ونزوئلا به سرنوشت سوریه دچار میشود؟

تحولات سیاسی ونزوئلا نشان میدهد که با وجود فشارهای خارجی، ساختار قدرت همچنان بر پایگاه اجتماعی طبقات کمدرآمد تکیه دارد و ورود کشور به مرحلهای از رقابت ژئوپلیتیکی، ثبات شکننده آن را به یکی از حساسترین پروندههای آمریکای لاتین تبدیل کرده است.
جهان صنعت نیوز – تحولات سیاسی ونزوئلا نشان میدهد که برخلاف بسیاری از پیشبینیها، ساختار قدرت در این کشور همچنان از پشتوانه اجتماعی قابلتوجهی برخوردار است. جامعه ونزوئلا بهشدت دو قطبی است، اما پایگاه اصلی دولت را طبقات کارگر و کمدرآمد تشکیل میدهند؛ همان گروههایی که از زمان انقلاب بولیواری، سیاستهای حمایتی دولت را بخشی از حفظ معیشت خود میدانند. در مقابل، بخش قابلتوجهی از طبقه ثروتمند و نخبگان اقتصادی مخالف دولت هستند و بسیاری از آنان طی سالهای گذشته از کشور مهاجرت کردهاند.
این شکاف سیاسی طی دهه گذشته بارها به اعتراضات خیابانی منجر شده است، اما تحولات چند سال اخیر نشان داده که مخالفان، بهجز برخی مناطق ثروتمند، توان بسیج میدانی گسترده ندارند. تجمعات آنها اغلب به صدها نفر محدود میشود و وزن واقعیشان بیشتر از مسیر رسانهها، شبکههای اجتماعی و حمایت خارجی تأمین میشود تا از قدرت اجتماعی گسترده در داخل کشور.
سناریوی سقوط حکومت تنها از مسیر حمله خارجی
ارزیابی تحلیلگران نشان میدهد که احتمال فروپاشی دولت از درون بسیار پایین است. ساختار نظامی و امنیتی ونزوئلا همچنان منسجم است و کشور درگیر جنگ داخلی یا تجزیه سرزمینی نیست؛ عواملی که در کشورهایی مانند سوریه زمینهساز بحران عمیق شدند.
سناریوی جدیتری که مطرح میشود، احتمال حمله نظامی مستقیم آمریکا است. در ماههای اخیر نشانههایی از عملیات محدود در آبهای بینالمللی دیده شده و منابع مختلف از افزایش فعالیتهای مخفیانه در خاک ونزوئلا خبر میدهند. ارزیابیها نشان میدهد احتمال حمله موشکی یا هوایی محدود علیه زیرساختهای کلیدی کشور قابل توجه است. با این حال، احتمال اعزام نیروی زمینی بسیار پایین برآورد میشود، زیرا واکنش افکار عمومی آمریکا و هزینههای سیاسی آن برای کاخ سفید بالا خواهد بود.
نظرسنجیهای داخلی آمریکا نیز نشان میدهد اکثریت مردم با حمله مستقیم یا تلاش برای سرنگونی حکومت ونزوئلا مخالفاند، اما مخالفت افکار عمومی در گذشته مانع عملیاتهای نظامی آمریکا نشده است.
اقتصاد پس از یک دهه تحریم
تحریمهای آمریکا در سال ۲۰۱۵ آغاز شد و از ۲۰۱۷ و ۲۰۱۹ بهشدت گسترش یافت. این تحریمها، دسترسی ونزوئلا به شبکه مالی جهانی را تقریباً صفر کرد و صادرات نفت به کمترین سطح چند دهه گذشته رسید. طبق ارزیابی کارشناسان سازمان ملل، ونزوئلا ۹۹ درصد درآمد نفتی خود را از دست داد؛ وضعیتی که بهسرعت اقتصاد را وارد بحران کرد و باعث سقوط ارزش پول ملی و جهش تورمی شد.
اما طی سالهای اخیر مسیر اقتصاد تغییر کرده است. ونزوئلا با کمک فناوری و تجهیزات نفتی از ایران، روسیه و چین توانست بخشی از زیرساختهای نفتی خود را نوسازی کند. ورود کارشناسان خارجی و تأمین تجهیزات موردنیاز باعث شد تولید نفت به بیش از یک میلیون بشکه در روز برسد؛ رقمی که بالاترین سطح از زمان بحران سیاسی ۲۰۱۹ محسوب میشود.
افزایش درآمد ارزی، دست دولت را برای مدیریت نرخ ارز باز کرد و از شدت حملات سفتهبازانه کاست. تورم مهار شد، بازار کالاهای اساسی باثباتتر شد و دستمزدهای واقعی رشد کرد. هرچند دلاریزهشدن اقتصاد چالشهایی برای استقلال پولی کشور ایجاد کرده، اما نسبت به وضعیت فروپاشیگونه ابتدای دهه، شرایط بسیار قابلتحملتر شده است.
رویارویی واشنگتن با کاراکاس؛ اقتصاد، نفت و سیاست خارجی
پرسش اساسی این است که چرا با وجود بهبود نسبی اقتصاد، فشارهای آمریکا همچنان تشدید شده است؟ پاسخ در رقابت ژئوپلیتیکی گستردهتر قابل فهم است. واشنگتن طی سالهای اخیر آشکارا از شخصیتهایی در اپوزیسیون حمایت کرده که برنامههای اقتصادیشان شامل خصوصیسازی کامل صنعت نفت و واگذاری منابع انرژی ونزوئلا به شرکتهای آمریکایی است. این موضوع برای دولت مادورو تهدیدی راهبردی تلقی میشود.
در کنار این مسئله، نزدیکی اقتصادی و سیاسی ونزوئلا به چین، روسیه و ایران از زیرساختهای نفتی تا همکاریهای فنی موجب شده آمریکا کاراکاس را بخشی از رقابت بزرگتر خود با قدرتهای شرقی بداند. فشارهای سیاسی و اقتصادی کنونی نیز در همین چارچوب قابل تحلیل است.
مقایسه با سوریه؛ شباهتهای اقتصادی و تفاوتهای امنیتی
طی سالها، برخی رسانهها تلاش کردهاند وضعیت ونزوئلا را با تجربه سوریه مقایسه کنند. شباهت اصلی هر دو کشور، جنگ اقتصادی تحریمها است؛ اما تفاوتهای اساسی مانع میشود این قیاس چندان دقیق باشد.
سوریه از سال ۲۰۱۱ وارد جنگ داخلی، تجزیه سرزمین، حضور گروههای مسلح و دخالت چند قدرت خارجی شد. این وضعیت دولت مرکزی را بهشدت ضعیف کرد و اقتصاد را به نقطه فروپاشی رساند. در مقابل، ونزوئلا هرگز با جنگ داخلی یا تجزیه سرزمینی مواجه نشده و نهادهای امنیتی همچنان یکپارچه هستند. هرچند اعتراضات خشونتآمیز در ۲۰۱۴ و ۲۰۱۷ رخ داد، اما هیچگاه به سطح بحران امنیتی سوریه نرسید.
در سطح منطقه، تنها کوبا و نیکاراگوئه بهطور آشکار از ونزوئلا حمایت سیاسی میکنند. با این حال، به دلیل منابع محدود و تحریمهای مشابه، کمک اقتصادی معناداری از سوی آنها امکانپذیر نیست. دولتهای راستگرای منطقه نیز عمدتاً همسو با واشنگتن عمل میکنند.
مهمترین تحول، روی کار آمدن دولت چپگرای کلمبیا است. رئیسجمهور این کشور بارها اقدامات آمریکا علیه ونزوئلا را محکوم کرده، اما تهدیدهای واشنگتن از جمله تحریم مستقیم رئیسجمهور کلمبیا و فضای رسانهای داخلی باعث شده روابط دو کشور با احتیاط دنبال شود، بهویژه با نزدیک شدن انتخابات کلمبیا در سال ۲۰۲۶.
آینده ونزوئلا؛ تعادل شکننده یا بحران تازه؟
ونزوئلا اکنون در نقطهای حساس قرار دارد. اقتصاد کشور پس از سالها سقوط، به سطحی از ثبات رسیده و افزایش تولید نفت توانسته بر بخشی از مشکلات ساختاری غلبه کند. از سوی دیگر، فشارهای خارجی رو به افزایش است و احتمال حملات محدود آمریکا به زیرساختهای کلیدی یا تشدید تحریمها یکی از جدیترین تهدیدهای پیشروی دولت است.
اگر روند فعلی بازسازی زیرساختهای نفتی ادامه یابد و صادرات افزایش یابد، دولت قادر خواهد بود جایگاه خود را تثبیت کند. اما اگر ایالات متحده وارد مرحله تهاجمیتری شود، ونزوئلا ممکن است دوباره وارد دورهای از بیثباتی شود که پیامدهای آن نهتنها در داخل کشور، بلکه در کل آمریکای لاتین احساس خواهد شد.
آینده ونزوئلا دیگر تنها تابع سیاستهای داخلی نیست. این کشور به صحنهای از رقابت قدرتهای جهانی تبدیل شده و سرنوشت آن بیش از هر زمان دیگری به محاسبات ژئوپلیتیکی گره خورده است؛ محاسباتی که میتواند ثبات شکننده امروز را حفظ کند یا آن را در مسیر یک بحران تازه قرار دهد.
اخبار برگزیدهسیاسیلینک کوتاه :
