گلوگاههای پنهان لجستیک؛ چرا زنجیره تامین صنعت ایران هنوز ناکارآمد است؟

وقتی از ناکارآمدی در صنعت ایران صحبت میشود، معمولاً نگاهها به سمت قیمت مواد اولیه، نوسانات ارزی، تامین سرمایه در گردش یا سیاستگذاریهای کلان میرود. اما در لایهای عمیقتر، گلوگاهی وجود دارد که نهتنها کمتر دیده میشود، بلکه اثر آن در بسیاری از صورتهای مالی هم شفاف نیست: لجستیک و مدیریت جریان کالا.
زنجیره تامین، ستون فقرات هر فعالیت صنعتی است. اگر این ستون درست کار نکند، حتی بهترین خطوط تولید هم به بهرهوری مطلوب نمیرسند. در ایران، مسئله لجستیک نه یک بحران ناگهانی، بلکه یک ناکارآمدی مزمن است؛ ناکارآمدیای که سالهاست در حال انتقال هزینه از یک بخش به بخش دیگر است، بدون آنکه بهدرستی شناسایی و اصلاح شود.
لجستیک؛ حلقهای که همیشه «بین راه» میماند
در بسیاری از صنایع، لجستیک بهاشتباه یک فعالیت جانبی تلقی میشود؛ چیزی که «بعد از تولید» باید به آن فکر کرد. این نگاه باعث شده تصمیمگیری درباره حملونقل، انبارداری و توزیع، بیشتر واکنشی باشد تا برنامهریزیشده.
نتیجه این رویکرد:
- تاخیر در تامین مواد اولیه
- توقفهای مقطعی خط تولید
- افزایش هزینههای غیرقابل پیشبینی
- و از همه مهمتر، کاهش اعتماد بین اجزای زنجیره تامین
در حالیکه در مدلهای موفق جهانی، لجستیک نه در انتهای زنجیره، بلکه در مرکز تصمیمسازی قرار دارد.

هزینههایی که دیده نمیشوند اما پرداخت میشوند
یکی از دلایل اصلی تداوم ناکارآمدی لجستیک در ایران، پنهانبودن هزینههای واقعی است. بسیاری از هزینههای لجستیکی نه بهصورت مستقیم، بلکه به شکل اثرات ثانویه خود را نشان میدهند:
- خواب سرمایه به دلیل تاخیر در حمل
- افزایش موجودی اجباری برای پوشش ریسک
- هزینههای ناشی از هماهنگیهای چندباره و غیرشفاف
- افت کیفیت یا آسیب کالا در مسیر
این هزینهها معمولاً در ردیف «سایر هزینهها» پنهان میشوند، اما در مجموع میتوانند بخش قابلتوجهی از حاشیه سود یک واحد صنعتی را از بین ببرند.
مسئله فقط کمبود زیرساخت نیست
برخلاف تصور رایج، مشکل لجستیک در ایران صرفاً به کمبود جاده، ناوگان یا زیرساخت فیزیکی محدود نمیشود. در بسیاری از موارد، مسئله اصلی نبود شفافیت اطلاعاتی و هماهنگی هوشمند است.
در زنجیرهای که:
- اطلاعات بار دقیق نیست
- زمان تحویل قابل پیشبینی نیست
- مسئولیت تاخیر مشخص نیست
حتی بهترین زیرساخت فیزیکی هم نمیتواند بهرهوری ایجاد کند. اینجاست که شکاف بین «ظرفیت بالقوه» و «عملکرد واقعی» شکل میگیرد.
زنجیره تامین بدون داده، تصمیمگیری کور است
در بسیاری از صنایع، هنوز تصمیمهای لجستیکی بر اساس تماس تلفنی، روابط شخصی یا تجربههای پراکنده گرفته میشود. این شیوه شاید در مقیاس کوچک جواب دهد، اما در مقیاس صنعتی، منجر به:
- خطای تصمیمگیری
- عدم امکان تحلیل عملکرد
- و ناتوانی در بهینهسازی فرآیندها
در چنین فضایی، لجستیک تبدیل به یک متغیر غیرقابلکنترل میشود؛ متغیری که هر بار به شکل جدیدی هزینه ایجاد میکند.
چرا اصلاح لجستیک، به تعویق افتاده است؟
یکی از دلایل مهم، تکهتکه بودن مسئولیتها در زنجیره تامین است. تولیدکننده، حملکننده، انباردار و توزیعکننده هرکدام بخشی از مسیر را میبینند، اما تصویر کلی در اختیار هیچکس نیست.
در نبود این نگاه جامع، سرمایهگذاری روی ابزارهای بهینهسازی لجستیک معمولاً در اولویت قرار نمیگیرد؛ چون اثر آن فوری دیده نمیشود، اما اثر منفیِ نبود آن، دائمی است.

نقش ابزارهای دیجیتال در باز کردن گلوگاهها
در بسیاری از کشورها، یکی از راههای کاهش ناکارآمدی لجستیک، دیجیتالیسازی جریان اطلاعات حملونقل بوده است. نه بهمعنای جایگزینی کامل ساختارهای سنتی، بلکه برای ایجاد شفافیت، ثبت داده و امکان تحلیل.
در این مسیر، استفاده از ابزارهایی مانند سامانه اعلام بار بهعنوان یک لایه اطلاعاتی میان صاحبان کالا و ناوگان حمل، کمک کرده تا بخشی از عدمقطعیتها کاهش پیدا کند. این سامانهها با ثبت مشخصات بار، مسیر و زمان، امکان تصمیمگیری دقیقتر و کاهش وابستگی به هماهنگیهای غیررسمی را فراهم میکنند.
نکته مهم اینجاست که چنین ابزارهایی قرار نیست معجزه کنند؛ اما میتوانند دیدپذیری زنجیره تامین را افزایش دهند، و همین دیدپذیری، پیشنیاز هر نوع بهینهسازی است.
تجربه بازار ایران؛ تغییر آرام اما اجتنابناپذیر
در سالهای اخیر، بخشی از فعالان صنعتی و لجستیکی در ایران، بهتدریج به سمت استفاده از ابزارهای دیجیتال حرکت کردهاند. نمونههایی مانند اپلیکیشنهای اعلام بار برای رانندگان و صاحبان کالا در پلتفرمهایی مثل آسانبار، بیشتر از آنکه یک انتخاب فناورانه باشند، پاسخی به نیاز بازار برای کاهش اتلاف زمان و هزینه بودهاند.
این تغییر نشان میدهد مسئله لجستیک، دیگر صرفاً یک دغدغه عملیاتی نیست؛ بلکه بهتدریج به یک مسئله مدیریتی و راهبردی تبدیل شده است.
لجستیک ناکارآمد، بهرهوری را میبلعد
وقتی لجستیک بهدرستی کار نکند:
- تولید نمیتواند بهموقع برنامهریزی کند
- توزیع با عدمقطعیت مواجه میشود
- و کل زنجیره، انعطافپذیری خود را از دست میدهد
در چنین شرایطی، حتی افزایش ظرفیت تولید هم لزوماً به افزایش خروجی مؤثر منجر نمیشود. این همان نقطهای است که بسیاری از صنایع ایرانی در آن متوقف ماندهاند.
جمعبندی: گلوگاهی که باید دیده شود
ناکارآمدی لجستیک در ایران، نه یک مشکل مقطعی، بلکه نتیجه سالها بیتوجهی به جریان اطلاعات و هماهنگی در زنجیره تامین است. تا زمانی که لجستیک بهعنوان یک مسئله راهبردی دیده نشود، هر اصلاح دیگری در صنعت، اثر محدودی خواهد داشت.
بازنگری در نگاه به لجستیک، استفاده از ابزارهای شفافساز و حرکت به سمت تصمیمگیری دادهمحور، شاید مسیر سادهای نباشد، اما تنها راه عبور از گلوگاههای پنهان زنجیره تامین است؛ گلوگاههایی که امروز بیش از هر زمان دیگری، بهرهوری صنعت ایران را تحتفشار قرار دادهاند.
صنعت و معدنلینک کوتاه :
