت این است که اقتصاد سالم، همچون یک ساعت دقیق، نیازمند هماهنگی میان تولید، واردات، صادرات و خدمات فنی است. واردات نه دشمن تولید است و نه ابزار سودجویان، بلکه یکی از ستونهای توازن اقتصادی و تضمینکننده حق انتخاب مردم در بازار. بر همین اساس، گفتوگویی با علیرضا مناقبی، عضو هیات نمایندگان اتاق ایران دوره دهم، داشتیم.
عقل اقتصادی در برابر حرفهای شعاری
پیش از هر چیز باید بگویم که پس از ۴۷ سال، دیگر همه باید متوجه شده باشیم هر کسی باید در مسیر تخصص و جایگاه خود سخن بگوید. بله، بنابراین این نمایندهی محترم مجلس که چنین گفته است، یا با مسائل اقتصادی آشنا نیست و نمیداند ضرورت واردات چیست، یا جایگاه تولید را نمیشناسد. ببینید، همهی اینها برمیگردد به اینکه کسی که چنین سخنانی میگوید، اطلاعات کافی ندارد؛ وگرنه قطعاً چنین حرفی نمیزد. کدام واردکنندهی عاقلی، کالایی را که در کشورش بهاندازه نیاز و با قیمت مناسب تولید میشود، رها میکند تا سرمایهاش را به خطر بیندازد و همان کالا را از خارج وارد کند؟ به چه دلیل باید چنین کاری کند؟ ایشان یک دلیل برای این مسئله بفرمایند. برای من بسیار جای سؤال است که چگونه این عزیزان، بیپروا دربارهی موضوعاتی که یا در تخصصشان نیست یا صرفاً برای حفظ صندلی و جایگاهشان است، اظهار نظر میکنند و مردم را با سخنان غیرکارشناسی به مخاطره میاندازند. آیا عقل حکم میکند وقتی نیازی در جامعه وجود ندارد، کالایی را وارد کشور کنم و سرمایهام را درگیر و متوقف کنم؟ این یک سؤال بسیار ساده است؛ اصلاً فرمول ریاضی یا شیمی و فیزیک نمیخواهد. بله، واردکننده و تولیدکننده مکمل یکدیگرند. اتفاقاً هر دو، تاج سر ما هستند و از گرفتارترین اقشار جامعه بهشمار میآیند. اما همین عزیزانی که در مجلس قانونگذاری میکنند و اظهار نظرهای غیرکارشناسی دارند، با سخنان خود این دو گروه را درگیر کردهاند. علاوه بر آن، مصرفکننده نهایی که میتواند خودِ تولیدکننده یا آحاد مردم باشد حق انتخاب دارد. متأسفانه ما حق انتخاب و حق اندیشیدن را از مردم گرفتهایم و بعد میپرسیم چرا اوضاع خوب نیست.
انحصار به نام حمایت از تولید، به کام رانتخواران
امروز مشکل اصلی کشور، واردات نیست. اگر واردات مازاد باشد، هیچ واردکنندهای به آن سمت نمیرود؛ مگر آنکه در مسیر واردات منافعی خاص برای عدهای فراهم شده باشد تا از این راه استفاده کنند و کالا را به کالایی خاص و در انحصار چند نفر تبدیل نمایند. اما واردکنندهی واقعی که در مسیر قانونی و آزاد فعالیت میکند، خود تعادل بازار را درک و تشخیص میدهد و سرمایهاش را بیجهت در خطر نمیاندازد. واقعاً نمیدانم این همه عناد و مسئلهسازی با بخش واردات چه نفعی برای کشور داشته است. نتایجش را میبینیم: در تولید خودرو و بسیاری از صنایع دیگر، با انحصار و نبود رقابت، هم تولید را ضعیف کردهایم، هم حق انتخاب را از مردم گرفتهایم و اکنون تاوان آن را میپردازیم. حتی در بازار ارز و تأمین مالی نیز آسیب میبینیم. مردم ناچارند بهدلیل نبود کیفیت کافی در تولید داخل، یک کالا را دو یا سه بار بخرند تا بتوانند از آن استفاده کنند. این یعنی هزینه مضاعف، اتلاف منابع و نارضایتی عمومی. من متأسفم برای اینگونه اظهار نظرها، زیرا متأسفانه هیچوقت این افراد حاضر نیستند رودررو با ما بنشینند تا دربارهی منطق گفتههایشان بحث کنیم.
اقتصاد سالم بر پایه توازن میان تولید و واردات استوار است
واردات کاری تخصصی است؛ همانطور که تولید، صادرات و خدمات فنی و مهندسی نیز تخصصیاند. هرکدام از این حوزهها، متخصص خود را میطلبند؛ یا از مسیر تجربه به آن رسیدهاند که تجربه، بالاترین شکل دانش است یا از مسیر علمی و آکادمیک آن را آموختهاند. واردات یکی از چهار پایه اصلی اقتصاد هر کشور است. هر اقتصادی بر چهار پایه استوار است: واردات، صادرات، تولید و خدمات فنی و مهندسی. اما ما یکی از این پایهها را مرتب میکوبیم، چون خوراک شعاری برای حفظ پستها و میزهایی است که پشت آن نشستهاند؛ در حالی که واردات بخشی ضروری از چرخهی اقتصادی کشور است. هر کشوری، حتی پیشرفتهترین کشورها، بخشی از نیازهای خود را از طریق واردات تأمین میکند، چون هیچ کشوری همهی مواد اولیه و تجهیزات لازم برای تولید را در داخل ندارد. امروز چه کالایی را در بخش تولید داخلی با کیفیت بهتر و قیمت پایینتر از مشابه وارداتی میخریم؟ واقعاً کدام؟ البته نمیگویم صددرصد واردات بهتر است؛ نه، ما در برخی حوزهها مزیت نسبی داریم و باید همانجا تمرکز و حمایت کنیم. اما نباید تمرکز را فقط بر آن بخش بگذاریم و در عوض، واردات و واردکنندگان قانونی و متخصص را بهخاطر تصوری باطل حذف کنیم. واردات بخشی از چرخه سالم اقتصاد است.
انکار نیاز بازار، انکار واقعیت اقتصاد است
وقتی تولیدکننده تولید کند، واردکننده دیگر خرید نمیکند؛ اما اگر تولید ناکافی یا بیکیفیت باشد، واردات امری طبیعی است. ما میتوانیم بهراحتی اعلام کنیم که نهایتاً بیست نوع کالا را واقعاً در داخل تولید میکنیم؛ سپس همانها را دقیق ارزیابی کنیم. اگر آن کالاها توان تولید بالا و قابلیت رقابت دارند چه در بازار داخلی و چه در صادرات، باید امکانات لازم را برای توسعهشان فراهم کنیم. اما در مواردی که نمیتوانیم، باید اجازهی واردات بدهیم. امروز هرچه مسیر واردات قانونی را محدود کردهایم، همان کالا از مسیر قاچاق وارد میشود؛ و این دیگر اظهر منالشمس است. وقتی قاچاق زیاد است، یعنی نیاز وجود دارد. اگر نیازی نبود، این همه کالا از مسیر غیرقانونی وارد نمیشد. حتی در حوزه خودرو، با وجود مجاز شدن واردات رسمی، همچنان واردات غیررسمی میبینیم. خودروهای گذرموقت که در خیابانها تردد میکنند، خود نشانهی نیاز بازارند. وقتی خودرو باید از مسیرهای مشخص عبور کند، پلاک بگیرد و مجوز تردد داشته باشد، یعنی همهچیز از مسیر رسمی گذشته است. پس وقتی تعداد خودروهای گذرموقت زیاد است، یعنی نیاز واقعی وجود دارد و نمیتوان آن را انکار کرد.
نرخگذاری دستوری، دشمن منطق اقتصادی
بنابراین باید این نوع تفکرِ حذف واردات را کنار بگذاریم. واردات خود توانایی تشخیص دارد که کجا لازم است و کجا نه. تولیدکننده در کارخانهاش محدود به ساختار و ماشینآلاتی است که دارد و برای تغییر خط تولید باید هزینهی سنگینی بپردازد، اما واردکننده اگر ببیند بازاری برای کالایی وجود ندارد، بهسادگی آن را وارد نمیکند. دوستان مسئول فراموش کردهاند که اصل نخست اقتصاد، «عرضه و تقاضا» است. وقتی این اصل نادیده گرفته میشود، همین گرفتاریها پدید میآید. ما ارز حاصل از صادرات کشور را نیز بهدلیل مدیریت غلط از دست میدهیم. یقین بدانید وارداتی که امروز به شکل قاچاق یا «قاچاق قانونی» انجام میشود، همگی نیاز به ارز دارند. هیچ فرد خارجی دلار، یورو یا یوان خود را نمیدهد تا ریال بگیرد، مگر آنکه در مقابلش کالایی واقعی بخواهد. پس اگر امروز پول صادرات برنمیگردد، باید ببینیم کجا خرج میشود. من نیز اعتقادی ندارم که صادرکننده باید با دلار ۱۱ هزار تومانی بخرد و با نرخ پایینتر بفروشد و ضرر کند. این منطق اقتصادی نیست و نمیتوان چنین انتظاری داشت.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانلینک کوتاه :
