فرش دستباف؛ گنج پنهان و مهجور صادرات غیرنفتی

صادرات فرش دستباف ایرانی از ۲ میلیارد دلار به ۵۰ میلیون دلار کاهش یافته و این وضعیت ناشی از تحریمها، سیاستهای محدودکننده و کمبود سرمایهگذاران است.
هما میرزایی– جهان صنعت نیوز: فرش دستباف ایرانی در سایه تحریمهای خارجی و سیاستهای نادرست داخلی جایگاه خود در بازارهای جهانی را از دست داده و در صحنه فرهنگ و هنر بینالملل در حال فراموشی است. صادرات فرش دستباف ایرانی طی سالهای اخیر از ۲/۱میلیارد دلار به ۴۰میلیون دلار کاهش پیدا کرده و آمارها از عدم چشماندازی روشن در حوزه صادرات و تداوم رکود در این حوزه حکایت دارند.
وقوع جنگ ۱۲روزه و در پی آن به وجود آمدن شرایط نه جنگ نه صلح باعث بیثباتی بازارها و عدم تمایل سرمایهگذاران به ورود به عرصه سرمایهگذاری و کارآفرینی شده است. علاوه بر این پافشاری بر اجرای سیاستهای محدودکننده مانند رفع تعهد ارزی و محدودیتهای گمرکی برای صادرکنندگان انگیزه کافی را از آنها سلب کرده است. عدم اجرای کامل و عملیاتی نشدن سیاستهای مرتبط با بازگشت ارز حاصل از صادرات به یکی از بزرگترین چالشهای این حوزه تبدیل شده است.
تحریمهای بینالمللی و عدم دسترسی ایران به بازارهای جهانی نیز باعث از دست رفتن فرصت بزرگ اتصال به فروشگاههای دیجیتال و حضور فعال در بازارهای آنلاین شده است. در حال حاضر کشورهای بسیاری مانند هند، چین، تایلند و ژاپن که دارای صنایعدستی مورد اقبال جهانی هستند، موفق شدهاند با اتصال به بازارهای دیجیتال و پلتفرمهای آنلاین بینالمللی درآمد صادراتی خود را در این حوزه چندین برابر کرده و فرصتهای بسیاری در حوزه کارآفرینی و اشتغالزایی ایجاد کنند.
برای بررسی وضعیت بازار داخلی و صادرات فرش دستباف ایرانی با علانور توکلی، رییس اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان فرش دستباف ایران گفتوگویی انجام دادیم که شرح آن را در ادامه میخوانید.
رونق دوباره بازار؛ بسترساز بازگشت نسل جوان به قالیبافی
توکلی در ابتدای بحث با اشاره به کاهش تمایل نسل جوان به ورود به بازار فرش و کاهش سرمایهگذاران داخلی و خارجی این حوزه گفت: در حال حاضر میانگین سنی بافندگان فرش بالای ۶۰سال است و این موضوع به یک نگرانی جدی در بخش تولید تبدیل شده است. مشخص نیست با ادامه این روند چه آیندهای در انتظار این صنعت خواهد بود اما اگر شرایط به همین شکل ادامه پیدا کند، تعداد تولیدکنندگان ما بهتدریج کاهش پیدا میکند و در نهایت به نقطهای میرسیم که تولید به حداقل یا حتی صفر میل خواهد کرد. در چنین وضعیتی مشاغل کاذب جایگزین بافندگان سنتی شدهاند. یکی از این مشاغل رانندگی در تاکسیهای اینترنتی است. افراد با خرید یک خودرو قسطی بهسادگی وارد این فعالیت میشوند و در بسیاری از شهرستانها نیز این مساله کاملا مشهود است. درآمد این فعالیت برای بسیاری از افراد در شرایط امروز، از قالیبافی بیشتر بهنظر میرسد و همین مساله باعث شده افراد تمایلی به ورود یا ماندن در حرفه قالیبافی نداشته باشند. وی اضافه کرد: مشکلات بیمهای هم این وضعیت را تشدید کرده است. بسیاری از بافندگان بیمه ندارند و تعهدات دولت برای بیمهکردن قالیبافان نیز به طور کامل اجرا نشده است. در نتیجه این حرفه نهتنها با کاهش نیروی کار جوان مواجه است بلکه جمعیت فعال آن نیز رو به پیری میرود و این خود یک معضل جدی است. از سوی دیگر علاقه به آموزشهای تخصصی این حوزه نیز کاهش یافته است. در دانشگاهها یا دورههای مهارتی، اقبال عمومی بسیار کم است زیرا قالیبافی دیگر یک شغل «پولساز» محسوب نمیشود. وقتی فردی در جامعه مدرک کارشناسی میگیرد، معمولا نمیپذیرد که به سراغ قالیبافی یا کارگری برود. حتی در حوزههای مرتبط مانند مهندسی ساختمان نیز نیروی تحصیلکرده کمتر به سمت کارهای عملی میرود و ترجیح میدهد در نقش کارآفرین یا مدیر فعالیت کند اما این مسیر نیازمند وجود نیروی بافنده است در حالی که اکنون بسیاری از کارگاهها با مشکل کمبود بافنده مواجه هستند. با این حال اگر بازار دوباره رونق بگیرد و بافندگان مطمئن شوند که میتوانند مانند گذشته درآمد پایدار داشته باشند، شرایط تغییر میکند. این شغل در صورت وجود بازار میتواند برای بافنده درآمد سالانه ایجاد کند و همچنان مزیت خود را حفظ کرده است. بسیاری از بافندگان روستایی شغل اصلیشان کشاورزی است و قالیبافی برای آنها فعالیتی مکمل در فصلهای غیرکشاورزی محسوب میشود اما برای اینکه این چرخه دوباره فعال شود باید تولید و سفارش وجود داشته باشد. رییس اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان فرش دستباف ایران در ادامه گفت: در این مسیر مساله سرمایه نیز مطرح است. بسیاری از بافندگان سرمایه اولیه ندارند و باید فرد یا کارگاهی سرمایه را تامین کند. در صورتی که انگیزهای مانند سفارش صادراتی یا بازار فروش مطمئن وجود داشته باشد، این سرمایهگذاری توجیهپذیر میشود و چرخه تولید دوباره فعال خواهد شد بنابراین با وجود مشکلات هنوز امیدی برای بازگشت نسل جوان به قالیبافی وجود دارد مشروط بر اینکه بازار حرکت کند.
واردات مواد اولیه در سایه نوسانات ارزی
توکلی تاکید کرد: البته فضای اقتصادی نیز بر این وضعیت اثر میگذارد. هر بار که خبرهایی از توافق، مذاکرات یا تنشهای بینالمللی مطرح میشود، بازار دچار نوسان میشود و این نوسانات فضای تصمیمگیری را برای سرمایهگذاران و تولیدکنندگان دشوار میکند. در مورد مواد اولیه هم باید گفت افزایش چندبرابری قیمتها کاملا محسوس است. مواد اولیه فرش ماشینی و دستباف بهویژه آن دسته که وارداتی هستند تحتتاثیر مستقیم نرخ ارز قرار دارند. ابریشم یکی از مهمترین این موارد است. ایران در حوزه تولید ابریشم توان محدودی دارد و کیفیت تولید داخلی برای فرشهای ابریشم فانی قم یا فرشهای ظریف مناسب نیست بنابراین تنها ۲۵تا۳۰درصد نیاز از تولید داخلی تامین میشود و بقیه باید وارد شود. این واردات از کشورهایی مانند چین یا نیوزیلند انجام میشود و چون ارزی است و تعرفه گمرکی نیز دارد، قیمت نهایی آن بسیار بالا میرود. در مورد پشم نیز وضعیت مشابهی وجود دارد؛ بخشی از آن وارداتی است و قیمت آن با نوسانات ارز بالا میرود هرچند ایلات و عشایر بخشی از پشم مصرفی را در داخل تولید میکنند.
فروش فرش افغانستان، پاکستان و هند به نام فرش ایرانی
توکلی عنوان کرد: موضوع دیگری که در بازار فرش مطرح است، عرضه گسترده فرشهایی است که به نام فرش ایرانی فروخته میشوند اما در واقع تولید افغانستان، پاکستان یا هند هستند. این مساله تبدیل به یک معضل جدی در بازار شده است. در برخی مراکز فروش، فرشهای خارجی با طرحهای ایرانی و حتی با برچسب «ساخت ایران» عرضه میشوند. علاوه بر این فرشهای رباتباف نیز به بازار آمدهاند که خود بحث جداگانهای دارد و نیازمند بررسی تخصصی است. این اختلاط بازار، هم اعتبار فرش ایرانی را تهدید میکند و هم باعث سردرگمی مصرفکنندگان و تولیدکنندگان شده است.
فرش رباتباف؛ آسیب به اعتماد مشتری و حقالزحمه بافندگان ایرانی
توکلی در ادامه با بیان اینکه نهتنها فرشهای افغانی، پاکستانی و هندی وارد بازار ایران شدهاند بلکه موضوع فرشهای «رباتباف» نیز به یک چالش جدی تبدیل شده است، بیان کرد: این گروه از فرشها با دستگاههایی تولید میشوند که بهصورت خودکار گره میزنند؛ دستگاههایی که در ایران نیز رایج شدهاند بهویژه در مناطق تبریز و خراسان. در این روش نقشه را به ربات میدهند و دستگاه فرش را با همان تکنیک گرهزنی فرش دستباف اما با سرعتی بسیار بالاتر تولید میکند بهطوری که قالیای که دستگاه ماشینی معمولا سه ماه برای تولید آن زمان لازم دارد، با رباتبافی حدود دو هفته تکمیل میشود. از نظر شکل ظاهری، گرهها و مواداولیه نیز با نمونههای دستباف مشابه است و همین امر تشخیص تفاوت را برای حتی فروشندگان حرفهای فرش نیز بسیار دشوار کرده است. با این حال این فرشها با قیمت فرش دستباف فروخته میشوند که خود نوعی تخلف و ضربه جدی به بازار فرش دستباف است. بحث منفی بودن این وضعیت نه بهخاطر استفاده از فناوری بلکه به دلیل عدم شفافیت است. استفاده از تکنولوژی در هنر فینفسه اشکالی ندارد، مشروط بر اینکه پشت فرش نوشته شود «رباتباف» یا «ماشینی» یا «تولید افغانستان» و خریدار با آگاهی کامل انتخاب کند. مخالفتی با تجارت آزاد وجود ندارد. هر نوع تولید اعم از ماشینی، رباتی یا دستباف جای خود را دارد اما آنچه غیرقابلقبول بوده فروش رباتباف بهجای دستباف است. این تخلف نهتنها اعتماد مشتری را از بین میبرد بلکه حق بافندهای را که ماهها پشت دار قالی زحمت میکشد نیز تضییع میکند. در فرش ماشینی یا ابریشمی نیز مسالهای وجود ندارد. بسیاری از تولیدکنندگان با افتخار اعلام میکنند که «فرش ماشینی ابریشمی» تولید میکنند و پشت فرش نیز مشخصات فنی درج میشود.اما مشکل زمانی ایجاد میشود که همین فرشها در خارج از کشور با عنوان «دستباف ایرانی» فروخته میشوند و بازار را تخریب میکنند. در مورد رباتباف نیز همین اتفاق رخ میدهد. خریدار ممکن است بگوید برایش اهمیت ندارد که فرش دستباف است یا رباتباف اما ممکن است خریدار دیگری حساسیت داشته باشد و بخواهد حتما فرش دستباف اصیل بخرد. این فاصله اطلاعاتی و نبود سازوکار تشخیص باعث ایجاد فضای سوءاستفاده شده است. افرادی که سالها در بازارهای خارجی فعالیت داشتهاند، مانند تجربهای که خود من در آلمان داشتم، میدانند که مشتری خارجی برای دستباف اصیل ارزش قائل بوده و حاضر است قیمت بسیار بالاتری نسبت به داخل ایران پرداخت کند اما زمانی که سودجویی و عدم شفافیت در بازار زیاد میشود، این اعتماد از بین میرود و به کل صنعت آسیب میزند. این اتفاق اکنون در بسیاری بخشها مشاهده میشود و یکی از عوامل بیاعتمادی مشتریان و آسیبدیدن بازار سنتی فرش است. مشتری ممکن است بگوید اگر فرش ارزانتر است و کیفیت بالایی دارد، مشکلی نیست اما وقتی فرش رباتی با قیمت دستباف فروخته میشود عملا حق بافندهای که سهماه پای دار نشسته و زحمت کشیده تضییع میشود.
ایجاد خطای عمدی در بافت برای سختتر کردن تشخیص
توکلی اضافه کرد: پیش از این امکان تشخیص محصول رباتباف از دستباف سادهتر بود زیرا رباتها معمولا بدون خطا میبافتند اما اخیرا تولیدکنندگان برای اینکه تشخیص سختتر شود، عمدا در بافت خطا ایجاد میکنند تا قابلتشخیص نباشد. این کار ارادی فرآیند تمایز را دشوار کرده است. در مورد فرشهای افغانی و پاکستانی نیز مشکل مشابهی وجود دارد؛ طرحها کمتر برای مردم قابلشناسایی است و برخی فروشندگان از همین موضوع سوءاستفاده میکنند.
قاچاق و جعل هویت؛ فرصتی مغتنم برای سودجویان
موضوع بعدی بحث قاچاق است. این فرشها مانند بسیاری از کالاهای دیگر حتی پوشاک یا لوازم جانبی از مبادی غیرقانونی وارد میشوند. واردات آنها طبق قانون ممنوع است و بهصورت قاچاق از مرز وارد میشوند اما در بازار بهراحتی فروخته میشوند در حالی که در حوزه پوشاک، اگر یک فروشگاه پته سبز گمرکی نداشته باشد، کالا ضبط میشود ولی برای فرش چنین کنترلی وجود ندارد. زمانی که اعتراض کردیم، گفته شد «تشخیص فرش ایرانی از فرش افغانی برای ما سخت است.» پیشنهاد دادیم حتی آموزش لازم را ارائه دهیم، نمونه بگذاریم، راهنما تهیه کنیم اما ارادهای جدی برای مقابله با این مساله دیده نشد. اگر بخواهند کنترل این فرشها کاملا ممکن است چون از نظر طرح، جنس، رج، و شیوه بافت تفاوتهای واضحی دارند.
با این حال اکنون در بازار فرش قاچاق بهطور گسترده به اسم «فرش ایرانی» فروخته میشود. این تخلف مضاعف است: هم قاچاق است، هم جعل هویت. در تجربههایی که با پلیس اقتصادی تهران و اتحادیه داشتیم، برخورد اولیه تاثیر روانی بسیار خوبی گذاشت اما پس از مدتی رها شد و دوباره وضعیت به حالت قبل برگشت. مشکل اصلی این است که سطح آگاهی عمومی پایین است. افراد آشنا به بازار مانند خبرنگاران، فروشندگان یا فعالان قدیمی بهمرور با تحقیق و مصاحبه آگاهی پیدا میکنند و در هنگام خرید حساسیت نشان میدهند ولی خریدار عمومی چنین شناختی ندارد. در بازارهایی مانند پارکینگ پروانه، فرشهای قاچاق روی هم ریخته شده و به اسم ایرانی فروخته میشود. اگر فروشنده وجدان داشته باشد میگوید «طرح ایرانی»، وگرنه بسیاری حتی همین را هم نمیگویند. در نهایت مساله قاچاق تنها یکی از مشکلات بازار فرش است. علاوه بر موضوعات تخصصی، لازم است نگاه میدانی نیز داشت تا مشخص شود ذائقه خریدار عمومی چیست، چه محدوده قیمتی بیشترین فروش را دارد و کدام سبکها محبوبتر هستند. در میان فعالان بازار، نمونههای موفق در فروش اینترنتی نیز وجود دارند چه در بازار داخلی و چه بینالمللی که با زحمت زیاد و شناخت دقیق مصرفکننده توانستهاند سبکهایی مانند فرشهای ایلیاتی را در بازار جا بیندازند و فروش قابلتوجهی رقم بزنند.
اخبار برگزیدهصنعت و معدنلینک کوتاه :
