انتقال آب از خلیج فارس؛ نسخهای گران برای بیماری مزمن مدیریت آب

کمبود بیسابقهٔ آب در کشور، تصمیمسازان را به سمت طرحهای پرهزینهای مانند انتقال آب دریا سوق داده است؛ طرحهایی که با وجود پیامدهای محیطزیستی و هزینههای نجومی، بهدلیل نیاز حیاتی برخی استانها، از حالت استثنا به ضرورت تبدیل شدهاند.
سارا پوردلجو – جهانصنعت نیوز: شدتگرفتن کمبود منابع آب شیرین در کشور، سیاستگذاریهای بخش آب را وارد مرحلهای کرده که در آن راهحلهای پرریسک و پرهزینه نیز مورد توجه قرار میگیرند. انتقال آب دریا به مناطق دور از ساحل، طرحی است که در شرایط عادی فاقد توجیههای فنی و اقتصادی است، اما نیاز حیاتی برخی استانها به آب، میتواند این گزینه را از سطح پیشنهاد به مرحلهٔ اجرا برساند. امروز با طرحهایی روبهرو هستیم که صدها کیلومتر لولهگذاری، هزینههای نجومی، چالشهای سنگین نگهداری و نگرانیهای جدی محیطزیستی را با خود همراه کردهاند؛ طرحهایی که اگرچه ناگزیرند، اما بر آیندهٔ مدیریت آب کشور نیز سایه میاندازند. تجربهٔ کشورهایی نظیر کویت، عربستان، امارات و حتی لیبی نشان میدهد که شیرینسازی و انتقال آب دریا، زمانی میتواند پایداری نسبی داشته باشد که فاصلهها کوتاه و مصرفها کنترلشده باشد؛ موضوعی که تفاوتهای اقلیمی و جغرافیایی ما را به چالش میکشد. بر همین اساس، گفتوگویی با بهروز دهزاد، کارشناس محیط زیست داشتیم.
آیا انتقال آب از خلیج فارس امکانپذیر است؟
متأسفانه در حال حاضر، کشور در شرایط خاصی قرار دارد. در این شرایط، تعاریف و مفاهیم کمی تغییر پیدا میکنند. الان نیاز حیاتی مردم به آب، با توجه به کمبود منابع آبی، باعث شده که بعضی کارها امکانپذیر شوند؛ کارهایی مثل انتقال آب از دریاها به داخل سرزمین، آن هم در فاصلهٔ صدها کیلومتر. بهصورت عرفی و در شرایط نرمال، نه این کار درست است، نه توجیه اقتصادی دارد، نه توجیه فنی. اما زمانی که بخشی از کشور نیاز حیاتی به آب دارد و آب نیست، مجبوریم از هر منطقه و هر امکانی برای تأمین آب مردم استفاده کنیم. متأسفانه این کار پیامدهایی هم دارد. هزینهٔ این نوع انتقال فوقالعاده بالاست؛ واقعاً فوقالعاده بالا. یعنی میتوانستیم با هزینهٔ خیلی کمتری برای مردم آب تأمین کنیم، اما کمی کمتوجهی شد و حالا برای تأمین این نیاز مجبوریم چنین اقدامهایی انجام دهیم که هم هزینهٔ سنگینی دارد، هم پیامدهای زیستمحیطی بسیار زیادی ایجاد میکند، مخصوصاً وقتی فاصلهٔ انتقال بسیار طولانی باشد. از همه مهمتر، مسئلهٔ نگهداری خطوط لوله است. تاریخ به ما نشان داده که معمولاً در نگهداری اموالمان کمی اهمال میکنیم و اموال را زود مستهلک میکنیم. حالا اگر چنین اتفاقی برای این خط لوله بیفتد، واقعاً نمیدانم باید چه کرد. هزینهٔ نگهداری این شبکه، غیر از هزینهٔ احداث و راهاندازی آن، فوقالعاده سنگین است. و البته اگر بخواهم تکتک موارد را برای شما بشمارم، تعدادشان خیلی زیاد است. بهطور کلی، در شرایط عادی این کار نادرست است، اما وقتی کشور یا بخشی از کشور نیاز فوری و حیاتی به آب دارد، ناچاریم چنین اقدامی انجام دهیم. اما به شرطی که در مدتی که از آب دریا استفاده میکنیم، یک فکر اساسی برای سفرههای آب زیرزمینی کشور و برای نگهداری آبهای ناشی از بارندگی در سطح انجام شود؛ وگرنه تا کی میخواهیم ادامه بدهیم؟ تا کی میخواهیم آب دریا را بکشیم، ۳۰۰ یا ۴۰۰ کیلومتر انتقال بدهیم، بعد تصفیه کنیم ـ که خودش هزینهٔ فوقالعاده بالایی دارد ـ و بعد هم بخواهیم توزیعش کنیم؟ توزیعش هم کار سادهای نیست. به هر حال، کار بسیار مشکلی است، ولی شرایط طوری بوده که ما را ناگزیر به انجام آن کرده است.
نمونههای مشابه چه کردند؟
کویت، عربستان، امارات ، نزدیکترین کشورها به ما هستند که انتقال آب از دریا را انجام دادند؛حتی در آفریقا، لیبی. اینها آب دریا را شیرین میکنند و استفاده میکنند؛ منتها در فاصلههای کمتر و بیشتر برای مناطق ساحلیشان. در نهایت، آنچه از گفتوگو و بررسی تجربههای جهانی برمیآید، این است که انتقال آب دریا ـ هرچند در شرایط اضطراری امروز به یک انتخاب ناگزیر تبدیل شده ـ نمیتواند جایگزین راهحلهای پایدار مدیریت آب باشد. اتکا به طرحهایی پرهزینه، پیچیده و آسیبزا، تنها زمانی توجیهپذیر است که همزمان با اجرای آنها، برنامهای جدی برای اصلاح الگوی مصرف، بازچرخانی آب، حفاظت از سفرههای زیرزمینی و بهرهگیری از ظرفیتهای بومی تأمین آب تدوین شود. آیندهٔ امنیت آبی کشور در گرو تصمیمهای امروز ماست؛ تصمیمهایی که اگر با نگاه بلندمدت و رویکرد علمی همراه شوند، میتوانند کشور را از چرخهٔ بحرانهای تکرارشونده دور کنند و اگر نه، حتی پرهزینهترین پروژهها نیز در گذر زمان توان تابآوری نخواهند داشت.
اخبار برگزیدهمحیط زیستلینک کوتاه :
