بحران ارزی بی صدا ؛ دلار ۱۲۰ هزار تومانی و یک واقعیت نگران کننده

رسیدن قیمت دلار به مرز ۱۲۰ هزار تومان برخلاف دورههای بحران ارزی گذشته با جهشهای هیجانی و نوسانات شدید همراه نبوده است. تحلیل دو شاخص نوسانات روزانه و نوسانات مثبت نشان میدهد بازار ارز در سال ۱۴۰۴ در ظاهر آرام بوده، اما این آرامش نه نشانه ثبات بلکه علامت فرسودگی عمیق اقتصاد و عادیشدن تورم مزمن است. صعود دلار بهصورت خزنده و بدون شوک، بیانگر آن است که جامعه و فعالان بازار به کاهش مستمر ارزش پول ملی عادت کردهاند؛ وضعیتی که در آن بحران نه با جهشهای پرصدا، بلکه با پذیرش بیصدا و تدریجی قیمتهای بیسابقه خود را نشان میدهد.
جهان صنعت نیوز – قیمت دلار در بازار آزاد به مرز ۱۲۰ هزار تومان رسیده است؛ رقمی که از یکسو در حافظه اقتصادی جامعه سابقهای ندارد و از سوی دیگر، برای بسیاری از فعالان اقتصادی نیز غیرمنتظره و شکننده است. طی سالهای گذشته هر بار که نرخ ارز از یک محدوده اسمی عبور میکند، موجی از نگرانی و تحلیل شکل میگیرد؛ گویا بازار وارد مرحلهای تازه از بیثباتی شده است. اما پرسش اصلی این است که آیا واقعاً بازار ارز ملتهب شده یا مسئله در جای دیگری است؟
بررسی روند بازار ارز از ابتدای امسال نشان میدهد رفتار بازار ارز با آنچه در سالهای بحران ارزی دیدهایم تفاوت دارد. از ابتدای سال، قیمت دلار حرکتهایی داشته که در ظاهر عادی به نظر میرسد؛ قیمت در فروردین در محدوده ۱۰۱ هزار تومان بود، در اردیبهشت کاهش یافت و به کانال ۸۰ هزار تومان رسید و در ماههای بعد عمدتاً بین ۸۵ تا ۹۵ هزار تومان نوسان کرد. حتی افزایش قیمت در شهریور و مهر نیز بیشتر تدریجی و خزنده بوده تا یک جهش ناگهانی. به بیان دیگر، بازار ارز از نظر میزان نوسان روزانه، آرامتر از دورههای پرتنش گذشته است.
اما این آرامش، معنای ثبات ندارد. اتفاقاً نشانه یک وضعیت نگرانکنندهتر است. بازاری که آرام است اما در سطح قیمتی بسیار غیرمعمول حرکت میکند. دلار ۱۲۰ هزار تومانی حتی بدون نوسانهای شدید به ما میگوید اقتصاد ایران وارد مرحلهای شده که در آن، اعداد اسمی آنقدر بزرگ شدهاند که توان تطبیق جامعه با آنها از بین رفته است. این همان نقطهای است که باید با دقت بیشتری به آن نگاه کرد.
اقتصاد ایران طی سالهای اخیر تحت فشار شوکهای مکرر تورمی و ارزی بوده است. نتیجه این فشار نه لزوماً افزایش نوسان بلکه بزرگ شدن سطح قیمتها است؛ بهگونهای که حتی تغییرات درصدی معمولی نیز بهصورت جهشهای بزرگ اسمی دیده میشود. برای نمونه، رشد ۲۰ هزار تومانی دلار از ۱۰۰ به ۱۲۰ هزار تومان، معادل رشد ۲۰ درصدی است؛ نرخی که در اقتصاد ایران بارها و بارها تجربه شده، اما چون این بار در مقیاس بسیار بالاتر اتفاق میافتد، ذهن جامعه آن را بحران تفسیر میکند.
بنابراین، مسئله امروز بازار ارز این نیست که چقدر نوسان دارد، بلکه این است که در چه سطحی نوسان میکند. زمانیکه قیمتها به چنین ارتفاعی رسیدهاند، هر تغییر کوچک اثر روانی بسیار بزرگی ایجاد میکند؛ درست مانند تکان خوردن ساختمانی که روی گسل ساخته شده است. بازار آرام است، اما زمینی که بازار روی آن ایستاده، لرزانتر از هر زمان دیگری است.
نوسانات پایین، بحران عمیق: چهره جدید بازار ارز
برای فهم رفتار بازار ارز در سال ۱۴۰۴، تنها مشاهده سطح قیمتها کافی نیست. آنچه تصویر دقیقتری ارائه میدهد، شاخص نوسانات ارزی است؛ شاخصی که میزان تغییرات روزانه قیمت را اندازهگیری میکند و نشان میدهد بازار تا چه حد هیجانی یا آرام بوده است. این شاخص در محدود ۰ تا ۱۰۰ قرار دارد و هر چه شاخص ارقام بالایی داشته باشد، به معنای التهاب بازار ارز است. روند این شاخص از ابتدای سال تصویری نگرانکننده از وضعیت اقتصاد ایران ارائه میدهد.

در ابتدای سال، شاخص نوسان بازار ارز در محدوده ۳۰ واحد قرار داشت؛ سطحی که برای بازار ارز ایران رقم بالایی به حساب نمیآید و معمولاً نشاندهنده بازاری نیمهآرام است. اما بهتدریج و همزمان با افت قیمت دلار در پایان فروردین و آغاز اردیبهشت، این شاخص جهش کرد و به حدود ۷۰ واحد رسید. افزایش نوسان در دورههای اصلاح قیمتی طبیعی است، اما نکته مهم آن است که این نوسانها پایدار نبودند. از نیمه اردیبهشت به بعد، شاخص نوسان بهسرعت به سمت کاهش حرکت کرد و تا پایان خرداد به محدوده ۳۰ واحد بازگشت.
این الگو در ماههای بعد نیز تکرار شد. در تیر و مرداد نوسانها دوباره کاهش یافتند و در محدوده ۱۳ تا ۲۵ واحد قرار گرفتند؛ ارقامی که برای بازار ارز ایران به معنای آرامش نسبی است. حتی زمانیکه قیمت دلار در شهریور و مهر وارد مسیر صعودی شد و از مرزهای ۱۰۰ هزار تومان عبور کرد، شاخص نوسان تنها کمی افزایش یافت و عمدتاً بین ۳۰ تا ۴۵ واحد باقی ماند. این روند نشان میدهد که افزایش قیمت دلار در شهریور، مهر و آبان برخلاف سالهای بحران ارزی با رفتارهای هیجانی شدید همراه نبوده و تغییرات روزانه در حدی نبوده که بتوان آن را بهعنوان یک شوک واقعی بازار دانست.
در آبان و اوایل آذر نیز الگوی مشابهی مشاهده میشود. با وجود آنکه قیمت دلار در این دوره از ۱۰۸ هزار تومان به حدود ۱۲۰ هزار تومان رسید، شاخص نوسان روندی کاملاً کاهشی بوده و از حدود ۳۵ واحد به نزدیک ۱۴ واحد در نیمه آذر رسید. به زبان ساده، هرچه قیمت دلار افزایش یافته، بازار آرامتر شده است؛ امری که در ظاهر عجیب و حتی متناقض به نظر میرسد.
اما همین تناقض، در دل خود یک واقعیت مهم و هشداردهنده دارد. بازاری که با چنین قیمتهایی اینچنین آرام است، نشاندهنده طبیعی بودن این سطوح قیمتی نیست؛ بلکه بیانگر آن است که اقتصاد ایران به مرحلهای رسیده که حتی اعداد بزرگ و بیسابقهای مثل ۱۲۰ هزار تومان هم بدون نوسان شدید پذیرفته میشود. در گذشته، ورود دلار به چنین سطوحی با جهشهای روزانه و التهاب شدید همراه بود. اما امروز بازار بدون شوک حرکت میکند، زیرا سطح انتظارات تورمی جامعه چنان بالا رفته که این اعداد بزرگ دیگر غیرمعمول تلقی نمیشوند.
به بیان دقیقتر، نوسانهای پایین در کنار قیمتهای بسیار بالا تصویری از اقتصادی فرسوده میسازد که در آن، تغییرات آرام بازار نشانه ثبات نیست؛ بلکه نشانه تسلیمشدن ساختار اقتصادی و ذهنی جامعه در برابر تورم مزمن و تداوم کاهش ارزش پول ملی است.
صعود خزنده دلار؛ عادیسازیِ یک بحران عمیق
در بخش قبل دیدیم که شاخص نوسانات ارزی،رتصویر یک بازار بهظاهر آرام را نشان میدهد؛ بازاری که با وجود رسیدن قیمت دلار به مرز ۱۲۰ هزار تومان، از نظر رفتوبرگشتهای روزانه شبیه دورههای بحران ارزی رفتار نمیکند. اما برای اینکه بدانیم این آرامش از چه جنسی است و صعود دلار چگونه رقم خورده، باید یک لایه عمیقتر شویم و فقط به روزهای افزایشی نگاه کنیم. اینجاست که شاخص نوسانات مثبت ارزی اهمیت پیدا میکند.
این شاخص فقط روزهایی را در نظر میگیرد که دلار بالا رفته است؛ یعنی لحظاتی که بازار تحت فشار خرید، خبر یا تغییر انتظارات به سمت بالا حرکت کرده است. اگر قرار بود صعود دلار در سال ۱۴۰۴ نتیجه هجوم تقاضا و جهشهای هیجانی باشد، باید در این شاخص ردّی از آن میدیدیم؛ یعنی اوجگیریهای تند، قلههای بلند و نوسانهای غیرعادی در روزهای مثبت. اما دادهها چیز دیگری میگویند.

در ابتدای سال، نوسانات مثبت در محدودهای میانه قرار دارد؛ نه آنقدر پایین که بگوییم بازار کاملاً خنثی است و نه آنقدر بالا که نشانه هجوم خرید باشد. در فروردین و اوایل اردیبهشت، این شاخص کمی بالا میرود و به سطوحی نزدیک به ۵۰–۵۵ واحد میرسد؛ دورهای که بازار بعد از افت فروردین در حال پیدا کردن تعادل جدید است. این بخشی از رفتار طبیعی هر بازاری است که یک اصلاح قیمتی را پشت سر گذاشته باشد.
اما از همینجا به بعد، الگوی مهمی دیده میشود؛ الگویی که با روند صعودی قیمت دلار در ماههای بعد تضاد ظاهری دارد و دقیقاً همین تضاد است که معنای اقتصادی پیدا میکند. از اواخر اردیبهشت و بهویژه در خرداد و تیر، شاخص نوسانات مثبت بهتدریج پایین میآید و در محدودههای بسیار پایینتر تثبیت میشود. در همین دوره که قیمت دلار از کفهای ۸۰ هزار تومانی فاصله میگیرد و به سمت ۹۰ و بعد ۱۰۰ هزار تومان حرکت میکند، شدت نوسان روزهای افزایشی آرامتر میشود، نه تندتر.
این روند در نیمه دوم سال هم تکرار میشود. از مرداد تا اوایل پاییز، در حالی که قیمت دلار قدمبهقدم به کانالهای بالاتر نزدیک میشود، شاخص نوسانات مثبت نه جهش میکند، نه به سطوح بحرانی میرسد؛ فقط در یک محدوده متوسط نوسان میکند و حتی در آبان و آذر، همزمان با رسیدن دلار به محدوده ۱۲۰ هزار تومان، دوباره رو به کاهش میگذارد و در حوالی اعداد میانه میایستد. این یعنی چه؟
یعنی صعود دلار در سال ۱۴۰۴ از جنس جهشهای عصبی بازار نیست؛ بلکه بیشتر شبیه یک سر خوردن آرام به سمت بالا است؛ سر خوردنی که بهمرور و بدون موجهای بزرگ روزانه اتفاق افتاده است.
وقتی شاخص نوسان مثبت در روزهایی که دلار کانال عوض میکند، رفتار بحرانی نشان نمیدهد، معنایش این است که جامعه و فعالان بازار به این سطح از تورم و کاهش ارزش پول ملی عادت کردهاند. صعود دلار در چنین شرایطی نه یک اتفاق غیرمنتظره، بلکه ادامه مسیری است که سالهاست آغاز شده و حالا فقط در مقیاس عددی بزرگتری دیده میشود. به این ترتیب، اگر بخش قبل نشان داد که بازار ارز از نظر نوسان روزانه ملتهب نیست، تحلیل نوسانات مثبت نشان میدهد که حتی صعودها هم دیگر بحرانساز نیستند، چون بحران به بخشی از زندگی اقتصادی تبدیل شده است.
اقتصاد در سکوت فرو میریزد
آنچه از دو شاخص نوسان به دست آمد، تصویری نگرانکننده از وضعیت اقتصاد ایران است؛ تصویری که فراتر از رفتار کوتاهمدت بازار ارز است و به عمق بحران ساختاری اقتصاد اشاره میکند. در ظاهر، بازار ارز در سال ۱۴۰۴ آرام بوده است. شاخص نوسانات ارزی نشان داد رفتوآمدهای روزانه قیمت دلار شدید نبوده و بازاری با رفتار کنترلشده را مشاهده میکنیم. شاخص نوسانات مثبت نیز ثابت کرد حتی روزهایی که دلار افزایش یافته، این افزایشها جهشی و هیجانی نبودهاند. دلار بدون حملههای سفتهبازانه، بدون موجهای خرید و بدون شوکهای لحظهای، قدمبهقدم بالا رفته و به مرز ۱۲۰ هزار تومان رسیده است.
اما همین آرامش، زنگ خطر اصلی است. بازاری که بدون هیجان به چنین قیمتهایی میرسد، نشان میدهد افزایش نرخ ارز دیگر یک اتفاق غیرعادی نیست؛ بلکه بخشی از روال معمول اقتصاد شده است. این یعنی جامعه، بازار و حتی فعالان اقتصادی به سطوح بیسابقه تورم و کاهش ارزش پول ملی عادت کردهاند. وقتی افزایش قیمت به عادت تبدیل شود، بحران نه در نقطه جهش، بلکه در نقطه پذیرفتهشدن آغاز میشود.
در سالهای گذشته، رسیدن دلار به مرزهای قیمتی جدید معمولاً با نوسانهای شدید، هراس عمومی و واکنشهای هیجانی همراه بود. اما امروز دلار ۱۲۰ هزار تومانی با نوسانی کمتر از ۳۰ واحد معامله میشود؛ انگار که ورود به این محدوده قیمتی، یک پدیده طبیعی است. این همان تغییری است که باید آن را جدی گرفت. قیمتها بزرگ شدهاند، اما حساسیت جامعه کوچک شده است.
از ترکیب دو شاخص میتوان نتیجه گرفت که بازار ملتهب نیست، چون انتظارات تورمی آنقدر بالا رفته که افزایش قیمت حتی در سطوح تاریخی نیز عادی احساس میشود. این وضعیت، نشانهای از یک اقتصاد خسته و فرسوده است؛ اقتصادی که سالها زیر فشار تورم مزمن حرکت کرده و اکنون در نقطهای ایستاده که اعداد بزرگ، ترسناک نیستند، بلکه قابلپیشبینی شدهاند. بنابراین، نگرانی امروز نه از نوسان بازار بلکه از سقوط توان تطبیق جامعه با واقعیتهای جدید قیمتها ناشی میشود.
با دلار ۱۲۰ هزار تومانی، اقتصاد ایران وارد مرحلهای شده که در آن، بحران نه با هیاهو و جهشهای ناگهانی بلکه با یک صعود آرام و پیوسته خود را نشان میدهد. اگر در سالهای گذشته بحرانهای ارزی صدای بلند داشتند، بحران امروز با سکوت پیش میرود؛ و همین سکوت، خطرناکترین بخش ماجراست.
اقتصاد کلانپیشنهاد ویژه
لینک کوتاه :
