چین چگونه آینده را میسازد؟ رقابت در مرزهای ناشناخته قدرت جهانی

چین در حال بازتعریف رقابت قدرت در جهان است؛ با این تفاوت که چین نه از مسیرهای سنتی بلکه از طریق تسلط بر مرزهای نوظهور قدرت مانند اعماق دریا، قطب شمال، فضا، فضای سایبری، استانداردهای فناوری و نظام مالی بینالمللی این راهبرد خود را پیش میبرد.
جهان صنعت نیوز – ورود کشتی باری «استانبول بریج» چین به بندر فلیکساستو بریتانیا، در نگاه اول رویدادی عادی در تجارت جهانی بود؛ اما مسیری که طی کرده بود، نشانهای از آغاز نظم جدیدی در رقابت قدرت بود. این کشتی نخستین ناوگان بزرگ چینی بود که مسیر مستقیم قطب شمال را طی میکرد؛ مسیری ۲۰ روزه که هفتهها سریعتر از مسیر سنتی کانال سوئز است. پکن این دستاورد را گامی در تقویت زنجیرههای تأمین معرفی کرد، اما پیام اصلی بسیار فراتر بود. چین اکنون وارد عرصههایی شده که ساختار قدرت جهانی در دهههای آینده را شکل میدهند.
از اعماق دریا تا قطب شمال و فضا، از کنترل استانداردهای فناوری تا تلاش برای تغییر سازوکارهای مالی جهان، چین با برنامهای بلندمدت به سوی ساخت قواعد بازی جدید حرکت میکند؛ قواعدی که نقش آمریکا را کاهش داده و نفوذ چین را تثبیت میکنند. در حالیکه نگاه بسیاری از تحلیلگران بر جنگ تعرفهای، رقابت بر سر نیمههادیها یا تنشهای ژئوپلیتیکی متمرکز است، چین در حال ساخت زیربناهایی است که توزیع قدرت جهانی را برای سالهای آینده تعیین خواهد کرد.
عرصه اعماق دریا؛ ثروت پنهان و حکمرانی آینده
مسابقه برای دسترسی به منابع ارزشمند در بستر اقیانوسها دهههاست آغاز شده، اما چین بیش از هر کشور دیگری، این حوزه را به بخش مهمی از راهبرد قدرت خود تبدیل کرده است.
از دهه ۱۹۷۰ پژوهشهای دریایی را آغاز کرد، در دهه ۱۹۹۰ نهاد تخصصی برای استخراج معادن دریایی ایجاد کرد و از سال ۲۰۱۱ این حوزه را وارد برنامههای پنجساله کرد. تصویب قانون اقیانوس عمیق در سال ۲۰۱۶، ظرفیت چین را برای مشارکت فعال در مذاکرات بینالمللی افزایش داد و این کشور ناوگان بزرگ تحقیقاتی، زیردریاییهای اکتشافی و فناوری استخراج را توسعه داد.
چین با تسلط بر زنجیره جهانی عناصر کمیاب در خشکی، اکنون در پی تکمیل این برتری با دسترسی به منابع زیر بستر اقیانوسهاست؛ منابعی که سرشار از نیکل، کبالت و منگنز هستند و اهمیت راهبردی آنها در صنایع فناورانه روزبهروز بیشتر میشود. پکن همچنین از این ظرفیت برای تقویت قابلیتهای امنیتی استفاده میکند. نقشهبرداری بستر دریا، امکان کارگذاری کابلهای زیردریایی و پشتیبانی از عملیات دریایی را فراهم میسازد.
در عرصه حکمرانی جهانی نیز چین نفوذ خود را گسترش داده است. این کشور با حضور تقریباً مستمر در شورای ۳۶ عضوی سازمان بینالمللی بستر دریا (ISA) و با مشارکت مالی گسترده، تلاش دارد قواعد استخراج منابع دریایی را مطابق منافع خود بازنویسی کند. چین تاکنون پنج قرارداد اکتشاف دریافت کرده که بیش از هر کشور دیگری است و این موضوع نشاندهنده برتری نسبی آن در این حوزه است.
گرچه بسیاری از اعضای ISA از جمله کشورهای اروپایی و برخی اقتصادهای نوظهور خواستار توقف استخراج تا زمان تدوین مقررات محیطزیستی مطمئن هستند، چین همچنان خواهان تسریع فعالیتهاست. پکن بهطور همزمان با کشورهای کوچک همکاریهای تحقیقاتی ایجاد کرده و در چارچوب بریکس، مرکز تحقیقات دریایی راهاندازی کرده است. هرچند مخالفتهایی از سوی اعضای بریکس و کشورهای منطقه اقیانوس آرام وجود دارد، اما چین مسیر خود را با سرعت ادامه میدهد.
قطب شمال؛ مرزی برای منابع، تجارت و نفوذ
قطب شمال با منابع عظیم انرژی و کانی، و مسیرهای حملونقل نوظهور ناشی از ذوب یخها، به یکی از مهمترین عرصههای رقابت قدرت تبدیل شده است. چین از دهه ۱۹۶۰ تحقیقات قطبی را آغاز کرد، در دهههای بعد مؤسسات پژوهشی ایجاد نمود و در سال ۲۰۱۳ بهعنوان ناظر به شورای قطب شمال پیوست.
پکن تلاش کرده است جایگاهی برای خود در حکمرانی منطقه ایجاد کند. در «سند سفید قطب شمال» در سال ۲۰۱۸، این کشور مفهوم «جاده ابریشم قطبی» را معرفی کرد و مدعی شد آینده قطب شمال بر کل جهان اثر میگذارد و بنابراین همه کشورها باید در تصمیمگیری آن سهم داشته باشند. این بازتعریف، تلاش چین برای گسترش حضور خود در نظام حکمرانی قطب شمال را آشکار کرد.
گرچه کشورهای دموکراتیک شمال اروپا، کانادا و ایسلند برخی پروژههای چینی را رد کردهاند، چین متحد مهمی یافته است و آن کشوری جز روسیه نیست. پس از تحریمهای غرب علیه مسکو، همکاری چین و روسیه در قطب شمال شدت گرفت. دو کشور پروژههای معدنی، بندری و حملونقل جدید آغاز کردند و رزمایشهای مشترکی در دریاهای برینگ، چوکچی و دیگر مناطق قطبی برگزار نمودند.
اما این همکاری نیز بدون چالش نیست. برخی اعضای بریکس، مانند هند، نسبت به اهداف چین در قطب شمال بدبین هستند. خود روسیه هم با وجود نیاز به همکاری اقتصادی، نسبت به گسترش نفوذ چین محتاط است و در مواردی حتی با دیدگاههای چین مخالفت کرده است. با این حال، ترکیب توان معدنی، لجستیکی و نظامی چین و روسیه در قطب شمال، از نظر ظرفیت عملیاتی، فراتر از توان ایالات متحده است؛ موضوعی که نشان میدهد چین با وجود مقاومتها، توانسته جایگاهی مهم در این حوزه به دست آورد.
عرصه فضا؛ رقابت برای هژمونی نمادین و فناوری
چین فضا را از دهه ۱۹۵۰ حوزهای حیاتی برای امنیت ملی دانسته است. این کشور با پرتاب ماهواره در دهه ۱۹۷۰ وارد دوره مدرن فضایی شد و از دهه ۲۰۰۰ تا کنون، برنامهای گسترده برای حضور علمی، نظامی و تجاری در فضا دنبال کرده است. چین امروز بیش از ۷۰۰ ماهواره در مدار دارد که بیش از یکسوم آنها کاربرد نظامی دارند. چین در حال ساخت یکی از پیشرفتهترین منظومههای شناسایی، ارتباطی و هشدار سریع است. برنامههای بلندپروازانه این کشور شامل بازگشت انسان به ماه پیش از آمریکا و توسعه پایگاه بینالمللی تحقیقات قمری (ILRS) با مشارکت روسیه است.
پکن قصد دارد دهها کشور و صدها مؤسسه علمی را به همکاری در این پایگاه دعوت کند. این طرح رقابتی مستقیم با برنامه آرتمیس آمریکا است. آرتمیس با مشارکت ۶۰ کشور، بر شفافیت، همکاری و سازگاری نظاممند تأکید دارد و همین ویژگیها جذابیت آن را بالا برده است. در مقابل، پایگاه قمری چین تنها توانسته حمایت ۱۱ کشور را جلب کند و برخی از آنها هم همزمان به آرتمیس پیوستهاند.
در حوزه توسعه استانداردها و امنیت فضایی نیز پکن با مخالفتهای گسترده روبهروست. رأی منفی چین به قطعنامه منع آزمایشهای ضدماهوارهای و امتناع از محکومکردن استقرار تسلیحات هستهای در فضا، بر نگرانیها افزوده است. اما این مقاومتها مانع از پیشروی فناورانه چین نشده و این کشور همچنان در مسیر تبدیلشدن به یکی از قدرتهای اصلی فضایی حرکت میکند.
فضای سایبری و نبرد برای استانداردهای آینده تکنولوژی
چین در حوزه فناوری دیجیتال، یکی از ساختارمندترین راهبردهای قرن بیستویکم را اجرا کرده است. «جاده ابریشم دیجیتال» این کشور را به یکی از بازیگران اصلی زیرساختهای مخابراتی جهان تبدیل کرده است؛ بهگونهای که شرکتهای چینی همچون هواوی و ZTE امروز حدود ۴۰ درصد بازار تجهیزات مخابراتی را در اختیار دارند. در حوزه تعیین استانداردهای جهانی نیز چین حضور گستردهای دارد. برنامه China Standards 2035 تعداد بیسابقهای پیشنهاد استاندارد فنی ایجاد کرده و شرکتهایی مانند هواوی هزاران پیشنهاد به نهادهای بینالمللی ارائه کردهاند.
اما یکی از جنجالیترین ابتکارهای چین، پروتکل «اینترنت جدید» یا New IP است؛ ساختاری که به دولتها امکان کنترل و قطع بخشهایی از شبکه را میدهد. پکن این طرح را پاسخ به نیازهای تکنولوژیک آینده مانند خودروهای خودران میداند، اما منتقدان آن را ابزاری برای تقویت اقتدارگرایی دیجیتال معرفی میکنند.
چین تلاش کرده حمایت کشورهای در حال توسعه را جلب کند، اما با وجود همکاری برخی کشورها، استقبال جهانی محدود بوده است. با این حال پکن با تاکتیک ارائه چندباره همان طرح در نهادهای مختلف بینالمللی، تلاش میکند کمکم استاندارد مطلوب خود را پیش ببرد.
رقابت در نظام مالی بینالمللی؛ چالش علیه هژمونی دلار
آخرین میدان رقابت چین، نظام مالی جهانی است؛ جایی که دلار هنوز قدرت بلامنازع است. اما چین سالهاست تلاش میکند جایگاهی برای یوآن ایجاد کند و وابستگی جهان به دلار را کاهش دهد.
پکن از سال ۲۰۰۹ استفاده از یوآن در تجارت خارجی را آغاز کرد، شبکه سوآپهای ارزی ایجاد کرد، بانکهای تسویه یوآن در مراکز مالی جهان راهاندازی کرد و در سال ۲۰۱۵ سیستم پرداخت CIPS را راهاندازی نمود که جایگزینی برای سوییفت محسوب میشود. امروز CIPS با بیش از ۱۷۰۰ بانک همکاری میکند و سهم رنمینبی در تجارت دوجانبه چین به ۲۹ درصد رسیده است. تحریمهای آمریکا علیه روسیه و ایران، و نگرانی کشورها از استفاده ژئوپلیتیکی واشنگتن از دلار، انگیزهها برای متنوعسازی نظام پولی را افزایش داده است. کشورهای بریکس نیز تمایل بیشتری به استفاده از ارزهای محلی دارند.
با این حال موانع بزرگ همچنان وجود دارد؛ سهم یوآن در پرداختهای جهانی تنها ۲.۹ درصد است و سهم آن در ذخایر ارزی حتی کاهش یافته است. دلیل اصلی این محدودیتها، عدمگشودگی حساب سرمایه و کنترل شدید دولت چین بر اقتصاد است. پکن میکوشد بدون بینالمللیکردن کامل رنمینبی، نقش دلار را تضعیف کند و در این مسیر تا حدی موفق بوده است.
مسیر چین روشن، مسیر آمریکا مبهم
چین در همه حوزههای فوق اعم از دریا، قطب شمال، فضا، سایبر و مالی پیشرفتهای قابلتوجهی داشته است. اگرچه بسیاری از طرحهای پکن هنوز به نتیجه کامل نرسیده و برخی کشورها مقاومت نشان دادهاند، اما چین طی سالها سرمایهگذاری، ظرفیتسازی و نفوذ نهادی، جایگاهی به دست آورده که امکان پیشروی بیشتر را فراهم میکند.
در مقابل، آمریکا با سه انتخاب عقبنشینی، سازش یا رقابت فعال مواجه است. گزینه اول غیرممکن است؛ گزینه دوم در برخی حوزهها میتواند سودمند باشد اما در بسیاری از زمینهها اختلافات عمیق است. بنابراین تنها گزینه واقعبینانه، رقابت راهبردی است؛ رقابتی که نیازمند بازسازی کامل ظرفیتها، سرمایهگذاری در فناوریهای آینده، همکاری گسترده با شرکا و بازتعریف نقش جهانی آمریکاست.
چین هنوز پیروز رقابت نشده است، اما از نظر ظرفیتسازی، نظمسازی و برنامهریزی بلندمدت، از بسیاری جهات یک قدم جلوتر است. اگر آمریکا راهبرد منسجمی اتخاذ نکند، نظم جهانی آینده بیشتر از گذشته تحتتأثیر مدل حاکمیتی و تکنولوژیک چین قرار خواهد گرفت.
پیشنهاد ویژهسیاسیلینک کوتاه :
