افزایش کافهها؛ کارآفرینی مردمی یا تهدید ایدئولوژیک؟

رشد کافههای کوچک و بزرگ در ایران، نه نشانه خوشگذرانی صرف، بلکه بازتابی از ناامیدی اقتصادی، تغییر سبک زندگی نسل جوان است. اظهارنظر جدید جلیلی در اینباره شکاف عمیق میان واقعیت جامعه و نگاه سیاستگذاران به مسائل اجتماعی را نشان میدهد.
هما میرزایی- جهان صنعت نیوز: با پیشرفت روزافزون تکنولوژی و افزایش شکاف میان حداقل حقوق رسمی و هزینههای معیشتی، مشاغل آزاد و غیررسمی به یکی از گزینههای جذاب برای نسل جوان و جویای کار تبدیل شده است. راهاندازی کافه و غذاخوریهای کوچک یکی از مواردی است که به شدت مورد اقبال سرمایهگذاران خرد و کلان قرار گرفته است. دسترسی به طیف گستردهای از مشتریان بالقوه و افزایش تمایل نسل جوان به دورهمیهای غیر رسمی و دوستانه انگیزه سرمایهگذاران برای ورود به این عرصه را بیشتر از گذشته کرده است. ایجاد اشتغال و کارآفرینی و در نهایت گردش مالی بیشتر و تاثیرگذاری بر اقتصاد کلان به جای ورود سرمایه در دست مردم به بازارهای غیر مولد مانند طلا ارز از پیامدهای اقتصادی رشد و رونق این نوع مشاغل است. اثری که ظاهرا مورد اقبال سیاستمداران و تصمیمگیران تندرو که دیگر از زندگی واقعی جامعه ایرانی فرسنگها فاصله گرفته و نگاه ایدئولوژیک و امنیتی به هر تغییر اجتماعی دارند، نیست.
تزریق شادیهای کوچک به زندگی پر استرس امروزی
«اثر رژلب» پدیدهایست که در سالهای اخیر وارد فرهنگ لغات جامعه شده است. در شرایطی که اقتصاد کشورها با نااطمینانی و بحران مواجه میشود، مصرفکنندگان توانایی خرید و سرمایهگذاری در حوزههای بزرگ و کلان را ندارند، و به جای آن به صرف منابع مالی در حوزه لذتهای کوچک مانند کافه و رستوران، خرید لباس و برگزاری مراسمات کوچک روی میآورند. شاید در جمعهای خانوادگی این جمله را زیاد شنیده باشد که اگر مردم فقیر شدهاند چرا صف کنسرتها انقدر شلوغ است؟ یا باید برای ورود به برخی کافههای مشهور شهر باید از قبل نوبت بگیرید؟ حقیقت این است که این اتفاقات نه تنها نشانه رشد اقتصادی نیستند بلکه نشانه از دست رفتن امید به سرمایهگذاری در حوزههای بلندمدت و جایگزین کردن شادیهای کوچک هستند. محمد، که یکی از کافههای غرب تهران به پاتوق دورهمیهای عصرانه او و دوستانش تبدیل شده میگوید: «به عنوان یک برنامهنویس با اضافهکاری ماهی ۲۵ میلیون تومان حقوق میگیرم. اگر یک ریال هم خرج نکنم و تمام حقوقم را پسانداز کنم هم نمیتوانم تا چند سال دیگر حتی یک ماشین دست دوم ایرانی بخرم. پس ترجیح میدهم بعد از کار چند ساعتی را با دوستانم معاشرت کنم و کمی آرامش بگیرم».
تغییر ریل فرهنگ از پسانداز به ترجیح امروز به فردا
عدم پیشبینی پذیری اقتصادی، بیثباتی، ناامیدی از آینده و نادیده گرفته شدن از سوی سیاستگذاران باعث شده است تا نسل جوان و به خصوص آنچه نسل زد خوانده میشود، خریدهای غیرضروری مانند لباسهای ترند و وسایل تزئینی و خرجهای کوچک را به عنوان راهی برای گذران روزمرگی و فرار از استرس ناشی از شرایط وخیم اقتصادی برگزینند. علاوه بر این، با تغییر شرایط فرهنگی و اجتماعی، خرید خانه، خرید جهیزیه، تشکیل خانوده و فرزندآوری از لیست آرزوهای بسیاری از افراد حذف شده و فرهنگ پسانداز برای گذران امور جای خود را به ترجیح امروز به فردا داده است.
۵۰۰ هزار شغل، ۱ میلیارد دلار گردش مالی؛ کارکرد کافهداری در ایران
در نتیجه، در اکثر خیابانهای شهر شاهد رشد روزافزون کافههای کوچک و بزرگی هستیم که اغلب مشتریان خود را نیز دارند. طبق اعلام اتحادیه کافیشاپهای تهران، حدود ۲۰ هزار کافه در کل کشور وجود دارد، که گردش مالی آنها به بیش از ۱ میلیارد دلار میرسد. این کافهها به صورت مستقیم و غیر مستقیم برای بیش از ۵۰۰ هزار نفر موقعیت شغلی ایجاد کردهاند. در حقیقت، فرهنگ کافهنشینی دیگر جزئی از فرهنگ ایران شده است؛ به طوریکه اکثریت افراد از هر رده سنی و از تمامی اقشار دیگر نام تخصصی تمام لاینهای قهوه و یا انواع قهوههای موجود در کافهها را میشناسند.
سیاستمدارانی که در دهههای پیشین گیر افتادهاند
در چنین شرایطی برخی مسئولین تندرو و ناآشنا به واقعیتهای اجتماعی با انتقاد از افزایش تعداد کافهها در سطح شهرهای مختلف همچنان آن را مصداقی از نفوذ فرهنگ غربی و عامل از هم پاشیدن بنیان خانواده میدانند. ادعاهایی که آنقدر دور از واقعیت به نظر میرسند که انتقاد بسیاری از کاربران و فعالین شبکههای مجازی را به دنبال داشته است. مردم میپرسند کدام عامل فروپاشی خانوادههاست؟ کافه رفتن یا فقر روزافزون، کاهش توانایی مردم برای گرفتن یک مهمانی کوچک، حذف شدن تفریحات از سبد ماهیانه، و عدم توانایی مالی جوانان برای ازدواج و تشکیل خانواده؟
نگاه امنیتی و بدبینانه به پدیدههای اجتماعی
سعید جلیلی به عنوان نماینده این نوع تفکر در تازهترین سخنرانی خود میگوید کافهها سبک زندگی جدید میسازند و خانواده را از هم میپاشند. جلیلی در جای دیگری از سخنان خود با نگاهی امنیتی میپرسد «این کافهها با چه نگاهی شکل میگیرد و تبعاتش چیست؟» این نوع نگاه بدبینانه به یک پدیده اجتماعی مورد اقبال عمومی نماینده دیدگاهی است که در صورت قدرت گرفتن تمایل به زیر نظر گرفتن تمامی شئون زندگی را دارد. سیاستمدارانی که با زیست مردم بیگانه هستند و انگار در دهههای پیشین گیر افتادهاند، نمیتوانند با تغییرات جامعه کنار آمده و به هر تغییری به چشم یک خطر استراتژیک و ایدئولوژیک نگاه میکنند. از بعد اقتصادی نیز ظاهرا کارآفرینی، ایجاد اشتغال و افزایش گردش مالی در حوزههای غیر رسمی برای این قشر بی معناست.
اجتماعی و فرهنگیاخبار برگزیدهلینک کوتاه :
