دست نامرئی یا سوءبرداشت تاریخی؟ بازخوانی میراث آدام اسمیت

دویستوپنجاهمین سال انتشار «ثروت ملل» بار دیگر نام آدام اسمیت در مرکز توجه قرار گرفته است؛ اندیشمندی که معمولاً بهعنوان پدر اقتصاد مدرن و مروج بازار آزاد شناخته میشود. اما خوانش دقیق آثار او نشان میدهد تصویری که در ذهن سیاستمداران، اقتصاددانان عامهپسند و حتی منتقدانش شکل گرفته، بیش از آنکه بازتابی از اندیشه واقعی اسمیت باشد، حاصل سادهسازی، گزینشگری و اسطورهسازی است.
جهان صنعت نیوز- آدام اسمیت پس از کارل مارکس، شناختهشدهترین اقتصاددان تاریخ به شمار میآید. همانگونه که نام داروین یا نیوتن بینیاز از توضیح است، ایدههای اسمیت نیز چنان بنیادی تلقی شدهاند که اغلب بدون ارجاع دقیق به متن آثارش به کار میروند. در روایت مسلط، مارکس الهامبخش انقلابهای سوسیالیستی بود و اسمیت الهامبخش انقلابهای لیبرال؛ از چرخش به اقتصاد بازار آزاد در بریتانیا و آمریکا در دهه ۱۹۸۰ گرفته تا سیاستگذاریهای معاصر رهبران لیبرتارین. با این حال، فاصلهای معنادار میان این روایت و محتوای واقعی نوشتههای اسمیت وجود دارد.
کتاب «ثروت ملل» که در سال ۱۷۷۶ منتشر شد، در سال ۲۰۲۶ به ۲۵۰سالگی میرسد. این مناسبت احتمالاً با ستایشهای فراوان همراه خواهد بود؛ بسیاری ادعای آشنایی کامل با کتاب را خواهند داشت، بیآنکه واقعاً آن را از ابتدا تا انتها خوانده باشند. شهرت این اثر، بهویژه در میان مدافعان اقتصاد بازار، بهمراتب فراتر از نوآوریهای واقعی آن است. کتاب نهتنها ایدههای کاملاً بدیع کمتری از آنچه معمولاً تصور میشود در خود دارد، بلکه ضعفها و ابهامهایی دارد که طرفداران امروزی اسمیت کمتر به آنها اشاره میکنند.
زندگی شخصی اسمیت نیز با تصویر قهرمانانهای که بعدها از او ساخته شد، همخوانی ندارد. او انسانی کمادعا، گوشهگیر و تا حدی حواسپرت بود که از تشریفات گریزان بود و حتی از دانشگاه آکسفورد به دلیل کیفیت پایین آموزش کناره گرفت. با وجود این ویژگیها، نبوغ فکری او تردیدی باقی نمیگذارد. در دهه سوم زندگی، استاد فلسفه اخلاق شد و سپس تصمیم گرفت بهعنوان پژوهشگر مستقل فعالیت کند. با این حال، پس از انتشار اثر بزرگش، هرگز نتوانست یا نخواست جانشینی همسنگ برای آن بنویسد و در واپسین روزهای عمر، دستور سوزاندن بسیاری از یادداشتهایش را داد.
برداشت رایج از اسمیت، او را مروج خودخواهی و ستایشگر نفع شخصی معرفی میکند. این تصویر از نقلقولهایی گزینشی شکل گرفته است؛ از جمله، عبارت مشهور درباره قصاب، نانوا و آبجوساز که گویا نشان میدهد منافع شخصی، موتور اصلی نظم اقتصادی است. این برداشت، بعدها با تعبیرهایی چون «طمع خوب است» تقویت شد و اسمیت را به نظریهپرداز اخلاقزدایی از اقتصاد بدل کرد. اما این خوانش، تنها بخشی محدود از آثار او را برجسته میکند و زمینه فکری گستردهترش را نادیده میگیرد.
نگاهی به نخستین اثر مهم اسمیت، «نظریه احساسات اخلاقی»، این تصویر را بهکلی دگرگون میکند. این کتاب با تأکید بر همدلی، دلسوزی و توجه انسان به سرنوشت دیگران آغاز میشود و بهصراحت با ایده خودخواهی مطلق مخالفت میکند. اسمیت در اینجا مفهوم «تماشاگر بیطرف» را معرفی میکند؛ سازوکاری ذهنی که انسان از طریق آن، اعمال خود را نه فقط از منظر منافع شخصی، بلکه از زاویه قضاوت دیگران و وجدان درونی ارزیابی میکند. بر اساس این دیدگاه، تصمیمگیری انسانی فرآیندی اجتماعی و اخلاقی است، نه صرفاً محاسبهای فردی.
در این چارچوب، حتی نقلقول مشهور قصاب و نانوا نیز معنایی متفاوت مییابد. از نظر اسمیت، مبادله زمانی ممکن میشود که هر طرف بتواند خود را جای دیگری بگذارد و پیشنهادش را بهگونهای مطرح کند که برای طرف مقابل نیز جذاب باشد. بازار، نه محصول خودخواهی محض، بلکه نتیجه توانایی انسان در تصور خواستههای دیگران است. به بیان دیگر، برای رسیدن به نفع شخصی، باید منافع طرف مقابل را نیز درک کرد. اسمیت حتی استدلال میکند که موجودات کاملاً خودخواه، قادر به انجام مبادله منظم نخواهند بود.
برداشت رایج از «دست نامرئی» نیز به همان اندازه گمراهکننده است. این اصطلاح، که امروزه بهعنوان استعارهای از کارایی خودکار بازارها استفاده میشود، در کل آثار اسمیت تنها سه بار آن هم در زمینههایی متفاوت به کار رفته است. او هرگز از این مفهوم برای توصیف سازوکار قیمت یا تعادل بازار استفاده نکرد. برعکس، در موارد متعددی از «دست مرئی» دولت دفاع کرده و نقش آن را در آموزش عمومی، تنظیم نرخ بهره و حتی حمایت از برخی سیاستهای تجاری پذیرفته است.
اسمیت، برخلاف تصویر لیبرتارینِ رایج، دولت را نه دشمن بازار، بلکه مکمل آن میدانست. او به مزایای بازار باور داشت، اما همزمان به هزینههای اجتماعی آن نیز توجه میکرد. مثال معروف کارخانه سنجاق، علاوه بر نمایش بهرهوری تقسیم کار، حاوی هشداری جدی است: کاری که به عملیات ساده و تکراری محدود شود، میتواند انسان را از نظر فکری و اجتماعی فرسوده کند. این نگرانی نشان میدهد اسمیت نسبت به پیامدهای انسانی رشد اقتصادی بیتفاوت نبود و نگاه او به پیشرفت، یکبعدی نبود.
با وجود اهمیت تاریخی «ثروت ملل»، این پرسش مطرح میشود که آیا شایسته است اسمیت را «پدر علم اقتصاد» بنامیم؟ بررسی دقیقتر نشان میدهد بسیاری از ایدههایی که به او نسبت داده میشود، پیش از او مطرح شده بودند. او نه مبدع مفهوم تولید ناخالص داخلی بود، نه نخستین مدافع تجارت آزاد و نه کاشف تقسیم کار. حتی نظریه ارزش مبتنی بر کار که در کتابش مطرح میشود، بعدها اقتصاددانان را برای دههها در مسیری انحرافی قرار داد و بهطور غیرمستقیم زمینهساز شکلگیری نظریههای مارکسیستی شد.
از منظر روششناسی نیز، نوآوری اسمیت کمتر از آن چیزی است که معمولاً تصور میشود. نگاه سیستمی به اقتصاد و توجه به تعامل عرضه و تقاضا، در اواخر قرن هجدهم ایدهای رایج بود. نوشتههای او، با نثری طولانی و گاه پراکنده، حتی در زمان انتشار نیز برای بسیاری دشوارخوان بود. افزون بر این، بحثهایی درباره اقتباسهای بیارجاع در آثار او وجود دارد؛ موضوعی که با حساسیت شخصیاش نسبت به سرقت فکری، تناقضی آشکار ایجاد میکند.
در مجموع، بازخوانی دقیق آثار اسمیت نشان میدهد که جایگاه او در تاریخ اندیشه اقتصادی، بیش از آنکه حاصل نوآوریهای منحصربهفرد باشد، نتیجه جمعبندی و نظاممند کردن ایدههای پیشین است. نفوذ فکری او واقعی است، اما نه به شکلی که روایتهای سادهانگارانه ادعا میکنند. اسمیت نه پیامبر بازار آزاد، نه دشمن دولت و نه مروج خودخواهی مطلق بود. اندیشه او پیچیدهتر، اخلاقیتر و متعادلتر از آن است که در شعارهای سیاسی و اقتصادی معاصر بازتاب یافته است.
آدام اسمیت بیش از آنکه اسطورهای بیچونوچرا باشد، متفکری است که آثارش نیازمند خوانشی دقیق و انتقادی است. بزرگداشت سالگرد «ثروت ملل» فرصتی است برای فاصله گرفتن از کلیشهها و بازگشت به متن. شاید در چنین نگاهی، بهجای ستایش افراطی یا رد کامل، بتوان جایگاه واقعی او را در تاریخ اقتصاد شناخت؛ جایگاهی مهم، اما نه افسانهای.
اخبار برگزیدهاقتصاد کلانلینک کوتاه :
