xtrim

بحران ارزی؛ روایت پنهان از ترس اقتصادی

افزایش تواتر بحران‌های ارزی در اقتصاد ایران صرفاً ناشی از شوک‌های اقتصادی نیست. به بیان دیگر، نااطمینانی فزاینده، تغییر رفتار فعالان اقتصادی و تشدید ریسک‌گریزی به یکی از عوامل کلیدی فشار بر بازار ارز تبدیل شده است. در شرایطی که اقتصاد ایران با نااطمینانی‌های شدید سیاسی و کاهش اعتماد عمومی مواجه است، بحران ارزی بیش از هر زمان دیگری از کانال انتظارات و رفتارهای احتیاطی تغذیه می‌شود؛ عاملی که می‌تواند حتی پیش از بروز اختلال‌های بنیادین، اقتصاد را وارد چرخه بی‌ثباتی ارزی کند.

جهان صنعت نیوز – در سال‌های اخیر، بحران ارزی در اقتصاد ایران از یک رویداد استثنایی به پدیده‌ای تکرارشونده تبدیل شده است. هر چند رایج‌ترین نحلیل در خصوص آثار جهش‌های قیمت دلار، کاهش قدرت پول ملی و نوسانات شدید بازار ارز بر بی‌ثبات اقتصادی متمرکز هستند اما یکی از کانال‌های اثرگذاری چنین شرایطی تزریق نااطمینانی گسترده به فضای تصمیم‌گیری خانوارها و بنگاه‌ها است. آنچه در این میان اهمیت دارد، این است که عوامل شکل گیری بحران ارزی دیگر صرفاً به متغیرهایی مانند کسری بودجه، بدهی خارجی یا ضعف تراز پرداخت‌ها محدود نمی‌شود بلکه به‌شدت تحت تأثیر تغییر رفتار و انتظارات فعالان اقتصادی قرار گرفته است.

در چنین شرایطی، حتی پیش از آنکه شاخص‌های کلان اقتصادی نشانه‌های بحران نشان دهند، بازار ارز می‌تواند وارد فاز فشار و التهاب شود. تجربه سال‌های اخیر نشان می‌دهد که بازار ارز به‌طور فزاینده‌ای به نشانه‌های نااطمینانی واکنش نشان می‌دهد و این واکنش، خود به عاملی برای تشدید بحران تبدیل می‌شود.

فشار بازار ارز و منطق شکل‌گیری بحران

برای درک بهتر بحران ارزی، باید آن را نه یک شوک ناگهانی بلکه به‌عنوان فرآیندی تدریجی دید. فشار بازار ارز زمانی شکل می‌گیرد که هم‌زمان، تقاضا برای ارز افزایش یابد و توان اقتصاد برای تأمین ارز کاهش پیدا کند. این فشار می‌تواند از مسیر افزایش نرخ ارز، کاهش ذخایر ارزی یا ترکیبی از هر دو بروز کند. هرچه شدت این فشار بیشتر شود، احتمال ورود اقتصاد به وضعیت بحران افزایش می‌یابد.

نکته مهم آن است که فشار ارزی الزاماً به معنای فروپاشی فوری نیست و می‌تواند برای مدتی انباشته شود و در نهایت، در قالب جهش‌های ناگهانی یا بی‌ثباتی شدید بروز کند. به همین دلیل، توجه به عواملی که این فشار را به‌صورت پنهان یا تدریجی تشدید می‌کنند، اهمیت اساسی دارد.

یکی از تحولات مهم در الگوی بحران‌های ارزی ایران، برجسته شدن نقش عوامل رفتاری است. در فضایی که نااطمینانی افزایش می‌یابد، ترجیحات اقتصادی افراد تغییر می‌کند. خانوارها و بنگاه‌ها در چنین شرایطی تمایل کمتری به نگهداری دارایی‌های ریالی دارند و تلاش می‌کنند ارزش دارایی‌های خود را در برابر ریسک‌های پیش‌بینی‌نشده حفظ کنند. نتیجه طبیعی این رفتار، افزایش تقاضا برای ارز و دارایی‌های جایگزین است.

این تغییر رفتار، حتی بدون بروز شوک‌های جدید در متغیرهای بنیادین، می‌تواند فشار بازار ارز را تشدید کند. به‌عبارت دیگر، بازار ارز تنها به واقعیت‌های اقتصادی واکنش نشان نمی‌دهد، بلکه به برداشت‌ها و انتظارات نیز بسیار حساس است. در چنین فضایی، هر عامل که نااطمینانی را افزایش دهد، به‌طور غیرمستقیم می‌تواند به تشدید بحران ارزی منجر شود.

ریسک‌گریزی؛ حلقه مفقوده تحلیل بحران ارزی

افزایش ریسک‌گریزی در اقتصاد، یکی از مهم‌ترین پیامدهای نااطمینانی است. زمانی که چشم‌انداز آینده مبهم می‌شود، فعالان اقتصادی رفتار محتاطانه‌تری در پیش می‌گیرند. این رفتار محتاطانه به معنای کاهش سرمایه‌گذاری مولد، افزایش تمایل به نقدشوندگی و حرکت به سمت دارایی‌های امن‌تر است. در اقتصاد ایران، این دارایی امن اغلب ارز خارجی تلقی می‌شود.

افزایش ریسک‌گریزی نه‌تنها تقاضای ارز را بالا می‌برد، بلکه می‌تواند سرعت گردش انتظارات منفی را نیز افزایش دهد. در چنین شرایطی، حتی شایعه‌ها یا اخبار منفی می‌توانند اثر بزرگ‌تری بر بازار ارز بگذارند. به این ترتیب، ریسک‌گریزی به یک عامل تشدیدکننده تبدیل می‌شود که بحران ارزی را عمیق‌تر و ماندگارتر می‌کند.

در سال‌های اخیر، اقتصاد ایران با سطوح بالایی از نااطمینانی سیاسی و خارجی مواجه بوده است. این نااطمینانی‌ها، مستقیماً بر انتظارات فعالان اقتصادی اثر گذاشته و فضای تصمیم‌گیری را تیره کرده است. کاهش اعتماد عمومی به سیاستگذاری، افزایش ابهام درباره آینده روابط خارجی و نگرانی نسبت به تداوم شوک‌های بیرونی، همگی به افزایش ریسک‌گریزی دامن زده‌اند.

در چنین فضایی، حتی سیاست‌هایی که در شرایط عادی می‌توانستند اثر تثبیت‌کننده داشته باشند، با تردید مواجه می‌شوند. بازار ارز، به‌عنوان حساس‌ترین بازار نسبت به انتظارات، نخستین جایی است که این تردیدها را بازتاب می‌دهد. نتیجه آن، افزایش دفعات ورود اقتصاد به وضعیت فشار ارزی و کوتاه‌تر شدن فاصله بین دوره‌های بحران است.

البته نباید نقش عوامل اقتصادی سنتی را نادیده گرفت. کسری بودجه، بدهی‌های کوتاه‌مدت خارجی، ضعف تراز حساب جاری و فاصله نرخ‌های ارزی، همگی زمینه‌های ساختاری بحران را فراهم می‌کنند. با این حال، آنچه بحران‌های اخیر را متمایز کرده، هم‌افزایی این عوامل با افزایش ریسک‌گریزی است. به بیان دیگر، عوامل اقتصادی بستر بحران را می‌سازند و عوامل رفتاری، سرعت و شدت آن را افزایش می‌دهند.

این تعامل باعث می‌شود که حتی اصلاحات محدود یا مقطعی نیز نتوانند به‌تنهایی ثبات پایدار ایجاد کنند. تا زمانی که نااطمینانی کاهش نیابد و اعتماد عمومی ترمیم نشود، فشارهای ارزی می‌توانند دوباره و دوباره بازتولید شوند.

بررسی روندهای گذشته نشان می‌دهد که اقتصاد ایران میان دوره‌های ثبات نسبی و دوره‌های فشار شدید ارزی در نوسان بوده است. آنچه اهمیت دارد، این است که در شرایط نااطمینانی بالا، احتمال ماندگاری در وضعیت بحران افزایش می‌یابد و خروج از آن دشوارتر می‌شود. افزایش ریسک‌گریزی باعث می‌شود که حتی با بهبود نسبی برخی شاخص‌ها، انتظارات منفی همچنان پابرجا بماند.

در نتیجه، بحران ارزی دیگر یک شوک کوتاه‌مدت نیست بلکه می‌تواند به وضعیتی مزمن تبدیل شود که سیاستگذاری را با محدودیت‌های جدی مواجه می‌کند. این وضعیت، هزینه‌های اقتصادی و اجتماعی قابل‌توجهی به همراه دارد و دامنه اثر آن فراتر از بازار ارز گسترش می‌یابد.

چرا بحران‌های ارزی تشدید شده‌اند؟

افزایش تواتر بحران‌های ارزی در اقتصاد ایران را نمی‌توان صرفاً به بدتر شدن شاخص‌های اقتصادی نسبت داد. آنچه در سال‌های اخیر برجسته شده، نقش پررنگ نااطمینانی و تغییر رفتار فعالان اقتصادی است. افزایش ریسک‌گریزی، به‌عنوان واکنش طبیعی به نااطمینانی‌های شدید به یکی از مهم‌ترین عوامل تشدید فشار بر بازار ارز تبدیل شده است.

تا زمانی که این نااطمینانی‌ها کاهش نیابد و انتظارات باثبات‌تری شکل نگیرد، حتی اصلاحات اقتصادی نیز ممکن است اثر محدود و ناپایداری داشته باشند. بحران ارزی در چنین شرایطی، بیش از آنکه محصول یک شوک ناگهانی باشد، نتیجه انباشت تدریجی نااطمینانی و واکنش‌های رفتاری به آن است.

اقتصاد کلانپیشنهاد ویژه
شناسه : 557589
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *