انتصابی که وضعیت قرمز انرژی را شعلهور خواهد کرد

در میانه هشدارها درباره بحران انرژی، دولت با انتصاب اسماعیل سقاب اصفهانی بهعنوان معاون انرژی و احیای دوباره طرح بحثبرانگیز «وان» در قالبی تازه، موجی از نگرانیهای کارشناسی را برانگیخته است.
سارا پوردلجو – جهانصنعت نیوز: در دل کشوری که چراغ خانهها و موتور صنعتش با انرژی ارزان اما ناپایدار روشن مانده، امروز بیش از هر زمان دیگری آژیر خطر به صدا درآمده است. «وضعیت قرمز انرژی» فقط یک هشدار نیست؛ نشانهای است از اینکه هر تصمیم، هر انتصاب و هر طرح، میتواند عواقب جبرانناپذیری داشته باشد که سالها با آن دست و پنجه نرم کنیم. درست در همین بزنگاه، در حالی که چشمها نگران آیندهای با منابع رو به پایان است، انتخابی صورت گرفته که پرسشها را بیش از پاسخها افزوده است: انتصاب اسماعیل سقاب اصفهانی به عنوان معاون انرژی کشور و رئیس سازمان بهینهسازی و مدیریت راهبردی انرژی؛ انتصابی که برخی آن را نه یک تصمیم کارشناسی، بلکه حرکتی سیاسی در میانه بحرانی عمیق میدانند. اما ماجرا فقط یک انتخاب مدیریتی نیست. پشت این تصمیم، سایه بازگشت طرحی شکستخورده دیده میشود؛ طرحی که سالها پیش در قالب «واحد انرژی» یا «طرح وان» وعده ایجاد بازاری مردمی برای انرژی را میداد، اما در همان قدمهای نخست با نقدهای کارشناسی راهش بسته شد. اکنون، همان ایده در لباسی تازه و با عنوان «عادلانهسازی یارانه انرژی» دوباره پیش روی کشور قرار گرفته؛ بدون اینکه برای پرسشهای قدیمی، پاسخی تازه پیدا شده باشد. بر همین اساس، گفتوگویی با دکتر یدالله سبوحی، عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف و استاد اقتصاد انرژی این دانشگاه دانشگاه داشتیم.
احیای یک طرح شکستخورده؛ بازگشت «طرح وان» در لباسی جدید
قبل از اینکه به شخص آقای سقاب اصفهانی و انتصاب ایشان بهعنوان رئیس سازمان بهینهسازی و مدیریت راهبردی انرژی بپردازم، ابتدا پشتصحنه فکری و برنامهای را که ایشان دنبال میکنند توضیح میدهم. موضوع اصلی از سال ۱۳۹۷ شروع شد؛ زمانی که آقای سعید جلیلی به همراه جمعی از همکارانشان در دانشگاه امام صادق، طرحی را تهیه کردند به نام طرح «وان» یا واحد انرژی. فلسفه این طرح این بود که به هر فرد یا خانواده مقدار مشخصی انرژی داده شود و مردم بتوانند این سهمیه را بین خودشان معامله کنند؛ یعنی کسی که مصرف کمی دارد، بفروشد و فردی که مصرف بیشتری دارد، بخرد. تصورشان این بود که به این شکل، یک بازار انرژی مردمی شکل میگیرد. اما همان زمان انتقادات زیادی به این طرح وارد شد. منتقدان میگفتند این طرح یک فکر عقبمانده و مبتنی بر اقتصاد کالایی قرن هفدهم است و نمیتواند پاسخگوی نیازهای امروز کشور باشد. چند سؤال مهم هم بیپاسخ ماند: اینکه اگر به مردم سهم انرژی بدهیم، تا چه زمانی این منابع پایدارند؟ نسلهای بعدی چه سهمی دارند؟ هزینه استخراج، تولید و انتقال انرژی را چه کسی پرداخت میکند؟ اینها مواردی بود که هیچوقت پاسخ روشنی نداشت. به همین دلیل، طرح وان جلو نرفت. بعدتر، در دولت آقای رئیسی هم تلاش کردند همین ایده را در قالب توزیع بنزین بین مردم در جزیره کیش بهصورت پایلوت اجرا کنند؛ که با حمایت آقای محسن رضایی هم همراه بود، اما نتیجه نداد و شکست خورد. الان هم همان گروه فکری پشت طرحهای آقای سقاب اصفهانی است. ایشان در سال ۱۴۰۳ گزارشی با عنوان «طرح عادلانهسازی یارانه انرژی» به ریاستجمهوری ارائه کرد. این طرح در واقع ادامه همان طرح وان است. ایده این است که انرژی با قیمت خلیجفارس فروخته شود، اما بخشی از آن بین مردم توزیع گردد تا خودشان معامله کنند.
طرحی که از کسری بودجه تغذیه میشود، نه از منابع واقعی
تمام نقدهای وارد به طرح وان، اینجا هم وجود دارد. در مرداد ۱۴۰۴ آقای دکتر پزشکیان به آقای سقاب اصفهانی حکم داد تا اساسنامه سازمان بهینهسازی انرژی را تهیه کند. تا شهریور همان سال، اساسنامه نوشته شد. این اساسنامه کاملاً دولتیساز است، اما در دل خودش همان تفکر مربوط به «توزیع انرژی بین مردم و ایجاد بازار خانگی خریدوفروش انرژی» را دارد. در این اساسنامه، یک صندوق طراحی شده که منابع آن طبق ماده ۴۶ برنامه هفتم شامل موارد زیر است:
۱. عوارض گازهای فلر که باید شرکت ملی نفت به این صندوق پرداخت کند.
۲. سود سهام دولت در شرکتهای انرژی مثل پالایشگاهها و نیروگاهها.
۳. جرایم صنایع بابت رعایت نکردن الگوی مصرف انرژی.
حالا مشکل کجاست؟ اول اینکه شرکت ملی نفت اگر بخواهد عوارض فلر را بدهد، یعنی باید از بودجه خود کم کند و به صندوق بریزد. آیا این امکانپذیر است؟ دوم، دولت با ۱۰ تا ۱۴ میلیارد دلار کسری بودجه چگونه میخواهد بخشی از سود سهام شرکتهای انرژی را به صندوق واریز کند؟ سوم، موضوع جرایم صنایع؛ این قانون سالها قبل تصویب شد، ولی دولت آقای روحانی جلوی اجرا را گرفت، چون صنایع در رکود بودند و این جریمهها عملاً آنها را فلج میکرد. امروز وضعیت صنایع بدتر از آن دوره است. بنابراین، در عمل هیچکدام از این منابع واقعبینانه و قابل تحقق نیست. این صندوق در حد یک ایده روی کاغذ است. طراحان میگویند سالانه ۴ تا ۵ میلیارد دلار منابع دارد، اما هیچ توضیحی ندادهاند که این منابع کجا و چگونه هزینه خواهد شد. اینها همه نگرانی ایجاد میکند. چون در واقع، طرح بهجای خلق منابع جدید، با پولی کار میکند که اصلاً وجود ندارد. این یعنی یک مرکز هزینه جدید. درحالیکه مفهوم بهینهسازی انرژی آن چیزی نیست که اینها میگویند. مفهوم واقعی بهینهسازی یعنی: کاهش تلفات انرژی، افزایش بازده تولید، خلق منابع جدید برای اقتصاد؛ اما در این طرح، هیچکدام از اینها دیده نمیشود.
انتخابی برخلاف وعدهها؛ پرسشهای بیپاسخ درباره انتصاب سقاب اصفهانی
اینکه چرا آقای پزشکیان چنین انتخابی داشتند، سؤالی است که خود آقای پزشکیان باید پاسخ بدهد. ایشان در زمان انتخابات میگفت: به نظرات کارشناسی توجه میکنم، مدیران متخصص انتخاب میکنم، به مردم پاسخگو خواهم بود. اما انتخاب آقای سقاب اصفهانی خلاف همین وعدههاست. فردی که یک زمان سند تحول قوه قضاییه، یک زمان سند تحول دولت، و حالا سند تحول انرژی را روی میز قرار داده.
اخبار برگزیدهنفت و پتروشیمیلینک کوتاه :
