xtrim

دریاچه ارومیه به پایان خط رسید؛ سوء‌مدیریت و سدسازی قاتلان اصلی

تداوم خشکسالی ها ناشی از تغییرات اقلیم و سوء مدیریت در ۶ سال اخیر دست به دست هم دادند تاجایی که به گفته برخی کارشناسان مرگ دریاچه ارومیه دیگر فرا رسیده و مشابه این بحران در کمین دشت قزوین و شمال کشور است.

جهان صنعت نیوز، خشکیدگی دریاچه ارومیه از دو دهه پیش آغاز شده است و در تابستان امسال بدترین شرایط خود را تجربه کرد تا جایی که کارشناسان از خشکیدگی و مرگ آن خبر دادند؛ دریاچه ای که بزرگترین دریاچه شور جهان را یدک می کشید، با وجود اجرای طرح های متعددی چون انتقال آب به دریاچه، دریافت حقآبه، طرح نکاشت، جایگزینی ارقام کم آب نتوانست مثل گذشته احیا شود.

بخش بزرگی از آب این دریاچه از رودخانه‌های زرینه‌رود، سیمینه‌رود، تلخه رود، گدار چای، باراندوزچای، شهرچای، نازلی چای و زولاچای تامین می‌شد و اما در دهه‌های اخیر به دلیل کاهش ورودی آب به علت احداث سدها در مسیر رودخانه ها و افزایش تبخیر به دلیل خشکسالی‌ های پی در پی، این مساحت و عمق دریاچه به شدت کاهش یافته تاجایی که برخی مناطق آن به باتلاق و زمین خشک تبدیل شده‌ است.

خشکسالی‌ های پی در پی، سدسازی های بی رویه، اجرای طرح های عمرانی مانند جاده سازی در این دریاچه، تغییر مسیر حوزه های آبریز، برداشت بی‌رویه منابع آب زیرزمینی، توسعه بی‌رویه کشاورزی، حفر چاه‌های غیرمجاز و ضعف مدیریت منابع آب مهمترین دلایل خشکی این دریاچه به شمار می رود. به گفته برخی کارشناسان احیای دریاچه ارومیه سالانه به ۳.۴ میلیارد مترمکعب آب نیاز دارد که باید این میزان حق‌آبه از منابع مختلف تامین شود و حتی بارش های کنونی نمی تواند از زوال آن جلوگیری کند.

کاهش بارش و افزایش دما دو عامل اقلیمی مهم در بحران دریاچه‌اند، کارشناسان براین باورند که تغییرات اقلیمی همراه با مدیریت اشتباه منابع آبی عامل تشدیدکننده‌ بحران هستند حتی برخی مطالعات نشان می‌دهد سهم عامل انسانی همچون استفاده بی رویه آب، بهره برداری اقتصادی بی رویه از دریاچه ، تغییر الگوی کشت و ساخت و ساز در بستر دریاچه در خشک شدن دریاچه بیشتر از تغییر اقلیم سهم داشته است. در عین حال، تبخیر در حوضه آبریز ارومیه بسیار بالا است به طوری که برخی گزارش‌ ها نشان می دهد که میزان تبخیر چند برابر بارش منطقه است که فشار بیشتری بر ذخایر آبی وارد می‌کند.

در بخش دوم میزگرد ایرنا که با حضور «علیرضا محبعلی» کارشناس تغییر اقلیم و طرح و برنامه معاونت آب و خاک وزارت جهاد کشاورزی و «علیرضا نیکویی» مدیرکل امور اقتصادی سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی و مسئول تدوین الگوی کشت کشور برگزار شد، به واکاوی دلایل خشکی دریاچه ارومیه پرداخته شد که به شرح زیر است:

سدسازی و جاده سازی از علل خشکی دریاچه ارومیه

توسعه باغات سیب درختی در اطراف دریاچه ارومیه و برداشت بی رویه آب برای آن را تا چه میزان بر خشکیدگی این دریاچه موثر می دانید؛ آیا افزایش تولید سیب درختی و توسعه باغات این محصول جزئی از امنیت غذایی کشور بوده است؟

محبعلی: اتفاقی که درباره دریاچه ارومیه افتاد، این بود که برای آبیاری باغات، آب مورد نیاز آن را از رودخانه ها قطع کردند؛ این رویکرد، پمپاژ آب دریاچه به بالای کوه تا آب چرخش کند و پایین بیاید را نمی بیند برخلاف آنچه در لاهیجان برای آبیاری باغات چای شاهدیم. احتمال اینکه ۱۵ تا ۲۰ سال آینده دریاچه ارومیه و حتی دریای خزر را نداشته باشیم، بسیار بالاست زیرا روی رودخانه هایی که به این دریا متصل هستند، سدسازی شده است.

وقتی سدسازی می کنید و آب را از چرخه طبیعی خود که هزاران سال به طور منحصر به فرد توانسته جوابگوی نیازهای آن چرخه باشد، تغییر می دهید یعنی باعث می شوید که آب به جای اینکه وارد دریاچه ارومیه، دریای خزر یا هر دریاچه و تالاب دیگری شود، فرصتی برای تبخیر شدن و بالا رفتن پیدا کند و با باد انتقال پیدا کند.

در موضوع دریاچه ارومیه، فقط بحث رعایت نشدن الگوی کشت مطرح نیست؛ سدسازی های بسیاری روی حوضه دریاچه ارومیه صورت گرفته با این تفکر که این آبها به هدر می رود و چرا وارد دریاچه ای شود شود؛ این در حالیست که این آب باید وارد دریاچه شود از آنجا تبخیر شود، ابر و باران شود، وارد جویبار و سفره های زیرزمینی شود و دوباره از کف دریاچه وارد شود تا دریاچه را سالم نگهدارد.

مشکل دوم آنجا پدیدار شد که وسط دریاچه جاده احداث کردند در حالی که به مسایل اقلیمی تسلط نداشتند؛ این جاده اگرچه فاصله را سه ساعت کاهش داده اما آنقدر سنگ و گل و بند و بساط داخل کف دریاچه ریخانه شد که چشمه های کف دریاچه را کور کرد و یک اکوسیستم و چرخه طبیعی را به هم زد.

در گذشته در حوضه دریاچه ارومیه انگور کاشته می شد که یک گیاه کم آب بر است و با هر اقلیمی قابلیت سازگاری دارد و در هر شرایطی محصول می دهد؛ به جای این انگور، سیب کاشتیم که آب بری بالایی دارد و باید دائم از آن مراقبت شود. با این کار کشاورزان منطقه را هم آزار دادیم تا به محصولی رسیدیم که کارخانه فرآوری آن را نداریم.

توجه به آب مجازی باید محور تصمیم گیری ها باشد

محبعلی: در بحث آب و نیاز آبی صنعت، کشاورزی و شرب باید به سمت آب مجازی برویم یعنی مشخص باشد تولیدکننده برای تولید محصول خود چه میزان آب مصرف می کند و اینکه آیا تولید آن محصول در شرایط آبی کشور به صرفه است یا خیر.

اکنون سوال این است که آیا سیبی که در حوضه ارومیه تولید می شود، چه میزان آب مجازی نیاز دارد و آیا برای فرآوری آن فکری شده است یا خیر و حتی اینکه این کارخانه ها با چه هزینه ای احداث شده اند. در شرایط کنونی باید به این فکر بود که یک منبع آبی و چرخه آن را حفظ کرد؛ این چرخه از تبخیر آب آغاز می شود و با ابر و باران، باد، جویبار، برگشت به رودخانه ادامه می یابد. هرگونه خللی در این چرخه باعث می شود که این منبع آب از دست برود.

با این اوصاف طرح های انتقال آب را چگونه ارزیابی می کنید؟

محبعلی: انتقال آب یعنی اینکه وقتی یک حوضه آب به آب خود نیاز دارد، آن را به بخش دیگری منتقل کنیم. در حالی که در ابتدا باید پرسید که آیا جدید پذیرای این مسئله است و می تواند با این آب کار کند؟ مشکل اینجاست که صنایع آب بر را در مناطقی مثل زاینده رود مستقر می کنیم و آب زاینده رود را به جای دیگری منتقل می کنیم! وقتی خود اصفهان و حتی چهارمحال بختیاری به این آب نیاز دارند، وقتی آب را منتقل می کنید یعنی زندگی را از آنجا می گیرید.

یکی از موضوعاتی که در کشورهای پیشرفته مطرح است، این است که اگر قرار است کارخانه ای در نقطه ای احداث شود، می بایست قبل از آن معیشت کشاورزان آن منطقه تامین باشد و بتوانند در شرایط جدید زندگی کنند. نه اینکه مثلا در کنار زاینده رود صنایع آب بر احداث کنیم و نه فقط معیشت کشاورزان را از بین ببریم بلکه به آنها دود و آلودگی و تغییر اقلیم تحویل دهیم.

اگر امروز در برنامه ریزی های کلان کشور مواردی از این دست دیده نشود، همانطور که دریاچه ارومیه از دست رفت، دریای خزر و هزاران تالاب موجود نیز از بین می روند.

بازپس گیری حق آبه که به کشاورزان داده شد؛ دشوار است

چرا با وجود ارایه الگوی کشت به کشاورزان حوضه دریاچه ارومیه، تغییری در وضعیت این دریاچه ایجاد نشد؟

نیکویی: هر برنامه ای نیازمند جامع نگری است؛ سیاست توسعه کشت در حوضه دریاچه ارومیه حقی را برای بهره برداران ایجاد کرد و حالا گرفتن این حق کار آسانی نیست زیرا بهره بردار بر اساس شرایط کشور، برنامه ریزی خود را داشته و اگر بخواهیم آن را تغییر دهیم، از نظر حقوقی و سیاسی تبعات دارد.

اگرچه برای آب حوضه دریاچه ارومیه طبق چارچوب الگوی کشت برنامه ریزی شده است اما به نظر می رسد که مشکل دریاچه ارومیه را حل نخواهد کرد زیرا برای بخش عمده ای از سر منشاء آب این حوضه حقوقی ایجاد کرده ایم.

بهتر است از دریاچه ارومیه درس بگیریم و برای نقاط دیگری که شرایط مشابه دارند، اجازه ندهیم که این اتفاق برایشان بیفتد؛ به طور مثال اکنون نگرانی هایی بابت دشت قزوین وجود دارد که ممکن است در آینده همین اتفاق برایش رخ بدهد. یا اگر اکنون به داد مازندران و گلستان نرسیم، روزی با همین شرایط دریاچه ارومیه روبرو می شویم. حتی در خراسان رضوی با توجه به وابستگی شدید آن به منابع آب زیرزمینی، باید از هم اکنون وضعیت را کنترل کنیم تا در آینده با مشکل روبرو نشویم. باید به فکر مناطقی باشیم که هنوز به شرایط بحرانی نرسیده اند حداقل آنها را نجات بدهیم.

منبع: ایرنا

کشاورزی
شناسه : 559670
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *