تهران تا دهه آینده متروکه خواهد شد؛ پایتخت به مرحله ناپایداری زیستی رسید

تهران بر اساس دادههای تازه ماهوارهای، با کاهش کمسابقه ذخایر پنج سد اصلی و افت شدید منابع زیرزمینی روبهروست؛ این بحران نتیجه سیاستهای غلط، یارانههای تشویقکننده مصرف، برداشت بیرویه از چاههای غیرمجاز و ناتوانی در مدیریت منابع است و اگر اصلاحات فوری انجام نشود، بخشهایی از تهران در دهه آینده غیرقابل سکونت خواهد شد.
جهان صنعت نیوز – تهران در آستانه یکی از جدیترین بحرانهای زیستمحیطی و انسانی تاریخ خود قرار گرفته است؛ بحرانی که از یکسو ظرفیت تأمین آب شرب پایتخت را تهدید میکند و از سوی دیگر، بنیانهای سکونتپذیری شهر را نیز به چالش کشیده است. دادههای جدید مبتنی بر تصاویر ماهوارهای نشان میدهد که مخازن اصلی تأمینکننده آب تهران دچار کاهش کمسابقهای شدهاند و سطح ذخیره آب در برخی از آنها به پایینتر از عرف فصلی رسیده است. کاهش ذخایر سطحی در کنار افت شدید آبهای زیرزمینی و تشدید پنجساله خشکسالی، تهران را به نقطهای رسانده است که مسئولان از احتمال تخلیه بخشهایی از شهر و حتی انتقال پایتخت سخن میگویند؛ اظهاراتی که هرچند در ظاهر هشدارآمیز است اما عمق وضعیت موجود را بهخوبی نشان میدهد.
بحران کنونی تنها نتیجه یک دوره کوتاه خشکسالی نیست. این وضعیت حاصل دههها فشار بیوقفه بر منابع آب، رشد افسارگسیخته جمعیت، الگوی توسعه ناپایدار شهری، یارانههای سنگین و سیاستهای اقتصادی معیوب است که مصرفکنندگان را به استفاده بیرویه از آب تشویق کرده است. همزمان، ساختوسازهای بدون ضابطه، تخریب فضای سبز، حفر چاههای غیرمجاز، شکست شبکههای توزیع و اولویتگذاریهای غلط در بخش کشاورزی و صنعت، تابآوری آبی تهران را بهشدت کاهش داده است. این بحران اکنون نهفقط یک مسئله محیطزیستی بلکه یک چالش امنیت ملی و اجتماعی است که میتواند پیامدهای گسترده اقتصادی، سیاسی و جمعیتی داشته باشد.
چگونه توسعه شتابزده پایتخت را از درون خالی کرد؟
تهران در قلب حوضه آبریز مرکزی ایران قرار دارد؛ منطقهای که بیش از نیمی از جمعیت کشور را در خود جای داده، اما کمتر از یکسوم از منابع آب تجدیدپذیر را در اختیار دارد. این عدم تناسب تاریخی میان جمعیت و توان تأمین آب، نقطه آغاز بحران پایتخت بوده است. تهران از سال ۱۳۵۷ تاکنون دو برابر شده و جمعیت آن از حدود پنج میلیون نفر به نزدیک ده میلیون نفر رسیده است؛ افزایشی که با توسعه خدمات شهری، رشد طبقه متوسط و افزایش مصرف همراه شد.
مصرف آب تهران حتی سریعتر از رشد جمعیت افزایش یافته است. برآوردها نشان میدهد که میزان استفاده سالانه از ۳۴۶ میلیون مترمکعب در سال ۱۳۵۵ به بیش از ۱.۲ میلیارد مترمکعب در وضعیت کنونی رسیده است. این افزایش چشمگیر مصرف، نتیجه ترکیبی از تغییر سبک زندگی، استفاده گستردهتر از لوازم خانگی و مصرفگرایی شهری است. حدود ۷۰ درصد شهروندان از الگوی مصرف تعیینشده فراتر رفتهاند و روزانه ۲۰۰ تا ۴۰۰ لیتر آب استفاده میکنند؛ در حالیکه برنامهریزان، سقف مناسب را ۱۳۰ لیتر در روز میدانند.
اما رشد جمعیت و مصرف تنها بخشی از داستان است. تهران طی دهههای گذشته شاهد انفجار ساختوسازهای غیرمجاز بوده است. بخش قابلتوجهی از ساختمانهای جدید بدون رعایت طرح تفصیلی، ظرفیت زیربنایی یا ملاحظات محیطزیستی ساخته شدهاند. این توسعه شتابزده نهتنها فشار مضاعفی بر شبکههای آب وارد کرده، بلکه پوشش سبز شهر را حدود ۹۰ درصد کاهش داده است. هنگامیکه فضای سبز جای خود را به بتن و آسفالت میدهد، بارندگی عملاً توان نفوذ به سفرههای زیرزمینی را از دست میدهد و منابع تجدیدپذیر آب تهی میشود.
از سوی دیگر، یکسوم آبی که وارد شبکه تهران میشود، قبل از رسیدن به مصرفکننده نهایی در شبکه میریزد یا به سرقت میرود. این اتلاف گسترده، ناشی از فرسودگی شبکه، نبود سرمایهگذاری کافی برای نوسازی و نبود ابزارهای نظارتی کارآمد است؛ وضعیتی که هر سال حجم بیشتری از منابع آبی تهران را هدر میدهد.
ریشه پنهان بحران آب
افزایش مصرف تنها زمانی به بحران تبدیل میشود که مدیریت منابع نیز ناکارآمد باشد. نظام یارانهای ایران طی سالهای گذشته مصرف آب را به کالایی ارزان، حتی بیارزش، تبدیل کرده است. در سال گذشته، مشترکان شهری تنها ۵۲ درصد هزینه واقعی تأمین آب را پرداخت کردهاند. پایینبودن تعرفهها باعث میشود شرکتهای آبرسانی نتوانند شبکه را تعمیر یا نوسازی کنند و همین امر اتلاف آب را تشدید میکند.
این الگوی قیمتگذاری غلط فقط در بخش شهری نیست؛ کشاورزی که ۹۰ درصد آب کشور را مصرف میکند نیز از یارانههای گسترده برخوردار است. در اطراف تهران، برداشت بیرویه و در بسیاری موارد غیرقانونی از چاههای عمیق و نیمهعمیق، باعث کاهش سالانه بیش از ۱۰۰ میلیون مترمکعب از ذخایر آب زیرزمینی شده است. این افت مداوم باعث فرونشست دشتهای پیرامونی شده و نهتنها منابع آبی، بلکه زیرساختهای شهری، جادهها و خطوط انتقال را نیز با خطر فروپاشی روبهرو کرده است.
توسعه کشاورزی آببَر در مناطق خشک اطراف تهران فشار مضاعفی بر منابع آب وارد کرده است. از آنجا که امنیت غذایی در قانون اساسی در قالب خودکفایی تعریف شده، تغییر این سیاست برای دولت تحت تحریم هزینه سیاسی و امنیتی دارد. در نتیجه، منابع آبی مشترک میان پایتخت و حومه رو به زوال گذاشته است؛ روندی که تا امروز هیچ برنامه جدی برای متوقفکردن آن وجود ندارد.
آنچه از آسمان دیده میشود: تصاویر ماهوارهای و هشدار درباره آینده تهران
تحلیل تصاویر ماهوارهای جدید نشان میدهد که بحران آب تهران وارد مرحلهای جدیتر شده است. پنج سد اصلی تأمینکننده آب پایتخت (لار، لتیان، طالقان، امیرکبیر و ماملو) در بازه زمانی خرداد تا آبان شاهد کاهش شدید سطح ذخایر بودهاند. این دوره زمانی دقیقاً فاصله میان پایان ذوب برفها و اوج گرمای تابستان تا پیش از آغاز بارشهای زمستانی است؛ بنابراین کاهش سطح آب در این ماهها طبیعی است. اما آنچه دیده میشود فراتر از یک نوسان طبیعی است.
بر اساس شاخص NDWI، چهار سد از پنج سد پایتخت دچار افت شدید شدهاند. دو سد لار و لتیان بیش از ۷۰ درصد کاهش سطح را تجربه کردهاند؛ رقمی که نشاندهنده فشار بیسابقه بر ذخایر آب سطحی است. سدهای طالقان و امیرکبیر نیز به ترتیب ۲۸ درصد و ۲۰ درصد کاهش داشتهاند. تنها سد ماملو با افت حدود ۸ درصد تا حدی پایدار مانده است.
این تفاوتهای گسترده میان سدها نشان میدهد که شبکه توزیع آب تهران در حال تجربه نابرابری جغرافیایی است. مناطق مختلف شهر که از مخازن متفاوت تغذیه میشوند، ممکن است با کمبود آب کاملاً متفاوتی مواجه شوند. این نابرابری در شرایطی که دولت به سمت سیاستهای سهمیهبندی و کاهش فشار شبکه پیش میرود، میتواند نارضایتی اجتماعی را تشدید کند.
تصاویر ماهوارهای حاکی از این است که حتی اگر زمستان آینده بارشهای سنگین رخ دهد، بخشی از کاهش سطح آب به دلیل خشکشدن خاک و افزایش تبخیر جبرانناپذیر خواهد بود. بهسادگی میتوان گفت تهران در حال ورود به دورهای است که ظرفیت تجدیدپذیر منابع آب آن در حال فروپاشی است.
بحران چندوجهی؛ پیامدهای امنیتی، اقتصادی و اجتماعی آب در پایتخت
بحران آب تهران فقط مسئلهای زیستمحیطی نیست. این بحران در حال تبدیلشدن به تهدیدی برای امنیت غذایی، پایداری انرژی، سلامت عمومی و حتی ثبات سیاسی است.
افت شدید آبهای زیرزمینی پدیده فرونشست را تشدید کرده و مناطق گستردهای از دشت تهران در سالهای اخیر دچار نشستهای قابلتوجه شدهاند. این پدیده زیرساختهای شهری، خطوط مترو، سازههای مسکونی و راههای ارتباطی را تهدید میکند.
کاهش ذخایر سدها همچنین تولید برقآبی کشور را مختل کرده و به کمبود برق و خاموشیها دامن زده است. از سوی دیگر، خشکی زمینهای کشاورزی، امنیت غذایی کشور را در معرض خطر قرار داده و احتمال بروز طوفانهای گردوخاک را افزایش داده است.
در سطح سیاسی، بحران آب در بدترین زمان ممکن رخ داده است. کشور درگیر پیامدهای جنگ اخیر، تنشهای منطقهای و بازگشت تحریمهای بینالمللی است. اختلافات داخلی در حاکمیت نیز موجب شده تصمیمگیریها کند، ناهمسو و فاقد انسجام باشد. بحران آب پیشتر در استانهایی مانند خوزستان و اصفهان به اعتراضات گسترده منجر شده بود؛ اکنون همان الگو در تهران، با جمعیتی بسیار بزرگتر و حساستر، در حال تکرار است.
دولت از کاهش فشار شبانه گرفته تا سهمیهبندی آب بستهبندی را اجرا کرده است. حتی سناریوی تخلیه بخشی از تهران مطرح شده است؛ مسئلهای که سالها پیش غیرقابل تصور بود.
راهحلهایی که وجود دارد؛ اما اجرای آنها هزینه سیاسی دارد
راهکارهای فنی برای مقابله با بحران آب بر اساس تجارب بین الملل کاملا مششخص است؛ از کاهش یارانهها، اصلاح الگوی کشت، مدیریت چاههای غیرمجاز تا افزایش قیمت آب، نوسازی شبکه و توسعه حملونقل و صنعت کممصرف همگی راهکارهایی است که در شرایط مشابه کشورها آن ها را اجرایی کرده اند. اما هر یک از این اصلاحات منافع بخشهایی از نظام سیاسی و اقتصادی را تهدید میکند.
محدودکردن فعالیتهای آببَر با مقاومت شدید روبهرو میشود. تغییر سیاست خودکفایی غذایی پیامد امنیتی دارد. اصلاح تعرفهها خطر موج جدیدی از نارضایتی اجتماعی را بههمراه دارد. به همین دلیل، دولت در دوراهی دشواری قرار گرفته است؛ یا اصلاحات پرهزینهای که ممکن است به ناآرامی منجر شود؛ یا ادامه مسیر فعلی که زمان خریدن است اما بحران را عمیقتر میکند.
تهران وارد مرحله ناپایداری زیستی شده است
تهران امروز صرفاً با کمبود آب روبهرو نیست؛ پایتخت ایران به نقطهای رسیده که دیگر ظرفیت زیستی آن پاسخگوی جمعیت، توسعه و الگوی مصرف فعلی نیست. ترکیب یک خشکسالی طولانی، رشد بیرویه شهر، تخریب منابع آب زیرزمینی، و ناکارآمدی نظام حکمرانی باعث شده بحران آب از یک هشدار محیطزیستی فراتر رود و به تهدیدی برای تداوم حیات شهر تبدیل شود.
تصاویر ماهوارهای و دادههای میدانی همگی حاکی از این است که اگر اصلاحات عمیق و فوری انجام نشود، بخشهایی از تهران تا پایان دهه آینده عملاً غیرقابل سکونت خواهند شد. پرسش اساسی دیگر این نیست که بحران آب چقدر جدی است؛ پرسش این است که نظام حکمرانی تا چه اندازه توان، اراده و ظرفیت پذیرش اصلاحات لازم را دارد.
اخبار برگزیدهمحیط زیستلینک کوتاه :
