xtrim

نفت جدید خاورمیانه و معادله جدید قدرت میان آمریکا و خلیج فارس

همکاری‌های نوظهور میان ایالات متحده و کشورهای خلیج فارس در حوزه محاسبات هوش مصنوعی، در حال تبدیل‌شدن به یکی از مهم‌ترین محورهای ژئوپلیتیکی دوران جدید است.

جهان صنعت نیوز – سفر رئیس‌جمهور آمریکا به خلیج فارس، نقطه آغاز فصل تازه‌ای از همکاری‌های تکنولوژیک میان واشنگتن و کشورهای منطقه بود. برخلاف تصور عمومی، تمرکز این سفر نه بر تنش‌های امنیتی یا پرونده‌های سیاسی خاورمیانه بلکه بر پیوندهای اقتصادی و به‌ویژه بر گسترش زیرساخت‌های هوش مصنوعی بود. در این سفر، توافق‌هایی درباره فروش تراشه‌های پیشرفته، ساخت ابرکمپ‌های محاسباتی و ایجاد خوشه‌های عظیم قدرت پردازشی در امارات و عربستان منعقد شد؛ خوشه‌هایی که یکی از آنها در ابوظبی می‌تواند به بزرگ‌ترین تجمع محاسباتی جهان بدل شود.

در مقابل، دولت‌های خلیج فارس نیز تعهد کردند ده‌ها میلیارد دلار در زیرساخت‌های هوش مصنوعی داخل آمریکا سرمایه‌گذاری کنند. با این همکاری، محاسبات هوش مصنوعی در حال تبدیل‌شدن به «نفت جدید» شراکت میان آمریکا و خلیج فارس است؛ شراکتی که می‌تواند کشورهای این منطقه را به سومین قطب قدرت پردازشی جهان، پس از ایالات متحده و چین، تبدیل کند.

چرخش استراتژیک خلیج فارس به سوی هوش مصنوعی

گرایش کشورهای خلیج فارس به هوش مصنوعی موضوعی تازه نیست. نزدیک به یک دهه پیش، رهبران جوان منطقه دریافتند که تنها راه گذار از اقتصادهای متکی بر نفت، حرکت به سمت قابلیت‌های دیجیتال است. امارات در سال ۲۰۱۷ نخستین وزارتخانه هوش مصنوعی جهان را تأسیس کرد و یک سال بعد شرکت دولتی G42 را راه‌اندازی نمود. این کشور در توسعه مدل‌های زبانی عربی، دانشگاه‌های اختصاصی و صندوق‌های سرمایه‌گذاری هوش مصنوعی پیشگام شد و امروز، طبق گزارش مایکروسافت، بالاترین نرخ استفاده عمومی از هوش مصنوعی را در جهان دارد.

عربستان نیز از سال ۲۰۱۶ سرمایه‌گذاری‌های میلیارددلاری در شرکت‌های فناوری آمریکا آغاز کرد و هوش مصنوعی را به بخشی از پروژه‌های ملی خود از جمله دانشگاه‌ها و شرکت نفتی آرامکو، وارد نمود. اما قتل جمال خاشقجی در سال ۲۰۱۸ روند همکاری با بسیاری از شرکت‌های سیلیکون‌ولی را متوقف کرد و زمینه نفوذ فناوری‌های ارزان‌تر چینی و زیرساخت‌های مبتنی بر هواوی را فراهم ساخت.

ورق زمانی برگشت که ChatGPT در اواخر سال ۲۰۲۲ موقعیت آمریکا را به‌عنوان پیشتاز جهانی هوش مصنوعی تثبیت کرد و هم‌زمان واشنگتن محدودیت‌های صادراتی تازه‌ای برای تراشه‌های پیشرفته اعمال نمود. بر اساس رویکرد جدید دولت آمریکا، کشورهایی که خواستار تراشه آمریکایی هستند باید فاصله خود را از شرکت‌های تحت‌تحریم چینی حفظ کنند. در نتیجه، شرکت G42 به‌طور گسترده تجهیزات هواوی را کنار گذاشت و به سمت همکاری گسترده‌تر با آمریکا چرخید.

جدال نخبگان آمریکایی

هم‌زمان با گسترش روابط واشنگتن و خلیج فارس، در ایالات متحده بحثی جدی درباره پیامدهای این همکاری شکل گرفته است. یک سوی این جدال بازدارندگان تراشه یا chip hawks قرار دارند که معتقدند فروش فناوری‌های پیشرفته باید به نزدیک‌ترین متحدان محدود شود. از نظر آنها، کشورهای خلیج فارس به دلیل روابط نظامی و تکنولوژیک با چین، زمینه بالقوه نشت فناوری را دارند و ممکن است از هوش مصنوعی در جهت اهداف اقتدارگرایانه استفاده شود.

در مقابل، جریان گسترش‌گرایان یا diffusers می‌گویند برتری آمریکا در رقابت جهانی هوش مصنوعی زمانی تثبیت می‌شود که فناوری‌های آمریکایی در جهان گسترش یابد و زیرساخت‌های جهانی بر پایه استانداردهای آمریکا بنا شود. آنان هشدار می‌دهند که محدودیت بیش از حد، به ضرر رقابت‌پذیری شرکت‌های آمریکایی تمام خواهد شد. از نگاه این گروه، معامله‌های بزرگ با خلیج فارس یک پیروزی راهبردی برای واشنگتن است.

در عمل، دولت فعلی آمریکا جانب جریان دوم را گرفته و محدودیت‌های دوره قبل را حذف کرده است. این اقدام، مسیر را برای فروش گسترده تراشه‌ها و ساخت مراکز عظیم محاسباتی در امارات و عربستان هموار کرده است.

فرصت‌های ژئوپلیتیکی و اقتصادی در همکاری با خلیج فارس

فراتر از جنبه تکنولوژیک، همکاری با خلیج فارس برای آمریکا یک فرصت ژئوپلیتیکی مهم است. نخست آنکه می‌تواند چین را که در سال‌های اخیر شریک اصلی فناوری کشورهای خلیج فارس بوده، کنار بزند. دوم اینکه شبکه‌های ارتباطی خلیج فارس در آفریقا و آسیای مرکزی، امکان گسترش نفوذ فناوری آمریکایی را به مناطقی فراهم می‌کند که شرکت‌های آمریکایی کمتر در آنها حضور دارند. اتصال این مناطق به پشتیبانی فناوری آمریکا، یعنی شبکه سخت‌افزار، نرم‌افزار و خدمات هوش مصنوعی آمریکایی، می‌تواند میلیاردها کاربر بالقوه را وارد اکوسیستم فناوری آمریکا کند.

کشورهای خلیج فارس به‌ویژه امارات، از نظر سرمایه‌گذاری خارجی در آفریقا از چین پیشی گرفته‌اند. همکاری مشترک آمریکا و امارات در این قاره می‌تواند دسترسی چین را محدود و استانداردهای آمریکایی را تقویت کند. همکاری با خلیج فارس همچنین به اقتصادهای این کشور کمک می‌کند تا از وابستگی به نفت فاصله بگیرند. مراکز محاسباتی عظیم، مصرف انرژی بالا دارند و کشورهایی با انرژی ارزان و فراوان مانند عربستان و امارات گزینه‌های ایده‌آلی برای میزبانی این زیرساخت‌ها هستند.

نشت فناوری، کاربردهای دوگانه و زیرساخت‌های ابری

با وجود مزایا، خطرات مهمی نیز وجود دارد. نشت فناوری به‌ویژه در تعامل شرکت‌های خلیج فارس با کارکنان یا تجهیزات مرتبط با شرکت‌های چینی از جمله نگرانی‌های اصلی واشنگتن است. بنابراین آمریکا به دنبال توافق‌نامه‌های نهایی شامل تعهدات شفاف است؛ به گونه ای که تراشه‌های آمریکایی باید از دسترس شرکت‌هایی مانند هواوی دور بماند و هرگونه همکاری با رقبا در حوزه‌های حساس دوگانه (ازجمله ماهواره‌ها یا پهپادها) باید محدود شود.

اما یکی از ظریف‌ترین چالش‌ها استفاده از راه دور است. حتی اگر تراشه‌ها در اختیار دیگران قرار نگیرد، بازیگران تحت‌تحریم می‌توانند از طریق اجاره سرویس ابری به قدرت محاسباتی پیشرفته دست پیدا کنند. این قدرت، بدون انتقال فیزیکی تراشه، در اختیار آنها قرار می‌گیرد و ردیابی آن دشوار است. از طرفی، ایالات متحده باید مطمئن شود که هوش مصنوعی در کشورهای خلیج فارس برای سرکوب داخلی یا فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده خارجی استفاده نشود. گرچه این خطر وجود دارد، اما نبود فناوری نیز مانع چنین رفتارهایی نخواهد شد؛ لذا راه‌حل، نظارت و مدیریت ریسک است.

اخبار برگزیدهدانش و فناوریسیاسی
شناسه : 556304
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *